اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

اعدام خسرو گلسرخی - ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۵۲ - قسمت دوم

۵. دو سال پیش از این بازداشت‌ها، و در سال ۱۳۵۰، گلسرخی به همراه همسرش و نیز شکوه میرزادگی (باشکوه فرهنگ) که هرسه در روزنامه کیهان مشغول به کار بودند، و نیز چند تن دیگر، با تشکیل محفلی در صدد طرح‌ریزی برای ترور شاه برمی‌آیند و نقطه‌ی نفوذ خود را نیز ارتباطات خلبان مخصوص شاه با شکوه میرزادگی تعیین می‌کنند؛ اما در نهایت پس از بررسی طرح‌های مختلف و باتوجه به امکانات محدود، از نقشه‌ی خود صرف‌نظر می‌نمایند.


۶. در پاییز سال ۱۳۵۲، و در زمانی‌که گلسرخی ماه‌ها بود که در زندان روزها را می‌گذراند، گروهی ۱۲ نفره نقشه‌ای برای گروگان‌گیری فرح دیبا (همسر شاه) و یا رضا پهلوی (پسر شاه) ریخته و آماده‌ی پیاده کردن آن در فستیوال کودک می‌شوند. نقشه‌ای که پیش از اجرا لو می‌رود و ساواک هر ۱۲ نفر را بازداشت می‌کند. جالب آن‌که یکی از افراد بازداشتی شکوه میرزادگی بود که بلافاصله پس از دست‌گیری، خود را باخته و همه‌ی ماجرا و افراد را لو می‌دهد؛ و در خلال اعترافات‌اش حتی به طرح‌ریزی‌های اولیه‌ای که دو سال پیش از این با گلسرخی برای ترور شاه کرده بودند نیز اشاره کرد. اعترافاتی که سبب شد گلسرخی نیز در مظان اتهامات بزرگی قرار بگیرد.


۷. پس از پایان دست‌گیری‌ها و اتمام طرح گروگان‌گیری، حکومت پهلوی به برپایی دادگاه متهمان اقدام و در مرحله‌ی اول ۷ نفر را از جمله گلسرخی به اعدام محکوم می‌کند؛ اما پس از دفاعیات افراد و طلب بخشش از شاه، در نهایت با تصمیم حکومت و دربار، تنها دو نفر که حاضر به تسلیم و بخشش‌خواهی نشدند، یعنی خسرو گلسرخی  و کرامت دانشیان (سراینده‌ی ترانه‌ی بهاران خجسته باد) به اعدام محکوم گردیدند. این دو نفر با صحبت‌های آتشین و کوبنده‌ی خود در دادگاه و تهییج جو ضد حکومتی ، نقشه‌ی دادگاه را برای گرفتن زهرچشم از مخالفان و نیز تبلیغ بخشندگی و عفو ملوکانه شاه، نقش بر آب کرده و مستحق اعدام تشخیص داده شدند. سروده‌ها و نوشته‌های این دو شاعر، نویسنده و فعال سیاسی همواره از ترانه‌ها و سرودهای انقلابی سال‌های بعد باقی ماند.


۸. شکوه میرزادگی نیز پس از تحمل حبسی کوتاه‌مدت، پس از آزادی به هم‌کاری با حزب رستاخیز پرداخته و پس از انقلاب نیز از کشور خارج شد.


۹. بخشی از دفاعیات خسرو گلسرخی در دادگاه:

اتهام سیاسی در ایران نیازمند اسناد و مدارک نیست. خود من نمونه صادق این گونه متهم سیاسی در ایران هستم. در فروردین‌ماه، چنانکه در کیفرخواست آمده، به اتهام تشکیل یک گروه کمونیستی که حتی یک کتاب نخوانده است، دستگیر می‌شوم. تحت شکنجه قرار می‌گیرم (در اینجا یک نفر می‌گوید: «دروغه») و خون ادرار می‌کنم. بعد مرا به زندان دیگری منتقل می‌کنند. آنگاه هفت ماه بعد دوباره تحت بازجویی قرار می‌گیرم که توطئه کرده‌ام. دو سال پیش حرف زده‌ام و اینک به عنوان توطئه‌گر در این دادگاه محاکمه می‌شوم. اتهام سیاسی در ایران، این است.

زندان‌های ایران پر است از جوانان و نوجوانانی که به اتهام اندیشیدن و فکر کردن و کتاب خواندن، توقیف و شکنجه و زندانی می‌شوند. آقای رئیس دادگاه! همین دادگاه‌های شما آنها را محکوم به زندان می‌کنند. آنان وقتی که به زندان می‌روند و بازمی‌گردند، دیگر کتاب را کنار می‌گذارند. مسلسل به دست می‌گیرند. باید دنبال علل اساسی گشت. معلول‌ها فقط ما را وادار به گلایه می‌کنند. چنین است که آنچه ما در اطراف خود می‌بینیم، فقط گلایه است.

در ایران، انسان را به خاطر داشتن فکر و اندیشیدن محاکمه می‌کنند. چنانگه گفتم، من از خلقم جدا نیستم ولی نمونه صادق آن هستم. این نوع برخورد با یک جوان، کسی که اندیشه می‌کند، یادآور انگیزیسیون و تفتیش عقاید قرون وسطایی است.


۱۰. ابیاتی از سروده‌های خسرو گلسرخی:

شب که می‌آید و می‌کوبد پشتِ در را

به خودم می‌گویم

اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم

اگر از خواب بلند یلدا، برخیزیم

ما همین فردا

کاری خواهیم کرد

کاری کارستان...



برخی منابع مورداستفاده در ذکر وقایع تاریخی این مطلب عبارت‌اند از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روزنامه شرق، مصاحبه و روایت‌های عاطفه گرگین و سایر متهمان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد