اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

عفاف و حجاب

خوشبختانه یا متأسفانه در روزگاری زندگی می‌کنیم که حساسیت‌ها و واکنش‌ها در برابر هر عقیده‌ای به‌سرعت و شدت گسترش پیدا می‌کند. یکی از همین بحث‌برانگیزترین سوژه‌های روز که نقل زبان‌ها و مجالس شده، بحث قدیمی و همیشه پرحاشیهٔ عفاف و حجاب بوده است. حرف‌ها و بحث‌های بسیار زیادی در این باب شده. به همین خاطر قصد ندارم از ابتدا و به‌تفصیل درباره کل اصل و جزء و حاشیه‌های مربوط و نامربوط صحبت کنم. گزیده وار به ذکر چند نکته می‌پردازم.

 

۱. عفاف، حجاب و رابطهٔ این دو

نظر شخصی‌ام این است که قبل از هر بحثی با افراد دربارهٔ موضوع "حجاب"، باید موضعشان در رابطه با "حیا" را بدانیم؛ که آیا اساساً به وجود چنین فطرتی قائل هستند یا خیر. کسانی که معتقد به حیا نیستند، دربارهٔ ذات انسان و به‌خصوص جنس مؤنث نیاز به یک تجدیدنظر فکری و عملی و صدالبته "درونی" و "وجدانی" دارند. اگرچه وجود خیلی از فطریات مانند همین عفاف و حیا، اثبات پذیرند، اما اعتقاد به وجود آن‌ها بیشتر امری ست درونی و وجدانی که هر فرد باید با مراجعه به ذاتش به آن پی ببرد. همهٔ ما قطعاً به خاطر می‌آوریم لحظات و زمان‌هایی را که در موقعیت‌هایی قرارگرفته‌ایم که حجب و حیایمان در معرض خدشه‌دار شدن قرارگرفته است و به خاطر قرار گرفتن در این موقعیت، از درون احساس شرمندگی و تکاپو برای احیای حیا کرده‌ایم. نیم‌نگاهی به تاریخ نیز می‌تواند به‌روشنی این دغدغهٔ ذاتی انسان‌ها در ادوار مختلف تاریخی و جوامع گوناگون نشان دهد.

و اما کسانی که ارتباطی بین حجاب و حیا نمی‌بینند باید این سؤال ساده را پاسخ دهند که آیا نشانه گرفتن شهوت جنس مخالف در تضاد با حیا هست یا خیر! بحث‌های تئوریک اصلاً به آن پیچیدگی‌ای نیست که ما بدان دچاریم.

 

۲. اجبار بر حجاب

اساساً اجبار در هر زمینه‌ای، به مواردی تعلق می‌گیرد که اولاً مورد پیش‌آمده به‌قدری بحران و حاد باشد که روش‌های برخوردی ملایم‌تر وجود نداشته باشد؛ ثانیاً به خاطر این اجبار، مصلحت و هدف پاک و مهم‌تر دیگری قربانی نشود؛ ثالثاً این اجبار دارای فواید عملی و کاربردیِ نمایان باشد؛ رابعاً فردِ اجبارکننده دارای صلاحیت‌های لازم باشد. البته اگر بخواهیم دقیق‌تر بنگریم باید خامساً و سادساً و... را نیز به موارد فوق بی افزاییم؛ اما در حد گفت‌وگوی ما همین چهار مورد کفایت می‌کند. حال باید بحث اجباری بودن حجاب را نیز در قالب‌های مذکور بررسی کنیم. بر طبق مورد اول، برخورد با بی‌حجابی و بدحجابی باید صرفاً و صرفاً با موارد حاد و کاملاً خارج از عرف صورت بگیرد. ملاک و معیار این حاد بودن نیز عرف جامعه و فرهنگ عمومی است. مثلاً اگر زمانی عرف کلی جامعه در زمینهٔ  پوشش بانوان، پوشیدن بلوز و شلوار بود، تنها باید با موارد بسیار هنجارشکن برخورد کرد و نه با بلوز و شلوار؛ و به همین ترتیب اگر عرف کلی جامعه پوشاندن تمام موی سر بود، باید با مواردی که بسیار خارج از این عرف قرار دارد برخورد کرد. صدالبته این برخورد نباید توهین‌آمیز و تحقیرآمیز صورت بگیرد؛ بلکه با رعایت حرمت انسانی باید تذکرات داده شود. حسبِ مورد دوم، باید این را بگوییم که برخورد ما نباید باعث وقوع گناه یا مشکل بزرگ‌تر دیگری شود. مثلاً به خاطر برخورد قهرآمیز ما، حرمت و شأن انسانی زیر سؤال برود. در این موارد باید برخوردهای جبر آمیز را ترک کرد. مطابق مورد سوم این اجبار کردن باید دارای نتایج و خروجی‌های مبرهنی باشد. اگر برخوردهای ما منجر به اصلاح یا جلوگیری از سقوطِ بیشتر نمی‌شود پس اجرای آن ضرورتی ندارد. دربارهٔ مورد چهارم هم می‌توانم این را عرض کنم که به‌شخصه بسیاری از برخوردکنندگان انتظامیِ روز جامعه‌مان را دارای صلاحیت لازم نمی‌دانم. چراکه رفتارهای زنندهٔ آن‌ها خود نیاز به تذکر و اصلاح دارد!

داخل پرانتز این سؤال شایع رو هم پاسخ بدم که در زمان پیامبر اسلام حجاب اجباری برقرار نبوده است.

 

۳. دلایل گرایش به بی‌حجابی

برحسب موقعیت‌های زمانی و مکانی، دلایل مختلفی را می‌توان برای این گرایش جست‌وجو کرد. در جوامع غربی به خاطر نوع تربیت خانوادگی و اجتماعی، گرایش ذاتی به حجاب به‌مرورزمان از بین می‌رود و بی‌حجابی امری کاملاً مرسوم و عادی تلقی می‌گردد؛ اما هم چنان "حیا" به خاطر ریشه‌دارتر بودنش در ذات بشری، با قدرت نسبی بر انسان‌ها حکم‌فرما است. در جوامع اسلامی و سنتی مانند ایران، دلایل این گرایش به ضد حجاب، بسیار متنوع می‌باشد. احساس شخصی من این‌گونه است که مهم‌ترین دلیل افزایش این پدیده و مدرنیزاسیون ظاهری، چیزی نیست جز "عادی شدن". به خاطر گسترش روزافزون این پدیدهٔ غیر ملی و غیر مرتبط با فرهنگ اصیل ما، نوعی قبح شکنی و تابوشکنی صورت گرفته است و در بین مردم ما این‌طور جا افتاده که حجاب امری ست غیر واجب و یا از زاویه دیدی، مستحب؛ و رعایت نکردن آن کاری غیردینی تلقی نمی‌گردد. باوجود تمام تغییرات اعتقادیِ بنیان فکری جامعه‌مان، همچنان معتقدم جامعهٔ ایرانی، جامعه‌ای دینی ست؛ اما متأسفانه به خاطر شیوع پدیدهٔ بدحجابی، دیگر این موضوع ضد دینی به حساب نمی‌آید. دلیل دوم را باید در ضعف اطلاع‌رسانی، ارشادی و مذاکراتی جست‌وجو کرد. سالیان سال است که به تک‌صدایی عادت کرده‌ایم و حاضر نیستیم در جامعه فضایی باز به وجود بیاوریم که هرکس بتواند عقیده‌اش را آزادانه ابراز کند. موافق و مخالف حجاب با هم مذاکره و بحث کنند و تصمیم‌گیری به خود مردم واگذار گردد. در غالب موارد اجبار بدون آزادی بیان، نتیجهٔ عکس می‌دهد. همان‌قدر که رضاشاه در کشف حجاب ناموفق بود، جمهوری اسلامی در "حجاب سازی". این بسته بودن فضا، خود دلیلی ست به گرایش به بی‌حجابی. دلیل سوم را شاید بتوان حرکت برخلاف ذات انسانی و گرایش به گناه و گناهکاری و حرمت‌شکنی دانست. نمی‌خواهم این را بگویم که هرکه بی‌حجاب است گناهکار است. اصلاً! اما به‌یقین می‌دانم که گناهکاری و حرمت‌شکنی می‌تواند منجر به این اقدام ضد دینی گردد. توجه داشته باشید که رابطه دوطرفه نیست. هر بی‌حجابی گناهکار نیست، اما گناهکاری احتمال بی‌حجابی را بالا می‌برد.

و چندین و چند دلیل دیگر که خارج از حوصلهٔ بحث است.

 

۴. شکل حجاب

این موضوع به‌قدری روشن و واضح شده است که نیاز به بحث آن‌چنانی ندارد. هر نوع رنگ و لباسی که حداقل‌های دینی را ارضا کند کفایت می‌کند. می‌خواهد چادر، مانتو، لباس‌های محلی، عبا یا هر چیز دیگر باشد. اصرار به هریک از این پوشش‌ها، اصراری ست بیهوده و حتی مضر.

 

۵. مقابله با بی‌حجابی

با توجه به صحبت‌های بالا، می‌توان دربارهٔ این مقابله نتیجه‌گیری کرد. کنترل عاقلانه و حسابگرانهٔ برخوردهای قهرآمیز و جبر گونه، جلوگیری از عادی شدن بی و بدحجابی در متن جامعه، افزایش گفت‌وگوها و روشنگری‌ها در این مسئله، جلوگیری از سقوط دینی و اخلاقی جامعه، تلاش برای تنوع‌بخشی به لباس‌های موجود در بازار و طراحی البسه متناسب با سلیقه‌های گوناگون و ده‌ها راه دیگر می‌تواند گسترش بدحجابی و بی‌حجابی را کنترل کند. البته همان‌طور که متوجه شده‌اید، از راهکارهای فوق می‌توان این‌گونه استنباط کرد که راه‌حل جامع و قاطع برای محجبه شدن  جامعه، اصلاح کلی جامعه است که این وابسته به اصلاحات همه‌جانبه و در همهٔ زمینه‌هاست.



+ عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت            که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش                  هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت                         حافظ

 

نظرات 8 + ارسال نظر
رضوان دوشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 21:03

داداش علیرضا ادمایی که من تاحالا باهاشون برخورد کردم دلیل عفت و حیا رو حجاب میدونن یعنی معتقدا همه ی ادمای محجبه و چادری با حیا هستن و بعضی از ادمای بدون چادر به خیلی چیزا معتقدا من خودم واسه ادمای چادری احترام زیادی قائلم و برام محترم هستن ولی معتقدم بعضیاشون اسم چادر وحجاب رو خراب کردن بعضیاشون اونقدر خوب چادر و حجاب رو درک کردن که وقتی ادمای دیگه حجابشون رو میبینه ناخوداگاه خودش هم دلش میخواد به سمت حجاب بره ولی بعضیاشون اونقدر زیاده روی میکنن که ادم از حجاب و چادر زده میشه درسته حجاب تنها معنی چادر پوشیدن نیست بدون چادر هم میشه حجاب داشت.ولی امروزه ادمای مذهبی متعصب متاسفانه حجاب رو توی چادر میبینن و هستن ادمایی که اینقدر تو حجاب زیاده روی میکنن که از حجاب و چادر زده میشی

کاملا درسته حرفت رضوان جان.متاسفانه همیشه یه عده ای باعث میشن یه مفهوم خدشه دار بشه.بعضی از محجبه ها و چادری های ما باعث شدن مفهوم حجاب خدشه دار بشه.به نظرم اصلا و ابدا نباید از رو رفتار آدما،اصل حجاب رو قضاوت کرد.این ک یکی بدحجابه ولی خوش اخلاقه،نباید باعث بشه ما این نتیجه گیری رو بکنیم ک برای خوش اخلاق بودن باید بی حجاب بود.خلاصه این ک اگه ما می خوایم بدونیم آیا اصلا حجاب خوبه یا نه،باید به اصل حجاب نگاه کنیم.نه با حجاب ها و بی حجاب ها.
متاسفانه زمان زیادیه ک این درگیری بین این دو دسته وجود داره.بی حجاب ها،به باحجاب ها توهین می کنن،مسخره شون می کنن.با حجاب ها هم ب بی حجاب ها تهمت میزنن و به تمسخر می گیرنشون.تا وقتی ک این درگیری ها ادامه داشته باشه نمیشه به هیچ بهبودی امید داشت.

معصومه دوشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 01:51 http://www.escape1981.blogsky.com

این موضوع از اون موضوعات کاملا شخصی...مادرهای ما هم همگی تو یه دهه مشخص نوع پوششون عوض شد اما اعتقاد واقعی نداشتن ...شد فرهنگ گذرا...بعد دوباره برگشتن به فرهنگ قبل از اون دهه... بله ...هر فرد در این زمینه باید خودش انتخاب کنه ...

بله شخصیه.اما نه کاملا شخصی.دامنه ی آزادی تا حدیه ک از عرف جامعه خارج نشه.
اکثر مادرها ثابت قدم بودن در تفکرشون.نسل جدیده ک فرهنگشون رو نپذیرفته تمام و کمال.

[ بدون نام ] جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 16:51

سلام...خوبی علیرضا ؟
بااینکه اصن حال درست وحسابی ندارم ولی دوست داشتم پستتو بخونم وحالا هم یه چیزایی مینویسم...!!

۱/مسلمه که پاکدامنی با داشتن حجاب یه رابطه ی نزدیکی داره !ولی خب علیرضا ما نمیتونیم بگیم هرکی با حجاب نباشه پاکدامن نیست و حیا نداره میتونیم؟
به نظر من مقوله ی بی حجابی جدای از بد حجابیه...!!
اونی که فک میکنه حیا داره و ذاتا هم پاکدامنه ممکنه اصلا داشتن حجاب رو درک نکنه...!!یا ممکنه حجابشو درست انتخاب نکنه و بد حجاب باشه...!!!

راستی این موضوع که نوشتی محدود به دینمونه یا نه غیر مسلمونا رو هم شامل میشه؟

۲/نتیجه ی مبرهن روخوب اومدی!!!!!!خونتیجه نیمده دیگه!!
منکه بیشتر با طرز برخورد ارشادیا عصبانی میشم...!!
ما اگه بخوایم فقط تو بعضی ارگانا و مکان ها حجاب رو اجباری کنیم یعنی خیلی واضح داریم تفاوت قایل میشیم...تبدیلش میکنیم به یه قانون نه یه امر واجب الهی!!!!!اگه واجبه باید همه جا واجب باشه نه زیارتگاه و دانشگاه و اماکن مذهبی!!

منکه صد درصد مشکل رو میدم دست کشورمون!!خیلی مزخرف بااین مقوله برخورد میکنن...!!!کاری میکنن که مردم ازشون میترسن..مگه اونا کارشون ارشاد و امر به معروف نیست؟پس چرا باید مردم ما ازاین امر به معروف بترسن؟؟؟؟؟؟
و اشکال دوم هم میدم دست کشورم باز!اونم آزاد بودن ماهواره و بالاخره چیزایی که فرهنگ غرب رو ترویج داده!!اگه ما مسلمونیم و غیرت داریم نباید بذاریم حتی یه ذره از فرهنگ غرب بیاد داخل کشورمون!هرکی میخواد پشه بره اوتور!!

اون قسمت سه تا دلیل واقعا خوب بود خیلییییییی...

۳/ باز من میخوام بدونم چرا بعضی جاها اصرارررررر دارن چادر باشه حتما!!!فقط چادر!!!

خو پ ۴ کو؟

۵/اینکه نوشتی اطلاع رسانی بشه .واقعا میگم علیرضا من چندین بار توی تلویزیون به صورت اتفاقی این برنامه های دینی رو تماشا کردم واقعا بعضیاشون خیلییییی بد حرف میزنن.تشبیه های غلط ...مقایسه های بی ربط...

در کل علیرضا من میگم حجاب جدای از اون مقوله ی اجتماعی که داره وقتی یه امر الاهیه یعنی باید همه جا اجرا بشه...!!
بااینکه تو مدارس و دانشگاه ها اجبار میکنن و اون خانوم اخرش بی حجابه اصن نتیجه ی درستی نداره!!
خیلی از دوستام شنیدم که میگن چرا ما بیاد بخاطر یه عده مرد حجابمون و رعایت کنیم...!!چیزی بوده که خودمم اوایل برام دغدغه بود!!بهتره در مورد این موضوع هم صحبت کنین آقای سخنران

سلام مینا.ببخش دیر جواب دادم.
خیلی لطف کردی.

1.صد درصد همین طوره.کاملا باهات موافقم.اصلا مطلق حرف زدن رو قبول ندارم.فقط صحبتم اینه که اگه بدحجابی یا بی حجابی جوری خارج از عرف باشه ک باعث بشه شهوت طرف مقابل نشونه گرفته باشه،باید ازش دوری کرد.
من ی سوال خیلی ساده پرسیدم.ببین مینا به نظرت اگه بی حجابی یا بد حجابی باعث تحریک عمومی بشه درسته حکمش چیه؟ممکنه آدم مریضی باشه که کلا هرچی ببینه تحریک شه،من ب اون کاری ندارم.حرفم عمومیه.اگه بد یا بی حجابی یه آدم نرمال جامعه رو تحریک کنه اشکال داره.
نه من دینی حرف نزدم.آیت الله طالقانی مرحوم ی جا میگه حجاب حتی بر زن مسلمان هم اجبار نیس،چ برسه به غیر مسلمان.من دارم ذاتی و فطری صحبت می کنم.

2.کاملا هم نظرم باهات.من خودم تو این مورد دوم خواستم اینو بگم ک روش های اجباری اصلا جوابگو نیس.اجبار ها فقط باید در مواردی صورت بگیره که واقعا ی مورد خاص اتفاق افتاده.یه موردی خیلی خیلی خارج از عرف و داغون!وگرنه برخورد با آدمای عادی اتفاقا نتیجه ی عکس میده.
اون اجبار کردنه واس اینه ک اسم نظاممون اسلامیه.و صرفا به خاطر حفظ ظاهر اومدن اجباریش کردن.
ماهواره رو هم نمیشه جلوشو گرفت.هرچقد هم سخت گیری و بگیر و ببند باشه باز جواب نمیده.با ماهواره نمیشه رودر رو و با چماق مبارزه کرد.باید با قوی تر کردن رسانه ها داخلی جلوش وایساد.

3.اون سه تا دلیل همین مورد سوم بود.اشتباه تایپی بود!

4.اصرار کاملا مزخرفیه ب نظر من.حجاب دستور دینیه ن چادر!

5.آره.تبلیغاتمون چرت و پرته.عکس ی شکلات میکشیم دور و برش مگس جمع شده!اینجوری میخوان ارشاد کنن ملتو!اگه اینا این چیزا حالیشون بود وضعمون این نبود!
نه خوب من خودم مخالف اجبارم.ما الان میایم حتی دخترای 6،7 ساله رو تو مدرسه مقنعه سرشون می کنیم.این مسلمه ک اشتباهه.باید فضای جامعه رو به سمت سلامت هدایت کرد.اونوخ حجاب هم خودش بهتر میشه.

آره منم این موردو خیلی شنیدم.شاید بشه این موضوع رو ادامه ی بخش اول حرفم اضافه کرد.خانم ها و آقایان از هم جدا نیستن تو جامعه.تو جامعه مرد و زن دارن کنار هم زندگی میکنن.تنها و جدا نیستن ک هرکاری خواستن بکنن.من حرفم فراتر از حجابه.من میگم هر موردی که تو عموم و متن جامعه تحریک جنسی رو در پی داشته باشه باید ترک بشه.اگه بدحجابی باعث تحریک جنسی بشه باید ترک بشه.چون با فعال شدن شهوت،خیلی چیزای واجب و مفید دیگه به انزوا کشیده میشه.زن و مرد هم نداره.اگه مرد کاری بکنه ک باعث تحریک بشه باید ترکش کنه.زن هم همینطور.حجاب رو باید زیر مجموعه بدونیم نه اصل.اصل پاکی و سلامت جامعه س.حجاب فقط یک مصداقه.
نمی دونم خوب توضیح دادم یا نه.
نظرت مث همیشه خیلی خوب بود مینا.تشکر...

هادی دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 20:24

سلام. خوب چند تا سوال برام پیش اومد :
تعریفت از حیا چیه ؟
متوجه نشدم. بالاخره حجاب امری واجب است یا مستحب ؟ با توجه به حرفایی که از آیت الله طالقانی گفتید و جامعه ی زمان پیامبر (ص)

علاوه بر دلایلی که برای بد حجابی گفتی، یکی از دلایل اصلیش محصولاتیه که به مردم ما عرضه میشه ! اصلا این نظام تکلیفش با خودش مشخص نیست !
فروشگاه داره لباس رو تولید میکنه، دختران از اون فروشگاه خرید میکنند و جالبه که با دختران برخورد میشه !! به جای اینکه با فروشگاه برخورد بشه !
مثه قضیه ی مترو شده ! هی میگن از دست فروشا نخرید در حالی که هر روز داره تعدادشون بیشتر میشه و هیچ کاری نمیکنند. فقط میگن نخرید !!

و مشکل دیگری هم که هست اینه که ما اگه از کل پیکره ی اسلام یه تیکش رو برداریم فاجعه رخ میده ! به معنای واقعی .
تو داعش رو نگاه کن. تو مسلمونایی که امام حسین (ع) رو به شهادت رسوندن نگاه کن ! پس اسلام یا نباید اجرا بشه یا اگر اجرا میشه تمام و کمال و تمام قوا.
و مطلبم اینجاست که با حجاب آستانه ی تحریک پذیری مردا چه بخوایم چه نخوایم پایین میاد. خوب، حالا با جوونایی که به این راحتی تحریک میشن چه میشه کرد ؟ اینجاست که مسئله ی ازدواج رسمی و موقت پیش میاد. مسئله ی عجیب در جامعه ی ما اینه که هیچ راه حل صحیحی برای تخلیه ی قوه ی جنسی ارائه نشده و هر راهی یا از طریق دین، یا از طریق قانون و یا از طریق جامعه قبیح و ممنوع شمرده میشه. و میشه در آینده پیش بینی کرد که یا جامعه ی ما مجبوره الگوی جامعه ی لبنان رو پیاده کنه و یا شاهد بی اعتبار شدن شرع و قانون بشه. هر ایدئولوژی ای که با نیاز های اساسی اشخاص اصطکاک پیدا کنه محکوم به نابودیه.

سلام عزیز.
واس حیا تعریف خیلی مشخصی ندارم.خیلی هم تمایل ندارم حیا رو در قالب کلمات بگنجونم.ولی اگه بخوام کلی بگم حیا یه حالت درونیه ک باعث میشه ی سری خط قرمزها واسمون به وجود بیاد.

نتیجه گیری شخصی من اینه ک حجاب هم اجباریه هم اختیاری.اجباری از اون جهت ک ی دستور دینیه و کسی هم ک این دین رو پذیرفته این اجبار الهی رو باید قبول کنه.دقت کن گفتم اجبار "الهی".اما ب نظرم هیچ اجبار"انسانی" برای حجاب وجود نداره.یعنی یک انسان نمی تونه یک انسان دیگه رو مجبور کنه ک حتما محجبه باشه.

دقیقا سید.تناقضات فرهنگیمون خیلی فاجعه س!

درسته.اصلا من میخوام بگم حجاب فقط ی جزء از دینه.انقدر تو جامعه ما حرفای تکراری و کلیشه ای درباره حجاب زدن که معادل کلمه "فرهنگ" شده.یعنی ما تا می شنویم "فرهنگ" ذهنمون میره سمت حجاب!و این واقعا اشتباهه.

حرف آخرت هم خیلی خوب.واقعا ذهنمو مشغول می کنه این سوالا.حکومت جمهوری اسلامی واقعا چ برنامه ای برای رفع نیازهای عاطفی و جنسی نیازمندان طراحی کرده تو این سی و خرده ای سال.خود مردم ما چرا هیچ وقت ب فکر راه حل نبودن.دین و فرهنگ ما تو این زمینه انقدر ضعیف معرفی شده ک فقط بلده بگه حرام است حلال است.ولی دریغ از یک راه حل عملی!

هادی دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1393 ساعت 19:16

راجع به حیا، به نظرم بالاخره باید یه تعریفی ارائه بشه تا بشه گفت چی رو میگیم. تعریفی هم که گفتی شخصا به نظرم زیادی کلیه !! چون اینجوری نمی شه گفت فلان شخص حیا نداره، چون بالاخره همه یه حدی از خط قرمز ها رو قائلن ... یا فقط شکلاش متفاوته ... یکی خط قرمزش زیادی جلوئه یکی زیادی عقب !!

بحث من در مورد قسمت دینیشه بیشتر یا همون الهی. البته من تفاوتی بین دستور الهی و انسانی نمی بینم ! (البته این جواز برای اجبار کردن دیگران صادر نخواهد کرد) ولی حرفم اینه که این مطلب واجب دینی هم نیست . شهید مطهری یه حرف جالبی راجب به مصلحت اندیشی در بحث کتمان یا اظهار میزند :
در این مسئله پوشش صورت و دو دست برای زن، دو جریان مخالف به وجود آمده است : یکی اینکه صاحبان فتوا در عصر اخیر، با مشاهدة اوضاع و احوال موجودف سخت در عمق وجدان خود می ترسند که فتوا به عدم وجوب ستر وجه و کفین و عدم حرمت نظر بر وجه و کفین بدهند، لهذا طریق سلامت می پویند و با یک " الاحوط" خود را نجات می دهند.
جریان دوم ای است که بعضی دیگر را عقیده این شده که هر چند از نظرحقیقت و واقع، مطلب همین است؛ ولی با ملاحظات عصر و زمان که مردم دنبال بهانه میگرند که قیود عفاف را به هر شکل و به هر صورت دور بریزند، باید قسمتی از واقعیات را "کتمان" کرد که موجب بهانه نشود. درست است که اسلام پوشش چهره و دو دست را واجب نکرده است، ولی نباید این را به مردم گفت زیرا با شنیدن این مطلب، نه تنها چهره و دست ها را نمی پوشند، سر و سینه و پاها تا بالای زانو رو هم نخواهند پوشید.
اینجاست که "فلسفه ی کتما" و محافظه کاری پابه میان مینهد. و ...
من منکر این اصل کلی نیستم که احیانا اگر گفتن حقیقتی سبب انحراف مردم از آن حقیقت بشود نباید گفت؛ زیرا گفتن برای ارشاد مردم به حقیقت است، نه برای اینکه وسیلة دور شدن از حقیقت بشود ؛ البته کتمان حقایق حرام است.

قسمتی از کتاب حجاب شهید مطهری ص 230

معذرت می خوام دیر جواب دادم هادی جان
درسته.من منظورم از حیا ی چیز کلی و عرفیه که تقریبا همه با مراجعه ب درونشون می فهمن منظور رو.ولی اینم کاملا قبول دارم ک تا ی حدودی نسبیه.وجدان شخص من ی چیزایی رو مصداق بی حیایی می دونه.مثلا صحبت از مسایل جنسی به شکل خودمونی تو ی جمع مختلط.یا مثلا شوخی های زننده دو جنس مخالف.یا آرایش ها و خودنمایی های خیلی غلیظ.و خیلی مسایل دیگه.
حجاب واجب دینی نیست؟متوجه نشدم دقیق...
من این طور برداشت کردم ک حجاب اجبار دینی هست منتها صورت و دو دست واجب نیس.درست نمیگم؟

محمدصالح شریعت صادقی پنج‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 17:18

«حاد و‌ بحرانی باشد»!؟
اول آنکه: مبنای حرفتان چیست؟ اگر به سیره ی عقلای عالم( در عرصه حکومت کردن) دقت کنیم می بینیم که در مسائل غیربحرانی هم از اجبار استفاده می شود مثل اجبار به رعایت استانداردهای بهداشتی در مراکز تهیه غذا ، یا اجبار به رعایت برخی مقررات رانندگی که بعضا عدم رعایت آن ها اصلا بحران آفرین نیست و... بنابراین سیره ی عقلای عالم در عرصه ی حکومت دیدگاه شما را مردود می داند. و معتقد است هر چه که به شدت برخلاف مصلحت جامعه باشد، باید ممنوع شود.
دوم)اینکه بحرانی بودن ممکن است در دراز مدت باشدو در کوتاه مدت خودش را نشان ندهد.
سوم) عجیب ترین قسمت صحبت های شما آنجاست که می گویید،ملاک حاد و بحرانی بودن عرف است!!
ملاک حاد و بحرانی بودن یک موضوع، اختلال ایجاد کردن در مصلحت و سعادت جامعه است و عرف و بلکه عقل بشر لزوما نمی تواند این بحرانی بودن یا نبودن را دقیق تشخیص دهد. علاوه بر آنکه قضاوت عرف ممکن است متأثر از نفسانیات باشد، ممکن است امری در دراز مدت بحران آفرین باشد و فعلا از نگاه عرف مهم تلقی نشود.دیگر آنکه معمولا قضاوت عرف به چشمشان است و نسبت به زیان های معنوی و غیرمادی یک مسئله غافلند. بنابراین در بسیاری از مسائل بشر چاره ای ندارد که به وحی و دین رجوع کند تا اهمیت یک مسئله را درک کند.
چهارم) «اینکه اجبار وقتی مفید است که دارای فواید نمایان باشد» این حرف اشتباه است چون فواید یک اقدام ممکن است در بلندمدت باشد و‌دیگر اینکه ممکن است بیشتر فواید معنوی داشته باشد نه مادی و ملموس» مثلا یک کارشناس ترافیک و یا متخصص تغذیه می فهمد که فلان دستورالعمل الزامی بهداشتی یا رانندگی چه فوایدی دارد درحالی که چه بسا از دید مردم عادی فواید نمایان نداشته باشد

اولا،اگه تو جامعه ای روش های ملایم جوابگو باشه نیازی به پیش گرفتن سیاست های اجباری نیست.اگر جامعه به سطحی از شعور رسیده باشه که خودش اتوماتیک بهداشت رو رعایت کنه دیگه نیازی ب اجبار کردن وجود نداره.نیاز به نظارت و اصلاحات همواره وجود داره.تحت هر شرایطی.اما نیاز ب جبر یه موضوع ثابت و مطلق نیست.فی المثل می شنویم که بعضی از کشورهای بسیار متمدن و صلح خیز،اصلا ارگانی به اسم ارتش ندارن.چرا که نیاز ب اجبار نظامی توشون وجود نداره.حجاب هم همین طوره.در جامعه ی اسلامی باید یک سیستم نظارت و کنرلی وجود داشته باشه تا از عملکرد ما فیدبک و پس خور بگیره.اما این که همه ی مردم رو مجبور کنیم حتما باید محجبه باشین به صلاح نیست.
مادامی که خطر ایجاد بحران یک جامعه رو تهدید نکنه نباید دست به دامان جبر شد.چرا که در بسیاری موارد جبر غیر الزامی،باعث نتیجه ی عکس میشه.مخصوصا در موارد کاملا فرهنگی مثل عقیده و رفتارهایی مثل حجاب.مثال هایی که شما زدین حالت استاندارد و همگانی داشت.استاندارد متر پذیر و شاخص پذیره.اما مساله ای مثل حجاب رو نمیشه استاندارد سازی کرد.چرا که یک مساله ی فرهنگیه و صدها دیدگاه مختلف و نسبی درباره ش وجود داره.و اجبار بر اون،نه تنها باعث بهبود شرایط میشه،که باعث تحمیل یک "عقیده" و طبعا مخالف و لجبازی با اون میشه.
شما فقط قسمت اول حرف بنده رو اشاره فرمودید.سایر شرایط رو هم عرض کردم.قربانی شدن مصلحت های بزرگتر نکته ی مهمیه.اگه تو همون مثال استاندارد های بهداشتی ک گفتین،اجبار به حدی شدید باشه که اصلا غذایی تولید نشه ممکنه مردم از گرسنگی تلف بشن!بنابراین مصلحت مهم تری فدا میشه.شرط دیگه ای تو متن آوردم این بوده که اجبار باید نتیجه بده.وقتی ما قوانبن رانندگی وضع می کنم و به شکل مناسبی اجراشون می کنیم این قوانین قاعدتا موجب کاهش صدمات میشه.اما آیا سیاست ها اجباری ما در زمینه ی حجاب باعث نتیجه ی عملی شده؟و سایر شروطی ک در متن بهشون اشاره کردم.
ثانیا،بله موافقم.بنابراین از شما می پرسم سیاست های اجباری حجاب در طول این مدت بلند سی سال آیا به بحران منجر نشده؟
ثالثا،مطلبی ک مطالعه فرمودین درباره حجاب بود که مفاهیمی فرهنگی و عقیدتی هستن.فرهنگ تناسب مستقیم با عرف جامعه داره و این موضوع باید لحاظ بشه.صحبت من در باب اجتماعی حجابه.وگرنه زن مسلمان مقید به حفظ حجاب در تمام عرف ها و شرایط و جوامع است.ما نمی تونیم بریم تو جایی مثل آنتالیا با زور چماق و سرنیزه بگیم همه باید چادر سر کنین.عرف جامعه باید پذیرای حرف ما باشه.همونطور ک وقتی حضرت رسول تازه مبعوث شده بود تا مدتی حکم واجب بودن نماز و یا حرمت شراب خواری صادر نشده بود،چرا که عرف جامعه پذیرای این ها نبود.اگه عرف جامعه ی ما حجاب اجباری رو نمی پذیره نباید با زورِ بازداشت و پرونده قضایی حجاب رو گسترش بدیم.دغدغه مندی شما رو کاملا درک میکنم.چرا که خودم هم عذاب می کشم از وضع موجود.اما این راهش نیست.
مجدد تاکید می کنم روی صحبت من با حاکمان و درباب "برخورد" با حجابه.و نه تعهدات فردی فرد مسلمان.وحی به مساله ی حجاب حکم داده و بر مسلمانان لازم الاجراس.اما اگر قاطبه ی جامعه ای مثلا شیطان پرست باشن آیا ما می تونیم به اجبار باحجابشون بکنیم؟اجبار در مواردی که عرف پذیرای اون نیست باعث ایجاد مشی تندرو و خطرناک میشه.همون طور ک در جهان امروز گروه هایی مثل داعش مصداق این صحبت حقیرند.
رابعا،باز هم موافقم.البته اشاره می کنم ک فواید معنوی هم باید نمایان باشه.آیا اجبار بر حجاب در جامعه ی ما بعث ارمغان فواید معنوی شده؟اساسا اگر فعالیتی نتیجه نداشته باشه نیازی ب تاکید نداره.اگر نماز می خونیم و نتیجه ی دنیوی و اخروی برامون داره پس باید روش تاکید کنیم.اما اگه نماز خوندمون هیچ نتیجه نداره ب نظر من نیازی نیس روش تاکید کنیم.اگر یک پزشک دائما نسخه بپیچه ولی این نسخه ش مفید نباشه و یا حتی باعث صدمات و عوارض ناشی از دارو برای بیمار بشه باید ترک بشه.همونطور که درباره مساله ی حجاب هم باید گف اگه اجبار حکومتی بر حجاب باعث نتیجه ی عکس و بد حجابی جامعه میشه باید ترک بشه.
بسیار بسیار ممنونم از نظر محترمتون.از نظرات منتقد واقعا استقبال می کنم.

هادی پنج‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 18:55

خواهش میکنم.
خودت نیستی ! کجایی ؟!؟؟
شخصا چیزی راجع به اجباری بودن.حجاب تو دین پیدا نکردم. تو این یه سالی که راجع بهش تحقیق کردم...

همین روزا ی پست جدید میذارم.کنکور داشتم ک تازه تموم شد.
یعنی زن مسلمون می تونه بی حجاب هم بگرده؟

نازنین پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1396 ساعت 02:04

من دختری هستم که حتی دلم نمیخواد کسی به چشام نگاه کنه و ولی نتونستم حجاب کامل و انتخاب کنم یعنی چن بار اینکارو کردم اما به خاطره جمع دوستان محیط کارم و اطرافیانم که وقتی بی حجابی میکنم بیشتر میتونم کنارشون باشم و زیباتر هستم واسشون دوام بیارم ،من نمیفهمم چرا شما ها به اسم کوچیک همو صدا میکنید و یه جان هم اضافه میکنید ،شما داری بحثی دینی میکنید یا ارتباط و گسترش میدین ،واقعا حیا و عفت در ذاته یه دختر و تربیت خرنوادگیشه

خب این ک میگید به خاطر دوستاتون بی حجابی می کنید، دلیل منطقی ای نیست واقعا... آدم باید کار درستو انجام بده همیشه. اگه واقعا فکر و تحقیق کردید ب این نتیجه رسیدید که بی حجابی بهتر از باحجابیه، ب نظرم عیبی نداره اگه بی حجاب باشید. اما اگه میدونید ک باحجابی بهتره و بی حجابی رو انتخاب کردید (ب هر دلیلی ک ب خودتون مربوطه) ، ی جار کار می لنگه...

در ضمن من رابطه ای رو گسترش نمیدم! یه "جان" اضافه کردن ب اسم کسی ک حتا یک بار هم ندیدیش و باهاش صحبتی نکردی فک نمیکنم مشکلی داشته باشه... ولی ب هرحال ممنون از تذکرتون...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد