اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

پیشنهاد / اسفندماه ۱۳۹۳

به روال هرساله‌ی وبلاگ دو پیشنهاد ثابت برای اسفندماه دارم؛ علاوه بر این دو پیشنهاد، سه پیشنهاد دیگه هم دارم براتون که در ادامه می‌گم. شما هم تو هر زمینه‌ای اگه پیشنهادی دارین حتما بگین تا استفاده کنیم.


۱. اولین و مهم‌ترین پیشنهاد این ماه‌ام اینه که برای خودمون یه کارنامه درست کنیم از سالی که گذروندیم. فکر کنیم و بنویسیم موفقیت‌هایی رو که تو این سال به دست آوردیم. شکست‌هایی رو که تجربه کردیم. آدم‌های جدیدی که وارد دنیامون شدن. آدمایی که از دنیامون رفتن. جاهای مهمی که رفتیم. کارهای مهمی که انجام دادیم.  کتاب‌ها یا فیلم‌ها و کلا چیزایی که از ته دل ازشون لذت بردیم و برامون مفید بودن. کارهای جدیدی که شروع کردیم؛ کارهایی که تونستیم به‌خوبی تموم‌شون کنیم. کارهای ناتموم‌مون.کارهای مثبت و پیشرفت‌هامون تو زمینه‌های دینی و اعتقادی. جهت‌گیری و تغییرات فکری‌مون. گناه‌هایی که مرتکب شدیم. کارهای خیری که انجام دادیم. فعالیت‌های اقتصادی‌ای که انجام دادیم و خیلی چیزای دیگه. وقت بذاریم. فکر کنیم و بنویسیم‌شون. واقعا می‌گم ارزش وقت گذاشتن رو داره. وقتی که همه این‌ها رو نوشتیم، خودمون منصفانه کارنامه‌مون رو نگاه کنیم و ببینیم آیا سال ۹۳ رو باید جزو سال‌های خوب و غنی عمرمون قرار بدیم یا جزو سال‌های عادی و یکنواخت و یا جزو سال‌های بد و کم ارزش؛ و اگر برای سال گذشته‌مون هم این کارنامه‌مون رو تهیه کرده بودیم، امسال رو با پارسال مقایسه کنیم و تغییرات‌مون رو ارزیابی کنیم.


۲. یک،دو و یا حداکثر سه کار مهم و سرنوشت‌سازی رو که در سال جاری باید انجام بدیم به خودمون یادآوری کنیم و اون رو به روی کاغذ (واقعی یا مجازی) هم بیاریم. همچنین بررسی کنیم که آیا کارهای مهمی رو که در اول سال برای امسال پیش‌بینی کرده بودیم، تونستیم به سرانجام برسونیم یا نه.


۳. همواره و بلاتوقف،کتاب یا مجله‌ای رو مفتوح داشته باشیم برای خوندن. بلافاصله بعد از تموم شدن یک کتاب، کتاب دیگه‌ای رو باز کنیم. درصورت تداوم این رفتار، به‌تدریج مطالعه برامون به شکل یک سنت و عادت درمیاد؛ و البته نه عادت کلیشه‌ای، که عادت لذت بخش.


۴. برای دوستان علاقه‌مند به علوم انسانی مجله‌ی بسیار پربار و غنی‌ای رو پیشنهاد می‌کنم که در زمینه‌های مختلف علوم انسانی مطالب جذابی داره. بخش‌های این ماه‌نامه عبارت‌اند از: تازه‌های اندیشه - یاد - سیاست - تاریخ - جامعه - اقتصاد - اندیشه - ادب - سینما و کتاب‌نامه.ماه‌نامه‌ی مهرنامه به سردبیری محمد قوچانی عزیز و فرهیخته پیشنهاد خیلی خوبی می‌تونه باشه.


۵. موسیقی بسیار زیبایی که در اختتامیه جشنواره فجر امسال هم زنده اجرا شد.

