اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

تشکیل شورای سلطنت

۱. در بیست و سومین روز از دی‌ماه سال ۱۳۵۷ و سه روز قبل از خروج شاه از کشور، شورای سلطنت به دستور شاه و به ریاست سید جلال‌الدین تهرانی تشکیل شد. هدف از تشکیل این شورا آن بود که در غیاب شاه و از طرف او، به طور موقت اداره‌ی کشور را بر عهده داشته باشد. شورایی که ابتدا توسط نخست‌وزیر اسبق، علی امینی، و تقریبا دو ماه پیش از این به شاه پیشنهاد شده بود؛ اما با موافقت او روبرو نگردید. تا این که با شدت گرفتن راهپیمایی‌ها و به ویژه پس از تظاهرات سنگین عاشورای ۵۷ در آذرماه، شاه تشکیل این شورا را می‌پذیرد.

حکاّم، در عموم جوامعی که در آن‌ها تنها یک صدا به گوش می‌خورد، و آن هم صدای استبداد، پس از روبرو شدن با اعتراضات مردمی، با تمام توان سعی در انکار و سرکوب آن می‌کنند و غالبا آن را جدی نگرفته یا به عوامل خارجی نسبت می‌دهند. آن‌ها تنها زمانی ممکن است به خود بیایند که تخت و تاج خود را از نزدیک در حال سرنگونی ببینند.


۲. شاه در پی سخنرانی معروف خود در تلویزیون ملی ایران - که گفته بود صدای انقلاب مردم را شنیده است - و با موافقت تدریجی خود مبنی بر تشکیل شورای سلطنت، بر این سعی بود که بتواند از میان چهره‌های سیاسی نزدیک به روحانیت و نیز برخی افراد خوش‌نام در میان مردم، این شورا را تشکیل بدهد؛ تلاشی که در نهایت چندان موفقیت‌آمیز نبود و غالب انقلابیون حاضر به هم‌کاری نشدند. پس از کش و قوس‌های فراوان، این افراد به عنوان اعضای شورا انتخاب گردیدند:

شاپور بختیار (نخست‌وزیر) - محمد سجادی (رییس مجلس سنا) - جواد سعید (رییس مجلس شورای ملی) - علیقلی اردلان (وزیر دربار) - عبدالله انتظام - ارتشبد قره‌داغی - دکتر علی‌آبادی (دادستان سابق کشور) - محمدعلی وارسته - سید جلال‌الدین تهرانی

شاه تصمیم گرفت ریاست شورا را بر عهده‌ی جلال‌الدین تهرانی بگذارد. فردی که هم به دربار نزدیک بود و هم به روحانیت. کسی که سالیان سال از وزرای دربار بود و اما از طرفی طرفدار مدرس به حساب می‌آمد. طی دوره‌های مختلف، نماینده مجلس بود و جالب آن‌که تنها سناتوری بود که به لایحه‌ی کاپیتولاسیون رای منفی داده بود. در مجموع دربار و شخص شاه، او را برای ریاست این شورا مناسب دیده و بدین سمت منصوبش کردند.

شاید همان زمان نیز می‌شد که عدم موفقیت این شورا را در روزهای ملتهب انقلاب و عصیان ملت پیش‌بینی کرد؛ اما باید گفت که حکومت پهلوی چاره‌ای جز این نداشت که بتواند همه‌ی راه‌های احتمالی برای حفظ حکومت در این خاندان را امتحان نماید؛ حتی اگر کمترین امکان موفقیت را برای آن قائل می‌بود.


