اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

وقایع روز تاسوعا

تاسوعای حسینی ( نهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری - ۱۳۷۶ سال پیش)

۱.  ورود شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار سپاهی به سرزمین کربلا. ورود این لشکر، تعداد سپاهیان کوفه و شام را به حدود سی هزار نفر رسانید.

 جمعیت کثیر سپاه دشمن که بالغ بر چند صد برابر سپاهیان امام حسین بود، شاید برای حکومت وقت جنبه نمادین داشت و می‌خواست با این سرکوب قاطعانه، از وقایع مشابه  پیشگیری کرده و از مخالفان حکومت زهرچشم بگیرد.


۲. تحویل نامه‌ی عبیدالله بن زیاد به عمربن سعد مبنی بر گرفتن بیعت از حسین و یا جنگ با او. تا قبل از این روز خبری از جنگ نبود و حکام کوفه تنها بر پذیرش بیعت با یزید اصرار می‌ورزیدند. در نامه تاکید شده بود که اگر عمر سعد از پذیرش این مسئولیت سرباز زند، فرماندهی جنگ به شمر می‌رسد. عمر سعد به شمر می‌گوید که در نامه قبلی‌اش به عبیدالله، خواستار حل مسالمت آمیز مساله شده بود، اما به اصرار شمر، عبیدالله به جنگ روی آورد. پس از این مجادلات، در نهایت خود عمر سعد ادامه‌ی فرماندهی جنگ را به عهده می‌گیرد.

ترس و تردید نسبت به جنگیدن با نوه‌ی پیامبر، تا روز تاسوعا دامن‌گیر عده‌ای از مسلمانان سپاه عمرسعد و خود او بود؛ و به همین خاطر آنان برای صلح و عدم خون‌ریزی تلاش می‌کردند. شاید لازم باشد از این زوایه نیز به ماجرا نگاه کنیم که همه‌ی دشمنان حسین، آن قدرها هم شیطان صفت نبودند؛ گاهی انسان‌های خاکستری نیز با یک غفلت به قهقرا سقوط می‌کنند.


۳. شمر امان نامه‌ای از عبیدالله بن زیاد برای خواهرزادگانش, عباس(ع) و برادران، می‌آورد که به آنان می‌گوید اگر بخواهید در امان می‌مانید. عباس ابتدا جواب دایی خود، شمر را نمی‌دهد. اما امام حسین به او می‌گوید هرچند که شمر فاسق است اما جوابش را بده. عباس نیز امان‌نامه را پس می‌زند و می‌گوید امان ما، امان حسین‌مان است.

امام حسین، فاسق بودن دشمن را دلیل رد مذاکره نمی‌داند و به عباس می‌گوید جواب شمر را بدهد. عباس نیز با شمر سخن می‌گوید و بر حق خود ایستادگی می‌کند.


۴. غروب تاسوعا، عمرسعد آرایش جنگی را ترتیب می‌دهد و با بشارت دادن یارانش به بهشت، به سمت خیمه‌های حسینیان حرکت می‌کند تا در صورت بیعت نکردن آنان، جنگ را آغاز کند. امام، عباس را به سوی آنان می‌فرستد و از ایشان می‌خواهد جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند که او و یارانش بتوانند شب آخر را به عبادت خدا بپردازند. عمر سعد نیز با تردید فراوان، در نهایت مهلت یک شبه را قبول می‌کند.

تاخیر در جنگ فواید بسیاری برای حسین و نهضتش داشت. شب هنگام بودن جنگ و عدم آمادگی سپاه امام می‌توانست باعث کشته شدن غافلگیرانه‌ی اصحاب، زنان و کودکان شده، بدون آن که دلاوری و روشنگری‌ای اتفاق بیافتد و رسوایی یزیدیان برملا شود. از طرف دیگر این فرصت یک شبه باعث مجذوب شدن عده‌ای از سپاهیان دشمن به سوی حسین شد. حر بن یزید ریاحی و جمعی حدود سی نفر از دشمنان، توبه کردند و حسینی و سعادتمند شدند. موضوع دیگر آن که مهلت خواستن یک روزه، سبب شد همگان بر "اختیاری بودن" شهادت حسین و یارانش ایمان بیاورند. چرا که اگر آنان طی یک حمله غافلگیرانه کشته می‌شدند، زمزمه‌های تلف شدن ناخواسته‌ی آنان بلند می‌شد.


۵. شب هنگام، حسین (ع) به یاران خود می‌گوید که شما نیکوترین بندگان خدایید و اجازه دارید از تاریکی شب استفاده کنید و جان خود را نجات دهید. پس از این سخنان عباس می‌گوید برای چه این کار کنیم؟ آیا برای آن که بعد از تو زندگی کنیم؟ خداوند هرگز نگذارد که این کار ناشایسته را دیدار کنیم.

وفاداری یاران حسین، خارج از چارچوب قوانین و مقررات و بیعت‌هاست. آنان مردانگی، رفاقت و سعادتمندی را بر تمام قوانین دنیا پیروز کردند.


۶. امام حسین در روز تاسوعا به خواهرش زینب می‌فرماید: " ای خواهر! من تو را قسم می‌دهم و باید به قسم من عمل کنی. وقتی که من کشته شوم، گریبان در مرگ من چاک مکن و چهره خویش به ناخن مخراش و از برای شهادت من، به هلاکت فریاد نکن."

مبادا زینب و بازماندگان را در روضه‌ها و سخنرانی‌هایمان عاجز و حقیر معرفی کنیم. او شیرزنی بود که استوار ایستاد و کمر خم نکرد. او عاشورای دوم را به پا کرد.


۷. امام صادق (ع): " تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی بر ضد آنان گرد هم آمدند. ابن زیاد و عمر سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد."

نحوه‌ی آرایش سپاهیان حسین(ع) و عمرسعد: 




+ در ذکر وقایع فوق, از منابعی نظیر منتهی الآمال شیخ عباس قمی، اصول کافی شیخ کلینی، تاریخ طبری، و نیز سایت‌های پژوهشکده باقرالعلوم و  شفقنا بهره گرفته شده است.

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا شنبه 16 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 12:11

سلام
خیلی متطب مفید و خوبی بود...!
امااینکه تقریبا میشه گفت توی همه ی این اتفاقات یه سری اغراض سیاسی و مذهبی وجود داشته و همیشه اختلافاته که باعث میشه این همه کشمکش اتفاق بیفته..
جدیدا باو رآدما خیلی کم شده،حتی به اصل و هدف این قیام معصومین حتی به نژاد اونها و کلا یه حالت تاسف باری ایجاد شده ،و باعث شده ازاین مراسم ها فقط یه سری چیزای کلیشه ای جا بمونه و به نظرم اصلااااااا این باور ضعیف یا عملکرد ما توی این روزای عزاداری وجهه ی خوبی برای شناساندن اسلام به آیندگانمو.ن نیست..!و خیلی خوبه که همچین مطالبی رو بذارین و حداقل میتونیم بار اطلاعاتموت شخصیمونو بالا ببریم...

درکل خیلی خوب بود..

سلام. ممنون از نظرت...
آره. اصن اگه همین اختلافا نبود دنیا بی مزه میشد!
دقیقا همینطوره. ب قول شاعر باید طرحی نو دراندازیم. باید برنامه داشته باشیم واس مذهبمون.وگرنه می قاپنش! مسخش می کنن.محکومیم ب دونستن و فکر کردن!محکومیم!
خواهش میکنم کاری نکردم. بهتره هرکدوممون فکر کنیم رو اتفاقا و وقایع. از زاویه خودمون نگا کنیم ب موضوع و فکرمونو پرورش بدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد