ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
عرض سلام و ارادت خدمت دوستان محترم. بیمقدمه این رو بگم که تصمیم گرفتم بخش جدیدی رو به وبلاگ اضافه کنم تحت عنوان "با قرآن و احادیث" ؛ بنا دارم در این مجموعه پستها با دید جدید به آیهها و احادیث دینیمون نگاه کنم و از قالبهای سنتی فاصله بگیرم. برای بالا بردن جذابیت هم نظرم اینه که اصل اختصار رو رعایت کنم و در هر پست بیشتر از دو یا سه آیه یا حدیث رو مطرح نکنم. نکتهی آخر هم اینکه تلاشم بر اینه از منابع موثق استفاده بشه تا خداینکرده شبههی مجعول بودن احادیث پیش نیاد.
بسمالله. قسمت اول...
۱. امام باقر (ع) درجایی به نقل حدیثی قدسی میپردازند و به نقل از خداوند میفرمایند:
وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْکَ
سوگند به عزت و جلالم که هیچ آفریدهای را نیافریدم که در نزد من از تو محبوبتر باشد
(اصول کافی - جلد اول-کتاب عقل و جهل)
- خداوند این سخن را پس از آفرینش "عقل" و خطاب به این آفریدهی عزیز میگوید.
- قسم جلالهی ابتدای حدیث خیلی جالبه. جاهای زیادی رو سراغ نداریم که خدا با این شدت قسم بخوره. قدرت و اهمیت سخن بسیار بالاست.
- نوعی مطلقیت در سخن دیده میشه. خداوند عقل رو یکتنه بر فراز تمام مخلوقات قرار میده.
- به کلمهی "احب" دقت کنین. خداوند میفرمایند عقل محبوبترین و دوستداشتنیترین مخلوقی ست که آفریده. خدا عقل رو بینهایت دوست داره؛ بنابراین خدا "عاقلان" رو بینهایت دوست داره. درنتیجه ارزش و محبوبیت انسانهای عاقل در نزد خدا با هیچچیز دیگه ای قابل قیاس نیست.
- توجه کنیم که خود عقل هم مخلوقه؛ آفریده ست. استقلال وجودی نداره. پس حواسمون باشه این "مخلوق" رو بالاتر و برتر از "خالق" فرض نکنیم. اصالت با خداست. جهتگیریهامون به سمت خداست. هدفمون رسیدن به خداست؛ و در این راه عقل ویژهترین ارزش رو داره. منتها حواسمون باشه که اصالت رو به عقل ندیم. هدفمون خدا باشه و نه عقل. عقل هدف نیست؛ وسیله ست. وسیلهی بسیار گرانقدر و پرقدرت.
- این نکته رو مدنظر داشته باشیم که بین "عقل" و "علم" تفاوت وجود داره. خداوند این ارزش و محبوبیت فوقالعاده رو برای عقل قائله و نه علم. چهبسا انسانهای عاقلی که درجات علمی خیلی بالایی ندارند ولی پیش خدا محبوباند.
- درنهایتِ هر حدیث و آیهای، از خودمون بپرسیم "کاربرد عملی" این کلام چیه. شدت تأکید خداوند در این حدیث بهقدری بالاست که جای هیچ شکی رو باقی نمی ذاره که باید و باید عقلگرا بود در زندگی. تقلید و تکرار غیرعاقلانه محبوبیتی نزد خدا نداره. پس تمام اعمال و افکارمون رو عقلانی پیش ببریم.
۲. رسولالله میفرمایند:
طَلَبُ العِلمِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ أَلا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ بُغاةَ العِلمِ
طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است. خداوند جویندگان دانش را دوست دارد
(اصول کافی - جلد اول - کتاب فضل علم)
- پیشوای دینمون میفرمایند طلب علم بر هر مسلمانی "واجب" است. توجه کنیم که این سخن حالت نصیحتگرایانه نداره و حضرت نمیفرمایند که خوب است طالب علم باشید. بلکه از وجوب این طلب سخن به میان میارن و طلب علم و دانش رو واجب، لازم و وظیفهی پیروانشون میدونن؛ بنابراین یکی از ویژگیهای مسلمان اینه که وظیفهاش رو انجام میده و به جستجوی علم می پردازه.
- حضرت رسول استثنائی رو در این میان قرار نمیده و تمامی مسلمین رو مشمول این دستور و فریضه می کنه؛ بنابراین هیچ عذری از هیچ مسلمانی پذیرفته نیست.
-مجدداً در این حدیث "حب" و "دوست داشتن" رو میبینیم. خداوند عالمان و جویندگان علم رو دوست داره. بنابراین یکی دیگه از وسایل کسب ارزش و محبوبیت نزد خدا، تلاش بیشتر و بیشتر برای رسیدن به درجات بالای علمیه. مجدد تأکید میکنم که این دعوت به علمآموزی صرفاً جنبهی نصیحتی نداره. بلکه امری واجبه؛ بنابراین ما با گذر از حداقلها و جدیت و تلاش بیشتر در این مسیر، میتونیم به محبوبیتمون پیش خدا بیافزاییم.
- پیوند خوردن "علم" با "دین" در این حدیث و احادیث مشابه می تونه دلیلی بر این مدعا باشه که علمی مورد تأیید و تأکید خداوند و رسوله که همراستا با دین و ارزشهای الهی باشه. اگر علمی اهدافی غیر الهی داره، طلب اون علم "واجب" نیست. جستوجوی اون علم ممکنه آثار خوب یا بد داشته باشه اما بههرحال "واجب" نیست. طلب علومی واجبه که رنگ و بوی الهی داشته باشه. حالا این علم می خواد فقه و الهیات باشه میخواد روانشناسی باشه یا حتی علوم فنی و مهندسی باشه. هرکس به فراخور حالش باید طالب علم متناسب با خودش باشه؛ اما شاید بشه این موضوع رو مطرح کرد که علوم دینی به خاطر ماهیت تربیتی و انسان سازشون نیازمند توجه بیشتری هستن.
- در این حدیث "طلب" علم مدنظره؛ و نه الزاماً "کسب" علم. تأکید اصلی روی جستجوگری و طالب بودن علم و دانشه. رسیدن به نتیجه و کسب علم هم ارزشمنده. منتها نرسیدن به نتیجه و کسب نکردن علم نمیتونه و نباید مانع طلب و کاوش علمی بشه.
- علم رو باید عاقلانه جستجو کرد. علم وقتی ارزش داره که عاقلانه به دست اومده باشه. علمی که صرفاً وسیلهایه برای کسب نمره و رتبه و مقام و یا علمی که کاملاً موقت، صرفاً حفظی و بازی با زبانه ارزش ذاتی نداره. شاید در کوتاهمدت ارزش داشته باشه، ولی ارزش اصیل نداره. اون علمی ارزشمنده که به عمق جان بنشینه.
- نتیجهی کاربردی این حدیث و حدیث قبل اینه که زندگیمون رو عاقلانه و عالمانه پیش ببریم. از احساسات محض و تقلیدهای کور به نتیجهای نمیرسیم و تنها شاید بتونیم حداقلها رو کسب کنیم. نگیم عقل ما ناتوان؛ ناقصه. نگیم علم و دانش به چه کارمون میاد تو زندگی. نگیم ما کی باشیم که بخوایم فکر کنیم و نظر بدیم. اینها جملات مسمومیه. فک میکنم تأکیدات شدید خدا و رسولش بهخوبی گواه این قضیه باشه که باید و باید "عاقلانه" و "عالمانه" زندگی کرد.
عشق آن اگر باشد که میگویند
دلهای صاف و ساده میخواهد
...
عشق آن اگر باشد که من دیدم
انسان فوق العاده میخواهد
همه درگیر میشن با عشق.آدمای عادی و فوق العاده...
سلام!
جالب بود ,با این بخش جدیدت یاد درس درایه الحدیثمون افتادم!
در مورد اینکه بحثی روی این دوتا حدیث میشه انجام داد یا نه نمیدونم اجازه دارم یا نه!
ولی این حدیث دومیه به نظرت ربطی به آیه ی نبا داره؟؟؟
که طلب علم تو اون آیه یه سری ویژگیایی داره که با طلب علم الان ما فرق داره!شایدم فرق بنیادنی نداشته باشه ها ولی کلا یه جور خاصیه که معنای علم اموزی امروزی رو نداره!
من فک میکنم یه زره باهم منافات داره!شایدم بخاطر اینه که برام روشن نشده!نمیدونم مشکل از ذهن منه یا نه کلا یه خورده دید انتقادی دارم و باعث میشه زود توجیحه شدنارو قبول نکنم!
و اینکه کلا پشت خیلی خوبی بود مرسی!
سلام مینا.
اولش ی تشکر خیلی خیلییییی ویژه ازت بکنم.لطف می کنی منت میذاری ک میای و حرفامو اصلاح و تکمیل می کنی.ی دنیا ممنون.
این چیزا دیگه خوراک خودته دیگه!باید آموزشمون بدی،راه بندازیمون.من خودم دوس دارم با دید نو و جدید نگا کنیم به آیه ها و احادیث.به شدت هم استقبال می کنم از انتقاد و نظر مخالف.دیگه بعد این چن سال فهمیدی حتما ک دوس دارم به حرفام انتقاد بشه.
حالا برم سراغ پست...
چرا آیه ی نبا؟آیه ی نبا مگه همونی نیست که میگن پیامبر ولید رو فرستاد واس مالیات گیری و با دروغ برگشت؟ارتباطش با علم چیه؟
خیلی جاها خوندم که منظور از طلب علم فقط علم فقه و علوم دینی تربیتیه.منتها من خودم نمی تونم مطلقیتش رو درک کنم.از احادیث مشابه و پیوند خوردن بین علم و دین و رضایت الهی در احادیث و آیات میشه این برداشت رو کرد که جستجوی علمی واجبه که رضایت الهی رو در پی داشته باشه.اما این ک آیا فقط فقه و علوم دینی مینونن رضایت خدا رو در پی داشته باشن یا نه،من شک دارم.چه بسا علومی مثل زیست شناسی هم رضایت الهی رو در پی داشته باشن.یه حدیثی می خوندم از امام علی که علم رو چهار دسته می کردن و در این دسته بندی هم علوم دینی رو آورده بودن و هم علوم طبیعی و ادبی و مهندسی رو!احساس می کنم محدود کردن "علم" به علوم دینی خیلی منصفانه نیست.اگرچه منکر این نمیشم که یادگیری علوم دینی و تربیتی به خاطر ماهیت انسان سازشون نیازمند توجه همگانی و ویژه ترن.
من منظورمو خوب نرسوندم ,میدونم باید یخورده واضح تر بگم!نه؟
آره.مخصوصا ارتباط بین علم و آیه ی نبا رو!
سلام...خوبی علیرضا؟
نه بابا اختیار داری ...آخه میدونی چیه ما ازابتدا دوستای وبلاگی زیادی داشتیم الان فقط وبلاگ تو مونده من خودمم حق آب و گل بهش دارم اخه این شیخ و زنداداش و هم بهشون معرفی کردم وبلاگتو!
خب بالاخره تعارف که نداریم.وبلاگت خیلی خووووبه!
قبل ازاینکه حرفای کامنت قبلیمو تکمیل کنمَ میخوام اینو بگم!
درسته که عقل ما منطق ما همیشه بهترین راه و میده ولی ...ولی یه وقتایی با دلت یه چیزی رو حس میکنی که هیچوقت لذت عقل و منطق درونش نیست!!
بببین علیرضا من نمیدونم حرفام درسته یا نه ..جایی هم مطرحش نکردم...!امیدوارم حرفام گمراه کننده نباشه!!
بله آیه ی نبا درمورد خبر آوردن میگه!!میگه اگه کسی که فاسق هست و خبری آورد ازش پذیرفته نمیشه!اینجا مطلق نمیگه دیگه یعنی فقط باید از کسی که عادله خبر رو بپذیریم!
من یه جایی خوندم که این خبر واحد که توی مباحث دینیمون ازش حرف میزنن درواقع همون علمه...یعنی چیزیه که بقیه نمیدونن و یه نفر عادل میره و خبری میاره اطلاعاتی میاره!!!!
پس اینجا که تو نوشتی طلب علم برهرکسی واجبه بااین خبره تفاوت داره!!چون اون موقع همش درمورد چیزایی بوده که باید باهاش قطعیت به دست میومده و میشده جزئی از علم اون زون!
واضح ترش اینه که اونموقع علم آمور ما پیامبر بوده.و یارانش...اون علم هم توسط رفتار و کردار و فعل و تقریر پیامبر به سدت میومده که وقتی تاییدش میکرده یا دربرابرش سکوت میکرده میشده یه چیز واجب و خوب و همه قبولش میکردن و وقتی نهی میکرده میشده حرام!!
اما وقتی خود پیامبر نبوده باید یکی غیرمستقیم اینکارو میکرده دیگه...مثه همین ولید که رفته خبر بیاره و این آیه نازل شده!
حالا من میگم اولا که اینجا داره میگه هر علمی رو از هرکسی قبول نکنیمِ بعدشم که میگه این علم فطق درمورد چیزاییه که مربوط به دینمونه!!!
تقریبا همین چیزی که خودت میگی!!
تازه ظلب علمی که تو گفتی برهرکسی واجبه و مطلق گفتی من خوندم واجب کفاییه!یعنی همون موقع وقتی چندنفر نماینده میشدن برا علم اموری دیگه کافی بوده و نیازی نبوده که همه برن یاد بگیرن!
میشه با الان مقایسه کرد گفت همینکه چند نفر عالم دینی داریم دیگه کافیه و ما نریم سراغش؟
من حرفامومیزنم که خودمم به یه چیزی برسم چون درباره این موضوع اطلاعاتی ندرام از یه طرفم کاملا ذهنم پراکنده شده به چیزای دیگه!
حالا بدم نیست از شیخ بپرسشیم ببینیم نظرش چیه ها !!
ببخشید پرحرفیامونو!!
فعلا
سلام خواهرم!قربان شما.ممنون.نماز روزه هات قبول ان شاالله.
آره.بلاگستان تو خواب زمستونیه.ولی واقعا حیفه.ایشالله همیشه جمع بشیم و کلی حرفای خوب با هم بزنیم...
درسته.اگه یادت باشه تو اون سری پست های "شناخت" گفته بودم ک ابزار شناخت و معرفت شناسی در اسلام سه چیزه.یکی عقل،یکی احساس پنجگانه و یکی معنویت و دل.اسلام اومده گفته که به هریک از این ها نباید محدود شد.قرآن در عین این ک به عقل بها میده به دیدن و شنیدن هم بها میده.به عرفان و معنویت و قلب هم بها میده.توجه صرف به هرکدوم می تونه عواقب بعضا خطرناکی رو به دنبال داشته باشه.همین گروه های تکفیری و افراطی ک الان زیاد شدن به خاطر همین بی توجهی به یکی از ابزار شناخت یعنی عقل بوده گسترششون.خلاصه بخوام بگم میتونم اینو بگم ک باید "چشم و گوش باز و عاقلانه فکر کرد و شناخت.و بعد از اون عاشقانه و دلی ایمان پیدا کرد."
اعتقاد دارم تمام حرف های ما هدایت کننده س.ولو این ک اشتباه باشن.برای مایی ک در جست و جوی حقیقتیم گمراهی زیاد محلی از اعراب نداره.
احساس می کنم یه مقدار بی انصافیه ک دایره ی بزرگ علم رو محدود کنیم به علم نسبت به خبر راست.شاید خبر راست یک جزئی از علم باشه ولی تمام علم نیست.فک می کنم این حدیث پیامبر بتونه تا حدی دلیل خوبی باشه برای حرفم."اطلبوالعلم ولو بالصین".علم را فرا بگیرید حتی از چین!چیزی ک پیامبر در اینجا میگه هم راستا با حرف تو نیست.تو میگی علم چیزیه ک بقیه نمی دونن و ی نفر عادل میره خب میاره.ولی این حدیث میگه خودتون برید دنبال علم حتی اگه در چین باشه.حدیث دیگه ای از پیامبر هس ک میگه از گهواره تا گور به دنبال دانش باشید.مینا من فک م کنم شدت تاکیدی ک روی علم آموزی شده باعث میشه ما علم رو محدود ندونیم به اخبار راست.سه تا حدیث دیگه هم میارم ک تکمیل کننده ی حرفام باشه.
حضرت علی می فرمایند: " علم ، حکمت گم گشته مردان با ایمان است که در پی آن می گردند. آن را طلب کنید ولو در نزد مشرک باشد ." طبق این حدیث میخوام این رو عرض کنم که حضرت امیر علم رو حتی در نزد مشرک هم موجود می دونن.مسلمه علمی ک در نزد مشرکه علوم فقه و اسلامی نیست.اگر هم باشه،تمام علم نیست.حدیث دوم رو هم از حضرت نقل می کنم"علم بر چهار دسته است؛ 1. تفقه در دین برای شناخت خداوند، احکام و ...، 2. علم طب (پزشکی) برای سلامت جسم، 3. علم نحو (ادبیات) برای حفظ زبان از خطا و اشتباه، 4. علم نجوم و ستارگان برای شناخت زمان."
پیامبر می فرمایند " "علم بر دو قسم است؛ 1. علم دین، 2. علم طب."
حالا به دسته بندی علوم در این دو حدیث فوق کاری ندارم.اما چیزی ک جالبه اینه ک علم رو محدود به علوم فقهی و اسلامی نکردن.
تاکید زیادی به علم شده در دین ما.راستش من خودم ریشه ی این حرف رو نمی دونم ک میگن طلب علوم غیر از علم توحید واجب کفاییه.جتی اگر این فرض رو بکنیم ک طلب علومی مثل علوم زیستی و مهندسی واجب کفایی هستن،آیا ما مشمول این "کفایی" نمیشه.یعنی ما خودمون ک داریم تو این عصر اطلاعات و پیشرفت زندگی می کنیم و کلی هم امکانات داریم نباید جزو همون افرادی باشیم که بریم دنبال علم؟
من برداشت شخصیم رو دارم میگم.جایی ندیدم که طلب علم رو محدود و منحصر بکنن.اما خیلی جاها علم با رضایت خدا پیوند می خوره.چیزی ک منطق و عقل من میگه اینه که علم آموزی واجبه.حضرت رسول هم تاکید می کنن ک طلب علم بر همه ی مسلمانان واجبه.اما چه علمی؟مهم ترین ویژگی این علم اینه ک رضایت خدا رو در پی داشته باشه.تو این بین علومی مثل علوم الهی و دینی و تربینی اثرگذاریشون خیلی مستقیم تره از علومی مثل فیزیک و شیمی.به همین خاطر نیاز ب تاکید و تمرکز بیشتری دارن.اما نباید ترک بشن.مخصوصا تو دوره و زمان ما که تمام دنیا در حال پیشرفت علمیه.هرکس بنا ب شرایطش باید بره دنبال علمی ک میتونه توش پیشرفت به وجود بیاره.
شما ببخش!
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام علیکم به آق علیرضا وحاج خانوم.
اول بگم خیلی پستتون خوب بود. من از این مدلیا خیلی دوست دارم. بخش جدیدتون خیلی به دلم نشست اینکه با دید جدید به ایه ها واحادیث نگاه بشه. هرکدومشون پر از نکته هستن.
دیگه اینجا حاج خانومم داریم برامون باز میکنن همه چیز را:) حالا چون نظر شیخ را میخواد من نظرم را میدم.
همین اول بگم نظرم پراز غلط غلوطه دوباره نگید شیخی خطاهات به چشم میادا.
به نظرم علمی که پیامبر اینجا میگن طلبش واجبه یه علم کلی هست علمی که تهش میرسه به خداشناسی. حالا به هر شکل و قالبی می خواد باشه.نیومده علم دینی را از بقیه علم ها جدا کنه وما الان بخوایم بفهمیم منظورشون چه علمی بوده.
من فکر میکنم علمی که خدا و احادیث ازش حرف میزنن یه علم کلی هست. که آدمها میرسونه به خدا. علمی که آگاهی فرد را میبره بالا. همون عقل و تفکری هست که خدا کلی مارابهش تذکر داده. برهرانسانی واجبه تفکر کنه وبره دنبال علم. نذاره زندگیش باغفلت بگذره. ته همه علمها میرسه به خداشناسی. به نظرم منظورش فقط علوم دینی نیست. باعلم های دیگه هم میشه به علم خدایی رسید. هر علمی که دنبالش هستیم باید ته ونیتمون شناخت خدا باشه و در راه خدا. اونی که علم خداشناسی را میخونه که هیچی کارش درست. بقیه هم که علم های دیگه را دنبال میکنند باید نیتشون برای خدا باشه. ودرکنارش علم الهیشون را زیاد بکنند.فقط شیخی که نشد علم. خیلی از عالم ها هستن که ممکنه به اون علمی که پیامبر میگن نرسیده باشن. درکنارش ممکنه یه نفر دیگه حتی بادنبال کردن علمی مثل زیست و مهندسی خداشناسیش قوی تر از اون عالم باشه.
طلب علم بر همه واجبه ومطلق. منظورش علم به صورت کلیه. خداشناسیه. بیرون اومدن از غفلت.حالا به هر شکلی.درمورد واجب کفایی هم که مینی میگه درسته. همین که عده ای میرن دنبال علم دینی و عالم هستن کافیه. ولی درکنارش ماهم هرکدوم بهمون واجبه که اندازه خودمون بریم دنبالش. حتما که نباید عالم بشیم.
تو برنامه این شب ها هم شنیدم میگفت واجب کفایه که هرکدوم از ما آدمها بریم دنبال یه علم و یامهارتی و بعد در راه خدا به بنده هاش کمک کنیم. پس عالم دینی یه جور واجب کفایی هست. من روانشناس یه جور واجب کفایی هستممهندسا یه جور دیگه اش و.... نیازه توی دنیا هرکسی با توجه به ظرفیت و علاقه اش بره به دنبال یه شاخه ای از علم و باید حواسش باشه که این علمی که داره به دست میاره در راستای رسیدن به علم کلی وخدایی باشه. یعنی در کنار هر علم و شاخه ای که داره میخونه خداشناسی رافراموش نکنه.
سلام شیخ فرزانه!چطوری شما؟!
آره.میدونی ما همیشه تکراری و کلیشه ای نگاه می کنیم به احادیث و آیه ها.مثلا همین حدیث دومی ک گفتم رو مطمئنا قبلا شنیده بودیم همه.اما توش عمیق نشده بودیم!
خیلی خوب می کنید.هرچی نظرات بیشتر باشه روشن تر می تونیم بشیم.
خیلی خوب گفتین.من کاملا هم نظرم با شما.اگه لازم به تفکیک یا تاکید روی علم خاصی بود خوب پیامبر می گفت.تو جواب کامنت مینا چند تا حدیث کامل کننده رو هم آوردم.طبق اون احادیث شاید بشه این کلیته رو بهتر متوجه شد.از مجموعه ی آیات و احادیث میتونیم این برداشت رو بکنیم ک طلب علمی واجبه ک در راه خدا و موجب رضایت خدا باشه.نمی خوام این رو بگم ک طلب همه ی علوم بر همه ی مسلیمن واجبه.نه.اما این رو میتونم بگم ک هرکس ب فراخور حالش باید علم آموز باشه.مجدد تاکید می کنم ک علوم دینی و تربیتی به خاطر ماهیت انسان سازشون سهم بیشتری از این تاکیده می برن و به همه ی مسلمین واجبه که دینشون رو علمی قبول داشته باشن.ولی منحصر کردن علم زیاد منطقی نیست.همونطور گ شما هم فرمودین با بقیه علم ها هم میشه به خداشناسی رسید.خیلی خوب گفتی فرزانه خانم ک شاید با زیست شناسی و مهندسی هم بشه خیلی خوب به خدا رسید.دقیقا همینو می خواستم بگم ک شما گفتی.اگه زیست شناسی هم در راه خدا و خدایی باشه ارزشمند و واجبه.یکی با زیست شناسی یکی با علوم ادبی.هرگی با ی علمی.
قسمت بعدی حرفتون هم عالی بود.تو جواب قبلی همین حرفتون رو گفتم.این ک م خودمون جزوی از اون "کفایی" هستیم تو رشته و استعداد خودمون!
سلام وبلاگ زیبایی دارید بهتون تبریک میگم
حالا که اومدم نظرم را هم میگم
به نظر من از طریق همه علوم میشه خدا را پیدا کرد و خدا همه جا وجود داره پس در تمامی زمینه ها و رشته ها میشه به خدا رسید چون خدا تو هر علمی پیدا میشه و میشه به عظمتش پی برد.....
از طرفی هم هدف خلقت ما همینه که رشد کنیم و آگاه تر بشیم
فک کنم بشه این نتیجه را گرفت که تو این دنیای بزرگ طلب علم بر همه ما واجبه ولی هر کسی تو یه زمینه ای که در نهایت به خدا ختم میشه
موفق باشید
سلام.ممنون.خیلی خوش اومدین...
خیلی خوب بود حرفاتون.کاملا هم نظرم با شما...
جالب بود بسی...