نام ترانه: رفتی

خواننده: علی زند وکیلی

ترانه‌سرا: رحیم معینی کرمانشاهی

آهنگ‌ساز: همایون خرم

پیانو: سامان احتشامی

دانلود




+ کام‌جویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست    

 بر زمستان صبر باید طالب نوروز را            

 سعدی


نظرات 5 + ارسال نظر
هادی سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 02:08

آخ اینجا چقدر دلگیر شده ؟ چقدر خلوته ؟ :( مثل اینکه دیگه ملت زیادی جذب شبکه های اجتماعی شدن !!
1- میدونی، امسال من یه حرکتی انجام دادم که به نظرم جالب بود . از خودم یه فیلم ساده گرفتم، دوربین مبایل رو یه جا بند کردم و خودم اونور نشستم و با خودم در سال بعد درد دل کردم. بهش گفتم که سال قبل چه اتفاقایی افتاده بود، گفتم الآن حالم چجوریه و کجام. گفتم که بعدا اگر خودم رو گم کردم بدونم کجا بودم. گفتم حواست باشه سال بعد که این فیلم رو دیدی، خیلی جلو رفته باشی و از این قبیل
2- میدونی علیرضا. به شدت مشکل انگیزشی پیدا کردم . یه احساسی ته قلبم میگه باید یه سری کارها رو انجام بدم ! ولی یه احساس نکبت دیگه هست که هی میگه بیخیال ! خدا کنه این حل بشه ... زندگیم آویزون شده !! اصن دچار بحران هویت شدم !!
3- از اون عادت هاییه که همیشه دوست داشتم داشته باشم. لامصب خیلی خوبه ... خیلی خوب ... به کسایی که این عادت رو دارن با نگاه حسرت نگاه میکنم
4- جالبه، من تو علوم بین الملل مجله "مثلث" رو پیشنهاد میکنم . چون همونطور که اولش نوشته این مجله برای عوام نیست. یه جور کلاس درسه انگار. واقعا بی طرفانه و منصفانه بحث میکنه و آدمایی مثل من که تو باغ نیستند رو خوب میاره تو باغ !! یه متن هم از مجله ی "خط خطی" برات میزارم که هم طنزه هم باحال بخونش
5- صبر کردم تموم شه بعد نظر بزارم. واقعا عالی بود ...

آره!دنیای وبلاگ کاملا رفته تو حاشیه دیگه!

1.خیلی جالب بود!خوشم اومد!

2.به نظرم راه حل این مشکل اینه ک یهو استارت بزنی و کاری ک می خوای انجام بدی رو شروع کنی!بدون دو دو تا چهارتا کردن یهو تیک آف کنی!

3.واقعا!خودم ب شخصه سعی می کنم حتی تو وقت های اضافه و تلف شده هم بخونم!موقع وایسادن تو صف،تو مترو و تاکسی و اتوبوس،حتی موقع مسواک زدن!!الان موبایل ها هم ک کارو راحت کردن!البته مطالعه روی کاغذ خیلی دلچسب تره اما ب هرحال واس راحتی میشه از موبایل هم استفاده کرد!
4.بسیار ممنون و متشکر از پیشنهادت!
5دست سازندگانش درد نکنه...

هادی سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 02:09

مجله خط خطی - سوشیانس شجاعی فرد: ناقلایان اخبار و گویندگان شکرشکن شیرین گفتار چنین حکایت کنند که سال نود و سه، سال چالش بود و سال جوک! سال لایک بود و سال پوک! سال پاشایی و اسیدپاشانی! سال توپ و آلمان و جام جهانش، سال توپ و تانک و دولت داعش!

روایان اخبار چون به اینجا رسیدند، چنین از هم پرسیدند که چرا نویسنده این مطلب، زبان قدیمی و حکایت گونه برای این مطلب برگزیده است و چون دلیل نیافتند از او خواستند که لحن مطلب را به حالت عادی برگرداند و عین بچه آدم و با زبان معاصرش بقیه مطلب را بنگارد!

عرضم به حضور شما که نویسنده این ستور (!)... آن ستور!... این سطور چون دچار ضعف حافظه و آلزایمر نهان است، یادش نیست که هر اتفاقی در چه ماهی افتاده است، در واقع مهم هم نیست که اسیدپاشی در ماه فروردین بوده یا شهریور؟! بنابراین اتفاقات تاثیرگذار سال را به شکل کمپرسی طور خالی می کنیم و شما هم بیل به بیل آنرا بخوانید!

جامعه ایران در سالی که گذاشت!

ماه تعطیلات

این ماه به دو نیمه تقسیم می شود. نیمه اول فروردین ملت همه اش در گشت و گذار و تفریح و رفع خستگی سال گذشته هستند. همانطور که می دانید مردم ایران بسیار زحمتکش و کاری هستند و اصولا دلیل رشد اقتصادی بالا و آمار مناسب تولید و بهره وری بسیار زیاد ادارات و کارخانه ها به دلیل کاری بودن و وجدان کاری ایرانی هاست. به همین دلیل هموطنان ما کل نیمه اول فروردین را استراحت می کنند.

البته در این ایام استراحت، کاملا هم بیکار نیستند، بلکه یکسره به آباد کردن سواحل دبی، موزون - گاه های آنتالیا و متر کردن پیاده روهای پاتایا می گذرانند.

نیمه دوم فروردین به در کردن خستگی نیمه اول فروردین می گذرد! عینی پانزده روز استراحت می کنند وپانزده روز بعدی را هم استراحت می کنند. حالا فرق این دو چیست؟ نیمه اول را در خانه یا مسافرت یا خانه اقوام استراحت می کنند، نیمه دوم را در محل کار و اداره!

ماه بعد از تعطیلات

مهمترین اتفاق اردیبهشت حساب و کتاب خرج های فروردین و محاسبه افزایش حقوق و سرشکن کردن هزینه سفر تایلند روی اجناس مغازه و اینها می گذرد!

ماه جام جهانی

ما تنها ملتی هستیم که بعد از باخت به یک کشور خارجی ریختیم توی خیابان ها و شادی کردیم! همانطور که مدعی هستیم از مغول ها و عرب ها شکست نخوردیم!

ماه جوک و سقوط

فقط راجع به سقوط هواپیما و کشته شدن هموطنانمان جوک نساخته بودیم که ساختیم. این تنها چرخ تولیدی است که همچنان پرشتاب می چرخد و برای هر چیزی جوک تولید می کند!

ماه چالش آب یخ

این هم از آن اقلامی است که از آن ور آب آمدو مثل خیلی چیزها که از فرنگ آمد و ما گند زدیم بهش، اینجا هم گند قضیه را درآوردیم! در فرنگستان افرادی به منظور کمک به بیماران خاص چالش باحال و بامزه ای ایجاد کردند که در ایران تبدیل به شوخی و خنده و ادا و چشم و هم چشمی شد و کار خیر قضیه از یاد رفت!

دیالوگ: اوا مهین تاچ، سطل آبت و ریختی؟!

- اوا سطل عالم به سرم! نریختم! تا کی وقت هست؟! سوسن اینا که هنوز نریختند؟! ریختند؟!

+ نه مهین جون، زود باش تا اونا دست به کار نشدند ما سطل آب رو بریزیم!

ماه اسیدپاشی

راستش ما دلمان می خواهد راجع به اسیدپاشی چیزی بنویسیم و کاری کنیم که از یاد نرود! ولی نه اینکه هنوز عامل اسیدپاشی پیدا نشده، اینها عصبانی اند، هر کی حرف بزند، بهش گیر می دهند که تو اسید پاشیدی؟ نپاشیدی؟! خب حرف که زدی! بیا بریم کلانتری اونجا همه چی معلوم میشه!

جامعه ایران در سالی که گذاشت!

ماه لامپ

در اتاق عمل نشسته بود و اسرار هویدا می کرد! به دلیل احتمال شکایت پزشکان، از توضیح بیشتر معذوریم!

ماه دیالکتیک اباذری پاشایی

درگذشت دردناک مرتضی پاشایی بیش از آنکه موضوعی هنری باشد، به یک پدیده اجتماعی تبدیل شد! اولش جامعه به دو قسمت نامساوی تقسیم شد: پاشایی دوست ها، دیگران. بعد به دو قسمت دیگر تقسیم شد: پاشایی دوستان، بی احساس های بی شعور اسطوره نشناس! بعد به دو قسمت دیگر تبدیل شد: عوام زدگان، موسیقی دانان! بعد که دکتر اباذری علیه پدیده پاشایی حرف زد، جامعه تبدیل شد به دو قطب پاشایی و اباذری و این دو قطبی بعد از دو قطبی استقلال و پرسپولیس، پایدارترین دو قطبی عالم است!

ماه گلشیفته

گلشیفته باز هم جنجال ساز شد. انسان دلش به درد می آید که می بیند این دختر گل و دوست داشتنی به دلیل فقر مالی لباس ندارد بپوشد! عکس های او غیرت ایرانی ها را برانگیخت که این چه وضعش است و ایرانی باید چنین و چنان باشد! به یک روز نکشید که بخش دیگری از مردهای باغیرت ایرانی نه گذاشتند و نه برداشتند و راجع به کمیت عکس ها غیرت خودشان را نشان دادند!

بگذریم آقا، الان سردبیر زیر این جملات خط می کشد به بهانه اشاعه فساد!

ماه گرد و خاک

توفان خاک از عربستان و عراق بلند شد و بر سر مردم خوزستان وایلام و آذربایجان فرود آمد و نمایندگان مجلس در واکنش به این موضوع ضمن راهپیمایی با ماسک در مجلس، اعتبار مبارزه با ریزگردها را از بودجه سال آینده حذف کردند و با این اقدام مشت محکمی بر دهان طنزنویسان حواله فرمودند!

ماه سفید طلایی

اختلاف نظر مادرشوهر و عروس بر سر رنگ یک لباس در آمریکا، رکورد بیشترین عکس به اشتراک گذاشته شده را شکست! مردم بی کار ما هم که فقط اینجور مواقع خودشان را جزو دهکده جهانی به حساب می آورند!

بسیار عالی بود!لذت بردم!

رضوان چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 20:30

سلام داداشی خوبی؟امسال که واسه من سال بدی بود پر از شکست.اگه بخوام یه کارنامه درس کنم میشه پر از نکات منفی.از این به بعد دیر به دیر میام

سلام رضوان خانم عزیز و گل!من خوبم.خودت خوبی؟
عب نداره.به جاش کلی باتجربه تر شدی.ایشاالله امسال جبرانشون می کنی

مینا یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 00:54

سلام.چطوری علیرضا؟قبل از اینکه بخوام در مورد پستت حرف بزنم میخوام بگم که خیلی خیلی ناراحتم ازاینکه وبلاگ به حاشیه کشیده شده...
و غرض از مزاحمت اینکه امشب گوشیمونو زنداداش گذاشتن تو کیفشون بردن و من دیدم خیلی وقت آزاد دارم اومدم اینجا

۱/خب پیشنهاد مناسبیه و تقریبا اینکار و میکنم همیشه...اما مشکل اینجاست که کلا نوسان زیادی تو زندگیم ندارم..ولی ارزبابی هم مکشلی رو حل نمیکنه چون فعلا تو سنی هستم که دارم مسیر و مستقیم میرم

۲/
۳/مجله که چلچراغ رو میخونم معمولا...اما اینکه میگی آدم از کتاب خوندن عادت لذتبخشی داشته باشه شرط لازمیه...چون بعضی وقتا واقعا لذت نمیبرم ولی همینکه دارم وقتمو با کتاب خوندن میگذرونم دیگه برام کافیه یه احساس رضایت تهی...

۴/ممنون فک کنم قبلا هم اینو گفته بودی
۵/حتما گوش خواهیم داد

و اینکه عیدتون مبارک برادرررررر سال خوبی داشته باشینَ حالا مهم نیست دوماه گذشته!!! اصل نیت حاج خانومه

سلام مینا جان.خیلی خوشحالم کردی اومدی.برام خاطرات قشنگ سال های اول وبلاگ نویسی رو تداعی می کنی.همیشه بیا این طرفا...

1.میدونی مینا ب نظرم حتی اگه مشکلی رو حل نکنه اما باز وقتی سال های بعد مراجعه می کنیم بهشون جذابیت خوبی داره!این ک سال ب سال نگاه می کنیم ب کارنامه مون لذت قشنگی داره.

3.چلچراغ وقتی بزرگمهر حسین پور رفت ازش دیگه نخومدم.هنوزم خوبه مثل قبل؟

4.آره یادمه یه مقاله از این مهرنامه رو پیشنهاد کرده بودم.فوق العاده ارادت دارم ب محمد قوچانی و مجموعه ش.

سال نوی شما مبارک حاجیه خانم!ایشاالله ک تا الانش خوب باشه سالت.بقیه ش هم ب خوبی و خوشی بگذره.

مهدیه پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 20:00 http://bihamta2012.blogsky.com

سلام احوال آغا علیرضا ؟
چندین بار اومدم سر زدم و از همون اول پستت رو خونده بودم ولی متاسفانه نتونستم نظر بزارم وقت نمیشد که دیگه امروز فرصتشو پیدا کردم
یادمه سال قبل هم تو همین ابام همینجور پستی گذاشته بود
من هنوز فرصت نکردم این کار رو انجام بدم
راستش این مدت خیلی پر مشغله بودم مثل این چند سال اخیر
روز به روز به مشغله هامون داره اضافه میشه
ولی کم کم دارم عادت میکنم که مدیریت کنم و یه وقتی برا خودم بزارم البته امیدوارم
این کار سالانه جالبه
یه تصمیمی دارم
البته پیش زمینه هایی میخواد ولی تصمیم گرفتم از اول زندگیمو بیارم روی کاغذ و برا بچه هام بنویسم
زندگی من پستی و بلندی ها و تجربه های زیادی داره شاید یه روزی به کار بیاد
امیدوارم فرصت و عمری باشه تا بتونم بنویسم و تا حال برسونمش
.
خوب بریم سر خودت
خیلی دلم میخواد بدونم ارشد رو چیکار کردی
مینا که نخونده رتبه ی مجاز رو آورده بود البته میتونست راحت بخونه و رتبه بیاره ولی هنوزم دیر نیست
خوشبختانه فعلا چسبیده به درس
دعا میکنم بحث ازدواج پیش نیاد و بتونه خوب بخونه و جا و رشته ی خوبی قبول بشه تا هم افتخاری بشه واسه خودش و هم خانواده و دوستان انشالله
ازدواج همیشه هست حالا بهترین وقته برا پیشرفت
.
راستی اینم بگم مینا خدا رو شکر من گوشیتو بردم تا یه سری به خاطرات و اینجاها بزنی
واتس آپ و اینستوگرام و این شبکه های اجتماعی اومد رو کار همه از وبلاگ و شبکه های قدیمی فاصله گرفتند خوبه همیشه یه سری به اینا بزنیم و یادی از هم بکنیم
منتظر پستای بعدیت هستم

سلام مهدیه خانم عزیز.خیلی خوش اومدین.
آره هر سال این پستو اسفند ماه می ذارم.باور کنین وقتی نمی گیره درست کردنش.من خودم از سال 91 این کارو شروع کردم.اون روزای آخر سال کافیه آدم دو سه ساعت وقت بذاره و فکر کنه ب کارایی ک کرده.سال های بعد وقتی برمیگردیم ب این کارنامه مون خیلی لذت بخشه!این خاطره نویسی هم واقعا خوبه.منتها ی حوصله قوی می خواد!
ارشد خیلی خوب نبود.البته من تغییر رشته دادم و رفتم تو ی رشته ک رقابتش سنگینه و درسا هم کاملا برام ناآشنا!مجاز ک شدم ولی ایشالله سال دیگه جاهای بهتر میزنم!
مینا ک کارش درسته.بچه درسخونه حاج خانم!از ته دل دوس دارم موفقیتشو ببینم.
خیلی خوب کردین!همیشه از این کارا بکنین!
چشم.ایشاالله تابستون فعال تر میشم اینجا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد