ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
۱. آقا یه سؤال. چرا تو حکومت جمهوری اسلامی یه رسمی باب شده که یا بدون دادگاه و محاکمه حکم صادر میکنن یا این که کسایی که محکوم شدن رو ول میکنن؟! از دستهی اول میشه آیت الله منتظری و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و مهدی کروبی رو نام برد و از دستهی دوم قاضی مرتضوی. البته آدمای معروف دیگه ای هم تو این دسته هستنا. ولی من از شما میپرسم تا مطمئن بشم. شما از شهرام جزایری و اون رییس پلیس کرجی که آبروریزی راه انداخته بود خبر دارین؟!
البته داخل پرانتز این قسمت هم بگم که دادگاه منصور ارضی و سعید حدادیان برگزار شد و طبق عدالت علی (هه!) حکم این طور صادر شد که اولی تبرئه میشه و دومی هم پنجاه هزار تومن جریمهی نقدی!
۲. واقعاً چرا ما مردم الان به جایی رسیدیم که نه تنها برای دیگران احترام قائل نیستیم، بلکه برای خودمون هم کمترین ارزش و شخصیت رو قائل نمیشیم؟!
یارو از دو کیلومتری میدوئه تا خودشو به اتوبوس برسونه. بعد وقتی که رسید کلی میکوبونه رو در و دیوار اتوبوس که تو رو خدا نگه دار! حالا تو اتوبوسو که نگاه میکنی، میبینی ملت مث خرما تو جعبه بستهبندی شدن! یارو اول کیفشو میندازه بالا و بعد به طرز کاملاً آکروباتیکی یه دستشو میگیره به میله و با انعطاف بدنی شگفت انگیزی خودشو می کشه بالا! حالا وقتی هم که سوار شده، چنان لبخند غرورآمیزی روی لباشه که آدم حظ میکنه! آخه برادر من پنج دقیقه وایسی اتوبوس بعدی میادا! اندازه یه نخود شخصیت داشته باش آخه!
حالا ماجراهای مترو و اینا بماند دیگه!
۳. بعضی وقتا آدم بدجوری میافته تو بحران. از زمین و آسمون براش بد میباره. شکست پشت شکست. تو این مواقع تنها راه بیرون اومدن از بحران، به دست آوردن یه موفقیته. حتی یه موفقیت کوچیک. این بحرانها، چیزی نیست که بشه با حرف زدن حلشون کرد.
۴. اگر یک روز با دلبر خوری نوش / کنی تیمار صد ساله فراموش
۵. حوصله تون کشید این متن رو به خونید. داستان یک دکتر مغز و اعصاب آمریکاییه که چند روزی به کما میره.
۶. مستر پرزیدنت بعد از مصوبهی مجلس برای متوقف کردن فاز دوم یارانهها، مثل همیشه، درفشانی نمودند و ما رو از کلام گهربارشون مستفیض! ایشان فرمودند که هر وقت دولت میخواد یه پولی بذاره تو جیب ملت، یه عدهای بهانه تراشی میکنن و نمیذارن. پول مال ملت است. خاک مال ملت است.
خدایا انصافاً دیگه این یارو رو شوتش کن بیرون از صحنهی دنیا. دیگه واقعاً غیر قابل تحمل شده!
۷. یادی هم بکنیم از وبلاگ نویسی که چهار، پنج روز بعد از بازداشت، در زندان فوت می کنه. ستار بهشتی. خدایش بیامرزد.
همچنین یادی کنیم از وکیل زندانی، خانم نسرین ستوده که از ۲۵ مهرماه در اعتصاب غذای خشکه. بنا به گفتهی شوهر ایشون، خانم ستوده ۱۸ ماه در انفرادی بوده! انشاءالله خدا شر ستمکاران رو به خودشون برگردونه.
۸. جدا خسته شدم از این همه رفتوآمد. هرروز ۵،۶ ساعت از عمرم داره تو مسیر کرج - تهران صرف میشه. حالا آگه یه بارونی هم بزنه که دیگه هیچ! وامصیبتا داریم! خیابونا که ترافیک میشه افتضاح هیچ، وضع مترو و اتوبوس هم واقعاً مضحک میشه. تو یه اتوبوس معمولی یه دفعه میبینی ۷۰،۸۰ نفر سوارن!
۹. محرم هم رسید. حرف که زیاده؛ اما هر چی بگم یه جورایی تکراری میشه. فقط اینو بگم که آقاجون باور کن سینه زدن و زنجیر زدن و گریبانچاک کردن! و «سِین سِین» گفتن! ارزشی نداره، وقتی بعد از مراسم شخصیتت اصلاح نشده باشه. حالا از ما گفتن بود. تو خواهی پند گیر و خواه ملال!
۱۰. اگر حوصله داشتید ادامه مطلب رو هم بخونید. بیضرر نیست. نوشته کوتاهیه از برتولت برشت دربارهی بیسوادی سیاسی.
گاهی وقتها صحنهی زندگیات بیش از اندازه شلوغ میشود. آن قدری که خیلی چیزها را گم میکنی. بسیاری از جزئیات را از یاد میبری و بعضی هدفها و چیزهای کلی را هم فرامش میکنی. اتفاقات و حوادث به تندی از پی هم بر روی صحنهی عمرت میآیند و میروند و تو حتی لحظهای به عمق آنها نمیاندیشی. صحنه آن قدر شلوغ شده که دیگر چارچوبها را نمیبینی. نمیتوانی درست فکر کنی و درست تصمیم بگیری؛ و در یک کلام زندگیات تبدیل شده به روزمرگی.
دنبال راه گریز از این زندگی پرهیاهو و سطحی میگردی و راهحل مشکلت را میجویی. نمیدانم راهی یافتهای یا نه؛ اما راهحل من این است...
برای زمان کوتاهی هم که شده نمایش را متوقف و فارغ از هر خوب و بدیای که از این ایست دادن حاصل میشود، دوباره صحنه زندگیات را مرور کن. ببین آیا بهراستی آن را درست و مطابق با حق چیدهای یا نه.
صدها دریغ که ما حاضر نیستیم حتی برای ساعتی زندگی شلوغمان را متوقف کنیم و از نو به گذشته، حال و آیندهی مان بهدقت بنگریم و آن را با حقیقت مطابقت بدهیم.
+ امروز 18 آبان ماه سالگرد درگذشت مادر بزرگمه. کسی که بینهایت دوستش داشتم. اگر حوصله تون کشید یه فاتحه براش بخونید.