اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

حاشیه / اردیبهشت ماه ۱۳۹۸

۱. زندگی بالا و پایین داره. این یک گزاره‌ی مسلم و غیر قابل انکاره. ولی چیزی که این وسط قابل بحثه اینه که واکنش ما تو بالا و پایین‌هاش چی هست و چی باید باشه. من فکر می‌کنم اکثریت آدما تو بالاهای زندگی، خودشون رو غرق در لذت و خوشی می‌کنن و همراه باهاش از فکرِ افتادن مجدد تو سراشیبی دچار وحشت می‌شن؛ و برعکس تو پایین‌های زندگی، خودشون رو غرق در افسردگی و غم می‌بینن و با امید به اومدن روز خوب و پایان بدبختی‌ها ذهنشون رو رام می‌کنن؛ اما آیا این واکنش‌ها واکنش‌های درستی هستن؟ به نظر من تا حدی اجتناب‌ناپذیرن و خیلی نمیشه منطقی با قضیه برخورد کرد؛ ولی چیزی که برام روشنه اینه که تو این غائله کسی وضع بهتری خواهد داشت که نسبت به همه‌ی این اتفاق‌ها و قبل و بعدش «علم» داشته باشه. کسی که «گم‌کرده راه» نباشه و بتونه به زندگیش از بالا نگاه کنه.


۲. جنگ شومه. با هیچ رنگ و لعابی هم نمیشه اون رو زیبا و موجه جلوه داد. منکر لزوم جنگیدن در مواقع خاص نیستم، ولی معتقدم باید همه کار کرد که این گزینه هیچ وقت روی میز نیاد. این غول نباید از شیشه بیرون بیاد، که اگه بیاد همه، دوست و دشمن دچار عذاب می‌شن.


۳. «آدمی همانگونه که احتیاج به یاری شدن دارد، به یاری رساندن هم نیازمند است.»    کتاب «دیروز امروز فردا» از دکتر اسلامی ندوشن


۴. «زیر پوست شهر» عبارت استعاری زیبایی که حتا کلیشه شدنش هم نمی‌تونه از عمقش کم کنه. نصف شب، وقتی که هیاهوی شهر می‌خوابه، تازه فقر و فساد بیدار می‌شه. بدن‌های تا کمر فرو رفته تو سطل زباله، روسپی‌های شرف فروش و معتادانِ در حال جون کندن، همه همین‌جا و در کنارمونن. نخوابیم تا اون‌ها بیدار نشن.


۵. اوضاع اقتصادی جالب نیست؛ از اون بدتر اوضاع اجتماعی، و از همه‌ی این‌ها بدتر اوضاع دینی. اسلام که در این سرزمین قدمت بالای هزار سال داره، امروز مرجعیتش رو از دست داده و مثل خیلی چیزهای دیگه، قربانی اهداف سیاسی شده. غمناکه که این میراث هزار و چند ساله، تو عصر ما و به دست ما و جلوی دیدگان ما داره نفس‌های آخرش رو می‌کشه. غمناکه!


۶. تو پست قبلی که قبل عید گذاشتم، نسبت به تورم چند‌باره‌ی پیش رو و لزوم سرمایه‌گذاری هشدار داده بودم. این بار می‌خوام یه کم دقیق‌تر توصیه به سرمایه‌گذاری بکنم. تو این اوضاع گنگ و پر از ابهام، بهترین کار، داشتن سبد سرمایه‌گذاری متنوعه. نباید فکر کرد که تو شرایط تورمی فعلی، سرمایه‌گذاری تو اوراقِ بدون ریسک و سپرده‌های بانکی بی‌فایده ست. حتما و حتما باید بخشی از سبد رو به این‌ها اختصاص داد؛ ولی خب البته نباید از سرمایه‌گذاری در طلا و ارز و سهام هم غافل شد.


۷. هرگز کسی این‌گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زندگی نشسته‌ام.     احمد شاملو



نظرات 1 + ارسال نظر
مینا چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 10:34

سلام.امیدوارم حالتون خوب باشه.
1- منظورت از علم داشتن رو دقیق متوجه نشدم ولی این پاراگراف منو یاد یه کلمه انداخت ،اونم کلمه ی "امید"...
امیدوار بودن همه ی پستی و بلندی ها رو به تعادل می رسونه.
من گاهی وقتا با تمام علمی که به داشته ها و نداشته هام دارم،با تمام دانائیم نسبت به اتفاقات و حتی علم داشتن به راه حلش بازم ناامیدم.مثلا گاهی وقتا نسبت به درسی که خوندم و خب آینده ی عالی ای برام نداشت،علم دارم و میدونم که 80درصدش بی انگیزگی و شاید کاهلی خودم بوده میدونمم که راه حلش تلاش بیشتر و دوندگی بیشتره ولی بازم ناامیدم و ناامیدیم از این نشات میگیره که کشورمون این وضع بد رو برامون رقم زده ،تو این مملکت حق به حق دار نمی رسه و اینجور چیزا و باعث میشه کلا ناامید باشم و اصلا انگیزه ای نداشته باشم.البته اینا یه تجربه ی شخصیه و برمیگرده به شخصیت فردی.

2-آره جنگ مساویه با ناامنی و خشونت.خب چیزی که واقعا قابل تحمل نیست.اما اینکه نباید باشه رو قبول ندارم .

3-اتفاقا چندوقت پیش داشتم با خودم میگفتم باید کتابای دکتر اسلامی رو بخونم ،بهشون علاقه دارم ،ولی فقط یه کتاب ازشون خوندم.

4-شاید حس جالبی نباشه اما از وقتی دنیای مجازی انقدر باب شد وروی محور اصلی حرکت کرد یه چیزی به اسم غیور بودن از ما ایرانیا کم شد.نمیدونم به غیور بودن برمیگیرده یا نه،ولی منظورم اینه که ما یه ملت غیوری بودیم که این موارد رو حداقل نمیذاشتیم رسانه ای بشه ،حداقل اسمش این بود که برامون قبح زیادی داره و اینجوری نمود پیدا نمی کرد اما الان انقدر توی دنیای مجازی مخصوصا اینستاگرام این کلیپا و این معضلات اجتماعی زیاد شدن که بخدا از قبحش کم شده و برعکس مردم دیگه بهش بی تفاوت شدن.نمیخوام بگم برامون عادی شده ولی ....شاید دیدگاه من اشتباهه ولی من متنفرم ازاین کلیپ هایی که فقط نشون داده میشن و نهایتش اینه که چارنفر زیر اون کامنت ها به مملکت و دست اندر کارانش فحش میدن!اینکه نشد راه حل...آخه چرا ما مردم که انقد به غیور بودن و اصالتمون افتخار میکردیم الان باید ساده از کنار این چیزا رد بشیم؟اخه چرا باید هرروز آمار تکان دهنده تر از روز قبل بشنویم ولی برامون سنگین تموم نشه؟آخه چرا مملکت دارای ما انقد بی رگ شدن که آمار این چیزا رو دارن ولی کاری نمیکنن؟؟!!دیگه کاری به وضعیت اقتصادی و این چیزا ندارم ،ولی حداقل وضعیت اجتماعی ما درست بشه،حداقل 4تا انسان ازمون بمونه ....
5-دقیقا چیزی که قصد داشتم بنویسم رو تو این پاراگراف بهش رسیدم...!متاسفانه...
6-سعی میکنم اگر چیزی از وام و قسط اجاره خونه و این چیزا باقی موند به سرمایه گذاری هم فک کنم!!!الان یعنی حتی من به این چیزا فکرهم نمیکنم.البته اوضاع مالی الان جوریه که من فکر میکنم هیچ ریسکی نباید کرد و هرچی که درمیاری رو باید همین الان فقط بزنی به یه زخمی
7-افسوس....

به سلام مینا خانم. خوشحالم کردی مثل قدیما سر زدی به وبلاگم...

1. آره از این زاویه ندیده بودم. به نظرم به خود تیپ و شخصیت فکری آدم هم ربط داشته باشه. واس خود من که خیلی سعی میکنم منطقی نگاه کنم به همه چی، علم داشتن مهم ترین چیزه. این که آدم هر لحظه بدونه کجای کاره و قبل و بعدش چی بوده و چی میخواد بشه. واس من نوعی جهل از همه چی بدتره. استرس و وحشتی که ندونستن تو من ایجاد میکنه با هیچی قابل مقایسه نیست!

2. مشکلی که هست اینه که الان یه سری از مردم نگاه فانتزی دارن به جنگ. فک میکنن بازی کامپیوتریه!

3. آره همشهریتون هم هست دیگه! شما ک دیگه قطعا باید بخونیش!

4. آره قبول دارم حرفتو. اینم باز یه زاویه دیدی بود که بهش توجه نکرده بودم. فضای مجازی واقعا ما رو آدمای بی خاصیتی کرده! آدمایی که فقط تلگرام میخونن و فک میکنن خیلی هم آگاه و باسوادن ولی یک قدم هم تو دنیای واقعی برنمیدارن!

5. صد حیف...

6. آره منکر این چیزی ک میگی نیستم واقعا! ولی خب فک میکنم بد سرمایه گذاری ما هم میتونه دلیلی باشه بر این که هیچ وقت مشکلات مالیمون تموم نمیشه!

7. هعی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد