اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

وفات سلمان فارسی

وفات سلمان فارسی ( هشتم صفر سال ۳۵ هجری قمری - ۱۴۰۲ سال پیش)

۱. سلمان فارسی، از صحابه بزرگ پیامبر اسلام بود که در سال ۳۵ هجری قمری درگذشت. نام اصلی او روزبه بود که پس از اسلام آوردن، رسول خدا نام سلمان را برای او برگزید. روایات مختلف، مکان تولد او را اصفهان، فارس یا خوزستان نام برده‌اند. همچنین مذهب نخستین او نیز طبق روایت‌های مختلف، زرتشتی، مزدکی یا مانوی بوده است.


۲. درباره گذشته سلمان و پیش از اسلام آوردنش اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما آن‌چه از مجموع روایات  و شواهد تاریخی برمی‌آید آن است که او دوران نوجوانی و جوانی خود را صرف یافتن حقیقت و دین برتر کرده است. ابتدائا آیین‌های ایران باستان، زرتشتی، مزدکی یا مانوی را برگزیده و بعدتر به مسیحیت گرایش پیدا کرده و در این دوران سفرهای حقیقت‌جویانه خود در خاورمیانه را آغاز کرده است.

شاید صرف جوانی و عمر در راه رسیدن ب حقیقت، آن هم با سفرهای طاقت‌فرسا و با حداقل امکانات آن روزگاران، هزینه سنگینی بود که سلمان با پرداخت آن توانست به مقامات والایی برسد.


۳. آخرین آموزگار مسیحی او، وعده آمدن پیامبری را از ناحیه حجاز به او داده بود و همین موضوع سلمان را راهی سفری از شام به حجاز کرد. او در مسیر توسط قبیله بنی کعب اسیر، و به فردی یهودی از قبیله بنی قریظه یثرب ( مدینه) فروخته شد.


۴. پس از هجرت محمد(ص) به مدینه و در همان سال اول هجرت، سلمان او را می‌بیند و نشانه‌های آموزگار مسیحی را در او می‌یابد و اسلام می‌آورد. رسول خدا و یارانش به او کمک می‌کنند تا بهای خود را پرداخته و آزاد شود.

دو نکته در این موضوع نهفته است. یکی آزادمنشی سلمان در پذیرش حق، و دیگری عدم استفاده از زور توسط مسلمانان برای آزادی او.

همچنین بجاست به کمک این واقعه، شایعه "تاثیرگیری محمد از سلمان در خلق قرآن" نیز پاسخ داده شود. سلمان سیزده سال پس از بعثت پیامبر او را در مدینه دید، حال آن که اکثر داستان‌های قرآن در مکه و غیاب سلمان بر محمد نازل شده بود. بنابراین نسبت دادن قرآن و داستان‌هایش به سلمان فارسی صحیح نمی‌باشد.


۵. در سال پنجم هجرت و در جنگ احزاب، بنا به پیشنهاد سلمان، پیامبر دستور به حفر خندق در اطراف مدینه می‌دهد که تاکتیکی جنگی و متعلق به ایرانیان بود؛ همین اقدام باعث کمک زیادی به مسلمانان شد. همچنین ایده استفاده از منجنیق در نبرد طائف را نیز به سلمان نسبت داده‌اند.

احترام  پیامبر و مسلمین به علم سلمان که موضوعی فرادینی بود از نکات جالب توجه این قضایا می‌باشد.


۶. امتیازات فراوان سلمان، منجر به آن شد که میان مهاجرین و انصار برای مصادره این شخصیت اختلاف بیافتد. در این هنگام بود که پیامبر خدا، سلمان فارسی را نه مهاجر و نه انصار، بلکه از اهل بیت خود دانست.

نقض قبیله‌گرایی و نژادپرستی به کرات در سیره نبوی مشاهده می‌گردد.


۷. در حمله به ایران، سلمان یکی از فرماندهان لشکر اسلام بود و در فتح مدائن نقش بسزایی داشت. او در زمان عمر بن خطاب و تا  اواخر عمر استاندار مدائن بود. روایت است او تمام سهم خود از بیت المال را صدقه می‌داد و از طریق زنبیل‌بافی زندگی خود را می‌گذرانید.

یکی از شبهات موجود در این باب مربوط است به "خیانت و جنایت سلمان نسبت به ایرانیان". باید توجه داشته باشیم که به واسطه مخالفت سلمان با سقیفه، او از چهره‌های مغضوب خلیفه بود و همراهی‌اش با سپاه اسلام و فرمانداری‌اش بر مدائن، تحت فشار علی بن ابیطالب و برای جلوگیری از افراط و خونریزی سپاهیان مسلمان انجام شد. همان‌گونه که به شهادت تاریخ، شهرهای مدائن و تیسفون بدون خونریزی از تسلط حکومت فاسد، اشرافی و مستبد ساسانی خارج شدند که این امر به تدبیر سلمان فارسی بوده است.


۸. درباره سن و وفات سلمان روایات متفاوتی موجود است؛ اما قریب به اتفاق آن‌ها از عمر طولانی او و درگذشتش در سال‌های خلافت عثمان یا بعد از آن  و در شهر مدائن خبر می‌دهند. روایت است که حضرت علی (ع) خود را از مدینه به مدائن رساند و او را غسل داد و کفن کرد و بر او نماز خواند.




+ در ذکر وقایع فوق، از منابع زیراستفاده شده است:

سیره نبوی ابن هشام - تاریخ طبری - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید. و نیز سایت های ویکی شیعه و شایعات.

++ این وب سایت از هر دو آدرس Andisheban.ir و Andisheban.blogsky.com قابل دسترسی است.

وقایع روز تاسوعا

تاسوعای حسینی ( نهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری - ۱۳۷۶ سال پیش)

۱.  ورود شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار سپاهی به سرزمین کربلا. ورود این لشکر، تعداد سپاهیان کوفه و شام را به حدود سی هزار نفر رسانید.

 جمعیت کثیر سپاه دشمن که بالغ بر چند صد برابر سپاهیان امام حسین بود، شاید برای حکومت وقت جنبه نمادین داشت و می‌خواست با این سرکوب قاطعانه، از وقایع مشابه  پیشگیری کرده و از مخالفان حکومت زهرچشم بگیرد.


۲. تحویل نامه‌ی عبیدالله بن زیاد به عمربن سعد مبنی بر گرفتن بیعت از حسین و یا جنگ با او. تا قبل از این روز خبری از جنگ نبود و حکام کوفه تنها بر پذیرش بیعت با یزید اصرار می‌ورزیدند. در نامه تاکید شده بود که اگر عمر سعد از پذیرش این مسئولیت سرباز زند، فرماندهی جنگ به شمر می‌رسد. عمر سعد به شمر می‌گوید که در نامه قبلی‌اش به عبیدالله، خواستار حل مسالمت آمیز مساله شده بود، اما به اصرار شمر، عبیدالله به جنگ روی آورد. پس از این مجادلات، در نهایت خود عمر سعد ادامه‌ی فرماندهی جنگ را به عهده می‌گیرد.

ترس و تردید نسبت به جنگیدن با نوه‌ی پیامبر، تا روز تاسوعا دامن‌گیر عده‌ای از مسلمانان سپاه عمرسعد و خود او بود؛ و به همین خاطر آنان برای صلح و عدم خون‌ریزی تلاش می‌کردند. شاید لازم باشد از این زوایه نیز به ماجرا نگاه کنیم که همه‌ی دشمنان حسین، آن قدرها هم شیطان صفت نبودند؛ گاهی انسان‌های خاکستری نیز با یک غفلت به قهقرا سقوط می‌کنند.


۳. شمر امان نامه‌ای از عبیدالله بن زیاد برای خواهرزادگانش, عباس(ع) و برادران، می‌آورد که به آنان می‌گوید اگر بخواهید در امان می‌مانید. عباس ابتدا جواب دایی خود، شمر را نمی‌دهد. اما امام حسین به او می‌گوید هرچند که شمر فاسق است اما جوابش را بده. عباس نیز امان‌نامه را پس می‌زند و می‌گوید امان ما، امان حسین‌مان است.

امام حسین، فاسق بودن دشمن را دلیل رد مذاکره نمی‌داند و به عباس می‌گوید جواب شمر را بدهد. عباس نیز با شمر سخن می‌گوید و بر حق خود ایستادگی می‌کند.


۴. غروب تاسوعا، عمرسعد آرایش جنگی را ترتیب می‌دهد و با بشارت دادن یارانش به بهشت، به سمت خیمه‌های حسینیان حرکت می‌کند تا در صورت بیعت نکردن آنان، جنگ را آغاز کند. امام، عباس را به سوی آنان می‌فرستد و از ایشان می‌خواهد جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند که او و یارانش بتوانند شب آخر را به عبادت خدا بپردازند. عمر سعد نیز با تردید فراوان، در نهایت مهلت یک شبه را قبول می‌کند.

تاخیر در جنگ فواید بسیاری برای حسین و نهضتش داشت. شب هنگام بودن جنگ و عدم آمادگی سپاه امام می‌توانست باعث کشته شدن غافلگیرانه‌ی اصحاب، زنان و کودکان شده، بدون آن که دلاوری و روشنگری‌ای اتفاق بیافتد و رسوایی یزیدیان برملا شود. از طرف دیگر این فرصت یک شبه باعث مجذوب شدن عده‌ای از سپاهیان دشمن به سوی حسین شد. حر بن یزید ریاحی و جمعی حدود سی نفر از دشمنان، توبه کردند و حسینی و سعادتمند شدند. موضوع دیگر آن که مهلت خواستن یک روزه، سبب شد همگان بر "اختیاری بودن" شهادت حسین و یارانش ایمان بیاورند. چرا که اگر آنان طی یک حمله غافلگیرانه کشته می‌شدند، زمزمه‌های تلف شدن ناخواسته‌ی آنان بلند می‌شد.


۵. شب هنگام، حسین (ع) به یاران خود می‌گوید که شما نیکوترین بندگان خدایید و اجازه دارید از تاریکی شب استفاده کنید و جان خود را نجات دهید. پس از این سخنان عباس می‌گوید برای چه این کار کنیم؟ آیا برای آن که بعد از تو زندگی کنیم؟ خداوند هرگز نگذارد که این کار ناشایسته را دیدار کنیم.

وفاداری یاران حسین، خارج از چارچوب قوانین و مقررات و بیعت‌هاست. آنان مردانگی، رفاقت و سعادتمندی را بر تمام قوانین دنیا پیروز کردند.


۶. امام حسین در روز تاسوعا به خواهرش زینب می‌فرماید: " ای خواهر! من تو را قسم می‌دهم و باید به قسم من عمل کنی. وقتی که من کشته شوم، گریبان در مرگ من چاک مکن و چهره خویش به ناخن مخراش و از برای شهادت من، به هلاکت فریاد نکن."

مبادا زینب و بازماندگان را در روضه‌ها و سخنرانی‌هایمان عاجز و حقیر معرفی کنیم. او شیرزنی بود که استوار ایستاد و کمر خم نکرد. او عاشورای دوم را به پا کرد.


۷. امام صادق (ع): " تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی بر ضد آنان گرد هم آمدند. ابن زیاد و عمر سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد."

نحوه‌ی آرایش سپاهیان حسین(ع) و عمرسعد: 




+ در ذکر وقایع فوق, از منابعی نظیر منتهی الآمال شیخ عباس قمی، اصول کافی شیخ کلینی، تاریخ طبری، و نیز سایت‌های پژوهشکده باقرالعلوم و  شفقنا بهره گرفته شده است.