۳. تقریبا هم‌زمان با تشکیل شورای سلطنت، «شورای انقلاب» در تاریخ ۲۲ دی‌ماه سال ۵۷ و به فرمان آیت‌الله خمینی تشکیل شده بود. فعالیت این شورا تا چند ماه پس از انقلاب به صورت محرمانه انجام می‌گرفت. وظیفه‌ی اصلی آن نیز ایجاد مقدمات لازم برای تغییر حکومت و ایجاد نظامی جدید بود. اعضای اصلی این شورا عبارت بودند از: آیت‌الله مطهری - آیت‌الله بهشتی - آیت‌الله موسوی اردبیلی - محمدجواد باهنر - آیت‌الله هاشمی رفسنجانی - آیت‌الله طالقانی - آیت‌الله خامنه‌ای - آیت‌الله مهدوی کنی - مهندس بازرگان و ابوالحسن بنی‌صدر. آیت‌الله خمینی که دستور تشکیل شورای انقلاب را داده بود، تنها دو یا سه روز پس از تشکیل  شورای سلطنت، آن را غیرقانونی اعلام کرده و اعضای آن را به استعفا دعوت نمود.

در همین ایام بود که بعضی از گروه‌ها و جبهه‌های منتقد شاه، دچار اختلافات عدیده شده و اقلیتی از آن‌ها، نظیر بختیار طرف حکومت پهلوی را گرفتند و اکثریتی از آن‌ها، مانند بازرگان طرف انقلاب را. بختیار و بازرگان، دو دوست سالیان بسیار دور، هریک وارد شورایی شدند. یکی شورای سلطنت و دیگری شورای انقلاب.


۴. پس از خروج شاه از کشور، شورای سلطنت و دولت بختیار، حداکثر تلاش خود را برای کنترل انقلاب، با دادن امتیازاتی به انقلابیون و حفظ سلطنت در خاندان پهلوی انجام دادند. دو روز پس از خروج شاه از کشور، سید جلال‌الدین تهرانی برای دیدار با آیت‌الله خمینی، رهبر انقلابیون به پاریس می‌رود. برخورد آیت‌الله با تهرانی، مشابه برخوردی است که بعدتر با نخست‌وزیر هم می‌کند؛ شرط به حضور پذیرفتن را استعفای او از شورای سلطنت عنوان کرده و در ضمن از او می‌خواهد که به غیرقانونی بودن این شورا نیز اذعان کند. تهرانی، برخلاف بختیار، شرط را می‌پذیرد و در تاریخ اول بهمن‌ماه، استعفای خود را اعلام و با آیت‌الله دیدار می‌کند. متن استعفانامه او بدین شرح است:

«قبول ریاست شورای سلطنت از طرف اینجانب فقط برای حفظ مصالح مملکت و امکان تأمین آرامش اجتماعی آن بود ولی شورای سلطنت به سبب مسافرت اینجانب به پاریس که برای نیل به هدف اصلی بود تشکیل نگردید. در این فاصله اوضاع داخلی ایران سریعاً تغییر یافت به طوری که برای احترام به افکار عمومی با توجه به فتوای حضرت آیت‌الله العظمی خمینی دامت‌برکاته مبنی بر غیرقانونی بودن آن شورا، آن را غیرقانونی دانسته کناره‌گیری کردیم. از خداوند و اجداد طاهرین و ارواح مقدسه اولیای اسلامی مسالت دارم که مملکت و ملت مسلمان ایران را در ظل عنایت حضرت امام عصر عجل‌الله فرجه از هر گزندی مصون داشته و استقلال وطن عزیز ما را محفوظ فرمایند» .

استعفای تهرانی از ریاست شورا، ضربه‌ی مهلکی بر آخرین امیدهای شاه برای حفظ سلطنت پهلوی بود. تهرانی پس از استعفا و دیداری بسیار کوتاه با آیت‌الله خمینی، دیگر به ایران بازنگشت و باقی عمر خود را به کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی در جنوب فرانسه صرف کرد.


۵. با استعفای تهرانی، یکی دو جلسه‌ی شورا بدون حضور او برگزار گردید؛ اما به دلیل اختلافات اعضا و عدم حضور رییس، شورا راه به جایی نبرده و تنها پس از حدود یک هفته از تشکیل، عملاً منحل گردید.

صدای انقلاب مردم شنیده شد؛ اما بسیار دیر...



+ برخی منابع مورداستفاده در ذکر وقایع تاریخی این مطلب عبارت‌اند از موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و سایت تاریخ ایرانی.