اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

شکاکان؛ ندانم‌گرایان / قسمت اول

در طول تاریخ چهار دسته‌ی عمده‌ی فکری در رابطه با مسئله‌ی «شناخت» وجود داشته است؛ که ما دسته‌ی اول یعنی منکران امکان شناخت و به‌اصطلاح سوفِسْطائیان را بررسی کردیم.

حال در این مجموعه پست‌ها قصد داریم به دسته‌ی دوم یعنی ندانم‌گرایان بپردازیم که بسیاری، آن‌ها را به دلیل اشتراکات فراوان با سوفسطائی‌ها، فرقه و زیرمجموعه‌ای از دسته‌ی اول می‌دانند، اما ما به دلیل گستردگی‌ها و اختلافات، آن‌ها را دسته‌ی دوم می‌نامیم و چهره‌های مطرح این فرقه را بررسی می‌کنیم.

پیرهو، کارنئادس، ابوالعلاء معری، خیام نیشابوری، دنی دیدرو و برتراند راسل افرادی هستند که نظرات آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

حال در این قسمت، به کلیاتی از ندانم‌گرایی یا به‌عبارت‌دیگر «لاادری‌گری» می‌پردازیم.

برای شک و شک گرایان دسته‌بندی‌های مختلفی را صورت داده‌اند.

علامه جعفری، شک را به سه دسته تقسیم می‌کند:

۱. شک قانونی

۲. شک بیماری

۳. شک حرفه‌ای

 

۱. شک قانونی: این شک‌ها، شک‌هایی هستند که به‌منزله‌ی پلی برای رسیدن به حقیقت و تصفیه‌کننده‌ی باورها عمل می‌کنند. خوب است هرکس در مقطعی از زندگی به باورهای خود شک کند و بدون درنگ به دنبال رفع آن‌ها برود؛ چراکه اگر شک بدون جواب و ایستا باقی بماند احتمالاً به دو قسم دیگر شک تبدیل می‌شود.

 

۲. شک بیماری: این نوع شک همچون خوره‌ای روح فرد را آرم آرام می‌خورد و او را به تدریجاً فلج می‌کند. این شک اساساً «توان» رویارویی با حقیقت و جستجوی آن را گرفته و انسان را به‌تدریج و از درون پوک و ترسو می‌کند. پس باید توجه داشت که در صورت دچار شدن به این نوع شک‌ها، باید هرچه سریع‌تر در جهت رفع آن‌ها اقدام کرد.

 

۳. شک حرفه‌ای: این شک در افرادی بروز می‌کند که اساساً به شک خود می‌بالند و شک را مذهب و مرام خود می‌دانند. آنان برخلاف شکاکان قانونی (دسته اول)، شک را نه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف و حقیقت، که خود هدف می‌دانند. لاادریون و ندانم‌گرایان و فیلسوفانی از این قسم در این گروه قرار می‌گیرند.

 

دسته‌بندی دیگری که برای شکاکان وجود دارد، آن‌ها رو به دو دسته‌ی شکاکان قوی و شکاکان ضعیف تقسیم می‌کند.

دسته‌ی اول یعنی شکاکان قوی کسانی هستند که به شک خود اذعان دارند و درنتیجه از این شک، به انکار شناخت رسیده‌اند. به عبارتی این دسته با سوفسطائیان  پیوند خورده‌اند؛ اما دسته‌ی دوم یعنی شکاکان ضعیف، کسانی هستند که حتی در شک خود نیز شک دارند و می‌گویند ممکن است در آینده و در شرایطی، ازنظر خود برگردند.

لازم به ذکر است دلیل اصلی انحطاط فلسفه‌ی مترقی و پربار یونان باستان و ضعف آن در دوره‌های بعدی را همین افکار شک گرایانه‌ی لاادریون دانسته‌اند که امکان حرکت را از آن‌ها گرفته و فلجشان ساخته است. چراکه شک دائم، خود بزرگ‌ترین مانع حرکت و مسبب ناامیدی ست.


نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه داشت آن است که نمی‌توان به‌طور مطلق و در یک چارچوب و حصار، افکار لاادریون را بررسی کرد. چراکه نظرات و افکار آن‌ها غالباً از جواب به استدلالات فلاسفه‌ی سایر دسته‌ها به وجود آمده؛ بنابراین بدون بررسی نظرات فلاسفه‌ی قائل به امکان شناخت، نمی‌توان تمام نظرات و افکار ندانم‌گرایان را بررسی کرد.

 

حال با این پیش‌زمینه، در پست بعدی به افکار نخستین ندانم‌گرا، یعنی پیرهو می‌پردازیم.

 

نظرات 10 + ارسال نظر
فرزانه چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:16

ســــــــــــــــــــــــــــــــلام آقا علیرضا خوبین؟؟؟؟
پستتون را همون روزی که آپ کرده بودید خوندم ولی نرسیدم نظر بدم!!!(آخه ما هم خواهر زن شدیم دیگه اینروزا سرمون شلوغه )
جدی بگم:خیلی دوست داشتم این مطلبتون را و دنبال میکنم پستای بعدیتون را!!
آقا علیرضا من وقتی می خونم مطلب هاتون را،میارمشون توی زندگی خودم و نحوه ی فکر کردنم و شناخت مسائل زندگیم!!
شما هم همینطوره؟؟؟
مثلا همین دسته بندی که برای شک شده!!!
شک قانونی که خیلی خوبه!
ولی شک بیماری خیلی بده!!من احساس میکنم خیلی این شک را دارم برای کارهایی که انجام میدم و نحوه ی فکر کردنم
واقعا مثل خوره می مونه و آدم را ترسو میکنه!! هر کاری انجام میدم میگم نکنه اشتباه کردم؟؟
نکنه بد فکر کردم؟؟( خیلی آدم اذیت میشه)
چطوری باید درمانش کرد؟؟؟؟؟؟؟
اون شک حرفه ای هم که آخرش میرسه به پوچی و اصلا خوشم نمیاد ازش!!اینکه به شکشون هم شک می کنند!! دیوونگیه! این شک گرایان کلا با خودشون درگیر بودنا

سلاممممم فرزانه خانم!الحمدلله.بد نیستیم.شما خوب هستین؟!

به به به سلامتی!مبارک باشه عروسی خواهرتون!ایشالله که خوشبخت بشن!

یکی از چیزای خیلی خوبی که تو این مدت از شما یاد گرفتم همینه.این که به هر مطلب و پست نگاه خوبی و مفیدی دارین.این که سعی می کنین از مطالب و حرفای بقیه در جهت پیشرفت خودتون استفاده کنین.اخلاقی که من احساس می کنم داره فراموش میشه.خودم رو دارم میگم.همه مون دوست داریم یه جوری با طرف مخالفت کنیم.ولی غافل از این که ما حتی از پستایی که 180 درجه مخالف افکار و نظرات ما هستن هم می تونیم به نفع خودمون استفاده کنیم.

شهید مطهری درباره شک می گه شک یک گذرگاه خوبه و نه یک اقامتگاه خوب.به خاطر همین باید چند وقت به بار رفت سراغ اون شک قانونی و جدی دنبالش کرد.
من فک می کنم این که می گید خیلی وقتا شک دسته دو رو دارید اینه که وقتی شک های دسته اول میان سراغتون جدی نمی رید که حلش کنید.البته شما خودتون بهتر می دونید.البته من منظروم شکای اعتقادیه بیشتر.ولی این که می گید تو فتارها هم دچار شک می شید راستش خیلی اطلاع ندارم که چی کار باید کرد برای درمانش.شاید با بالا بردن اعتمادمون به خودمون بتونیم رفعش کنیم.والا دقیقا درمانش رو نمی دونیم.اتفاقا ما باید این چیزا رو از شما که روانشناسی می خونید بپرسیم

آره.درگیر بودن با خودشون.اونایی که به شک خودشون شک ندارن خیلی جالب جوابشون رو دادن که تو پست های بعدی می گم.اما اونایی که به شک خودشون هم شک دارن یه جورایی دارن مغلطه می کنن.

مهدیه جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 http://bihamta2012.blogfa.com

سلام خوبین؟
البته من قبلا اومدم و نظر گذاشتم ولی نگرفت این از شانس ماهه دیگه !!!
اول به مینا خانوم بگم آبجی شدن این حرفا داره دیگه تو کمک نکنی کی بکنه؟
البته کمکای ما که نادیده نگرفتینولی شرمنده که نتونستم زیاد بیام
(منظور مینا همون کربلا اومدن خواهرشه )
خوب آقا علیرضا دیگه خوبین ؟
پست جالبی بود
شک تو وجود همه هست شکی هم درش نیست ...
من این اواخر خیلی دچار شک میشم ولی فکر میکنم شکم از همون دسته قانونیش باشه یعنی امیدوارم که باشه ولی مطمئنم از اون دوتا دسته نیست
امیدوارم هیچکی دچار اون شک دومی و سومی نشه
شک اعتماد به نفس رو میاره پایین
وقتی دچار شک شدیم باید بریم دنبال برطرف کردن شک و امید به رسیدن به هدف
اینطور نیست ؟
شما خودتون تا به حال دچار شک شدین؟
اون جمله شهید مطهری واقعا قشنگ بود ... هیچوقت نباید تو شک موند

سلام!ممنون!

یعنی می خواین بگین اینترنت کشور ما مشکل داره؟!نچ نچ نچ نچ

خوب این وسط شیرینی ما چی میشه پس؟!

بد نیستیم!داریم آماده میشیم برای شروع یه ترم سخت.فک کنم سخت ترین ترمم باشه این ترم.خدا رحم کنه:)

بله.دقیقا همه حرفاتون درسته.شک قانونی خوب و حتی واجبه.اما اگه رفع نشه دیگه وامصیبتا داره!

آره.خیلی دچارش شدم.خیلی وقتا درباره خیلی چیزا شک کردم.درباره خدا شک کردم.درباره اسلام شک کردم.درباره حکومتمون شک کردم.ولی همیشه سعیم این بوده که توش متوقف نشم.

بله جمله قشنگی بود.کلا اکثر حرقای شهید مطهری قابل تامله

ممنون که وقت گذاشتین مهدیه خانم

مینا دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 17:06 http://www.nagoftehayemina.blogfa.com

سلام علیکم!!!
خوبین شما؟
خب تا یه پست جدید نذاشتی من نظرمو بذارم

فک میکنم کم کم داریم به اسامی آشنا میرسیم!!!
همین پیرهو ,راسل ؛ابولعلای معری و خیام و ...!
خیلی خوشحالم!

خب!شک...
من فکر میکنم کلا شک یه کلمه ی منفیه!!
شک مثبت یه جورایی پارادوکس داره!!
ولی برام جالبه که شک مثبت رو هم انجا اوردی.
همون شک قانونی شک مثبته دیگه...
ولی ببین علیرضا یه چیزی اینجا نوشتی...نوشتی که آدم خوبه به باور های خودش شک کنه!!!
من احساس میکنم وقتی آدم به یه چیزی باور داشته باشه نمیتونه شک کنه!!!
چون باور داشتن ایمان داتن مثه یه عادت نیست که از بین بره.سطحی نیست که از بین بره.!!!
نیمدونم منظورمو گرفتی یانه!
به فرض مثال من بخدا بارو دارم.
یه قوتی میشه که به شک میفتم.خب اینکه بهش ک بیفتم خیلی خوبه...(نشون یمده که پذیرفتن و بارو خدا بدون تحقیق نیست)امااینکه شک کنم خیلیا هستن که باز برمیگردن به عقیده یخودشون.
یعنی این شکه نیمتونه تغیرشون بده..چون باوره.اعتقاده .قویه!!!
اونایی هم که تغییرش میدن...باید ببینیم اون چیزی که میگفته اسمش باور هست یانه!!!
اصولا من فکر میکنم باور آدما شک پذیرنیست!!!
البته استثنا هم داره ها!!ولی فک میکنم هیمشه این باوره اگه قوی باشه مانع شک میشه!!!!!!!!!
نمیدونم نظرتو چیه!!!

درمورد شک بیماری هم فک میکنم یمشه تشبیه ش کرد به یه نوع وسواس فکری!!!(البته اگه روانی شناسانه نباشه)
که کلا این دسته آدما خیلی مذموم هستن!!!

شک حرفه ای شامل سوفسطایسیان نمیشه؟
آخه یادمه چندتا از سوفسطاییسان بودن که میگفتن باید به همه چیز شک کرد!!!

خب حالا یان شک ضعیف خوبه یا بده؟
مثبته یا منفی؟

خوبه...!!
درکل مقدمه ی جمع و جوری وبد.
منتظر پستت درمورد پیرهو هستم!!
(یعنی الان اجازه درای که آپ کنی)
هرچی باشه کوچیکتری و اطاعتم واجبه!!

والسلام علیکم!شکرا کثیرا!

آره دیگه.حالا یه کم داریم از اون یونان باستانیا فاصله می گیریم!

مثل همیشه حرفات خیلی خیلی خوب بود.به خاطر همیناست که این قد می گم نظر بذار دیگه!

شک کلمه ی منفی ایه.درسته.اما برای جامعه ما.ما به عنوان یک مسلمان داریم تو جامعه ای زندگی می کنیم که اکثریتش هم مسلمونن.بنابراین شک ما ممکنه خیلی برامون گرون تموم شه.و یه مفهوم منفی به حساب بیاد.اما اگه مایی که مسلمونیم بریم تو یه قبیله ی آتش پرست اون وقت شک اون آتش پرستا رو خوب می دونیم و شکشون رو به عنوان یه مفهوم مثبت در نظر می گیریم.به خاطر اینه که می گم شک همیشه منفی نیست.منفی و مثبت بودن جلوی کلمات به محیطشون بستگی داره.نمی دونم واضح حرف زدم یا نه.

اما باور.باز هم حرفت خیلی جالبه.باورها به این راحتی ها عوض بشو نیستن.اصلا همیشه یک سری ترس هایی هست که به انی باورها اجازه تغییر رو نمی ده.
افلاطون یه حرف قشنگی می زنه و بین "باور" و "معرفت" فرق قائل میشه.ما هم باید این فرق رو پیش خودمون ایجاد کنیم.بدونیم که آنچه منطبق بر حقیقته "شناخت" و " معرفت"ه و نه باور.بنابراین چه بسا ما تو باورهامون اشتباه کرده باشیم.ببین من نگفتم تو معرفت هامون شک کنیم.این خیلی نکته مهمیه که همین الان بهش پی بردم.و حتما تو پست های بعدی دوباره حرفمو تکرار می کنم.اگه بخوایم به اون معرفت هامون شک کنیم زندگی مون خراب میشه و به پوچی می رسیم.معرفت چیزیه که با قطعیت بهش رسیده باشیم.اما باور این طور نیست.ما خودمون می تونیم بفهمیم که کدوم قسمت فکر و نتیجه گیریمون باوره(یعنی صد در صد ثابت شده نیست) و کدوم قسمتش یقینا درست.به خاطر همینه که خوبه باورهامون رو چند وقت یک بار تصفیه کنیم.
اما در کل حرفت درسته.و این شک خیلی حساسه.شک مثبته اگه برای یه آدم متعصب پیش بیاد احتمالا سریع رردش می کنه. وا اگه برای یه آدم ضعیف پیش بیاد سریع قبول.به خاطر اینه که می گم خیلی ظریفه.

بله دقیقا.حرفت رو کاملا قبول دارم.یک نوع بیماری روحی روانیه که فرد رو فلج می کنه.این شک بیماری

شک حرفه ای هم دسته ای از سوفسطائی ها شاملش میشن.که همون اول پست گفتم که خیلیا این ندانم گراها رو دسته ای از سوفسطائی ها می دونن.

چرا عصبانی میشی حالا .به نظر من مثبت و منفی شک همونیه که علامه می گه.برداشت های ما که مثبت و منفی میشن به خود شک ربطی نداره.خیلی بد گفتم .نه؟

چشم.مطلبم جدیدم آماده شد آپش می کنم

فرزانه سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:51

ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام حاجی مینا و آقا علیرضا!! چقد حرفاتون خوب بود!!! ما خو دوباره چیزی یاد گرفتیم در محضرتون!!!
اینکه بین باور و معرفت فرق قائل بشیم!!! دست مریزا
اول نظر مینا جونی را خوندم که گفته بود به باورها نمیشه شک کردو خیلی خوشم اومد و بعدش رفتم توی فکر...
چون آدم وقتی به باور قوی تری می رسه می تونه به باور قبلیش شک کنه!!! یعنی همون شکش باعث رشد باورش میشه!!!
اینکه نوشتین خوبه آدم به باوراش شک کنه فکر کنم منظورشون همینه: که به باورامون شک کنیم و اونا را پرورشش بدیم و اصلاحشون کنیم!! تا برسیم به معرفت!
مثلا خیلی وقت ها میشه به یه چیزی باور داریم و فکر میکنیم این باورمون درسته ولی یه مسائلی پیش میان که ما را می رسونند به یک باور قوی تر!! و باور اولیمون یه شکل کامل تری را به خود میگیره و حتی ممکنه قبلی را رد کنیم!! در صورتی که همون باور قبلیمون هم مفیده چون باعث شده برسیم به یه باور قوی تر و بعدم معرفت!!
آقا علیرضا آپ کنید!!!
گفته بودم خبرتون میام خبرتون میدم منم آپم!!

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

خواهش می کنم.کلا این بحثا بحثای شیرینیه!

بله دقیقا همین منظور رو داشتن علامه جعفری.این که شک کنیم به باورهامون و بعد بریم دنبالش و باورهای غلطمون رو پاک کنیم و درستاشو محکم.این جوریه که کم کم باور ما تبدیل به یه معرفت حقیقی میشه.ولی حالا اگه این شکای خوب و مثبت و قانونی بیان سراغمون و ما رفعشون نکنیم اونوقته که به شک های منفی مبتلا میشیم.

به به!چقد خوب!الان میام.
ما هم در تدارک پست جدید هستیم!

سید چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 14:04 http://hossein72t.blogfa.com/

سلام آغاااااااا علیرضااااااااا خوبسد
شرمنده اگه نظر نمدم آخه هیچی از فلسفه در نمیارم
یکی سوال شک خوبه یا نه
راستی آپپپپم

سلام بر سید حسین عزیز!
خشم.ممنون!

شما که رشته انسانی هستید باید بیشتر از ما از این مسائل سر دربیاری

هم شک خوب داریم هم شک بد.خوب یا بد بودنش به رفتار ما بستگی داره.

چشم.میام

مینا چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 16:15 http://www.nagoftehayemina.blogfa.com

سلام علیکم !!
ممنونم.لطف داری.

آهان منفی و مثبت بودن به محیطش بستگی داره!!!
ولی خب یه کلمه نسبی میتونه باشه.
ممکنه یه وقتایی منفی باشه یه وقتایی مثبت!!
مهم اینه که چطوری معنا داشته باشه!!
آخه خیلیااااا مفهوم یه کمله رو درست درک نیمکنن!!!


آهان منم همینو یمخواستم. بگم!!!
آدم نباید به حقیقت هایی که رسیده شک کنه!!!


اوهوم!!بازم بستگی به تفکرات یه انسان داره!!
منکه فک میکنم باور هامو تحت هیچ شرایطی از دست نمیدم!!!(درواقع همون معرفتام رو)

والا ما عصبانی نشدیم.
چطوری حسای اشتباه رو تشخیص میدیا.
علیرض ا میام یمگیرم میزنمتااااا
فقط یه سوال کردیم شماهم پاسخشو دادی!!!

ممنونممممممم
پست خیلی خوبی بود!!!

یه سوالم از فرزانه بپرسم:
فرزانه جدی درای به فلسفه علاقه پیدا میکنی؟
به ادبیاتم علاقه مند داری میشی؟
آخیییییییییی....!!!!خیلییییییییی خوشحالم که داری میشی مثه خودمممممممممممممم!!!!

و علیکم!
آره.همین طوره.نمیشه مطلقا بگی شک خوبه یا بد.هم بستگی به محیطش داره هم بستگی به واکنش ما در برابرش

مگه این معنی کلافه شدن و به هم ریختن اعصابو نمی ده؟

راستی مینا تو رزمی هم کار کردی؟!آخه خیلی علاقه زیادی داری همه رو بگیری بزنی

فک کنم اگه با خودمون رک باشیم می فهمیم که کدوم قسمت اعتقاداتمون قطعا درسته و به اصطلاح معرفته.و کدوم قسمتشون هنوز ثابت نشده س و فقط یک باوره.

فلسفه و ادبیات جفتشون بی نظیرن.خیلی خیلی دوسشون دارم!

seyyed پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 16:35 http://hossein72t.blogfa.com/

سلام
یعنی چه به رفتار ما بستگی داره

سلام سید.ببخشید دیر جواب دادم.
یعنی اگه یه شکی مثلا شک به آخرت بیاد سراغ من ضعیف اونو قت سریع شکم رو باور می کنم.واگه بیاد سراغ یه آدم متعصب سریع ردش می کنه.اما اگه بیاد سراغ یه آدم متعادل اونوقت اون فرد سعی می کنه با تحقیق شکه رو حلش کنه.همه این شک ها یکی ان(شک به آخرت)اما تو دوتا آدم اول منفی ان و تو دو نفر سوم مثبت.به خاطر این که می گم بستگی داره.نمیشه مطلقا بگیم شک خوبه یا بد.

seyyed جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 14:42 http://hossein72t.blogfa.com/

سلام
این که آدم به دیگران شک داشته باشه چطور با این شکا یکیه

سلام.

من شکای اعتقادی منظورم بود.شکای رفتاری رو دقیقا نمی دونم.اما فک می کنم شک به رفتار دیگران اگر خیلی خیلی کم وجود داشته باشه بد نباشه.دقیقش رو نمی دونم.

نارسیسا مالفوی شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 17:21 http://nazinana.blogfa.com

متشکرم بابت این مطلب.

خواهش می کنم...

شیرازی دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 11:40

با سلام
تشکر میکنم بابت مطالب عنوان شده .
بنده مشغول تحقیق در زمینه شک گرایی هستم . نیاز به منابع استفاده شده در مطالبتون دارم . اگر امکان داره منابع استفاده شده در زمینه شک گرایی را برای بنده ارسال نمایید .

با تشکر
شیرازی

سلام بر شما.
خوب بستگی داره چ منابعی رو می پسندین.البته ب نظر من پیگیری "شناخت شناسی" بر "شک گرایی" مقدمه.منابع اسلامی در این زمینه،جلد اول و دوم کتاب ایدیولوژی علامه طباطبایی،شناخت شناسی شهید مطهری.شناخت(معرفت)شناسی علامه جعفری.آشنایی با بزرگان فلسفه هم از طریق دو کتاب "تاریخ فلسفه" ویل دورانت و همچنین کتاب "بزرگان فلسفه"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد