اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

پیشنهاد / مرداد ماه ۱۳۹۳

۱. خودمون پیشاپیش به استقبال دردها، ترس‌ها و وسواس‌های روحی و جسمی‌مون بریم؛ قبل از این‌که به‌جبر، وادار به مواجهه باهاشون بشیم؛ واس خودمون شرایط رو شبیه‌سازی کنیم. این نترسیدن از ترس، روشی بسیار کارآمد در راه بزرگ شدن روحمونه.

 

۲. پیرو پست قبلی، پیشنهادهای مطالعاتی دارم برای دوستانی که تمایل دارن علمی‌تر و دقیق‌تر "مسلمان" باشن. خوندن دو کتاب "تفسیر نمونه" و "اصول کافی" می‌تونه باعث افزایش اطلاعات کلی درباره اعتقادات اسلامی‌مون بشه. نرم‌افزارهای همراه خوبی هم برای جفتشون تهیه شده. خلاصه این‌که بی‌تفاوت نباشیم نسبت به محکم کردن عقایدمون تا خدای‌نکرده با یه تلنگر از هم فرونپاشیم.

 

۳. آزاداندیش باشیم. تو مسائل فکری، لیبرال و آزاد برخورد کنیم. حرف‌ها و عقاید همه‌طرفه رو بشنویم و حتی خودمون به استقبال نظرات مخالف با خود بریم. از خطر انحراف و گناه نهراسیم. جهنم عالمانه بهتر از بهشت جاهلانه ست. من خودم به‌شخصه نه‌تنها از نظرات مخالف ناراحت و دلخور نمیشم، بلکه صمیمانه از همه خواهش می‌کنم به حرف‌ها و افکارم ایراد و انتقاد وارد کنند. در آخر هم اینو بگم که تمام چیزهایی که در این پیشنهاد گفتم، در صورتی صادقه که هیچ‌گونه اهانت و تمسخری در کار نباشه.

 

۴. پیشنهاد می‌کنم برادران هم جدی‌تر وارد فضای وبلاگ نویسی بشن. ماشاالله خواهران چه حضور فعالی دارن تو بلاگستان!

 

۵نام ترانه: عشق تو نمی‌میرد

خواننده : عارف

ترانه‌سرا: علیرضا طبایی

آهنگساز: جمشید زندی

دانلود

 


 + عاقبت پرونده‌ام را، با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری

روی میز خال من، صفحه‌ی باز حوادث

در ستون تسلیت‌ها، نامی از ما یادگاری                                                                             قیصر امین پور

 

نظرات 7 + ارسال نظر
مینا چهارشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:47

سلام حاج اغا خوبین/؟نماز روزه هدتون قبول..
عه چقد زووود پست گذاشتی هنوز میخواستم انرژی بگیرم بیام باهاتون صحبت کنم واسه پست بعدی که!!

خب همه ی موارد خوب بود'',اینکه شرایطو شبیه سازی کنیم منظورت چیه؟؟؟آدما میتونن اون موقعیت واقعی رو تجسم کنن؟اونم یه موقعیت پراز ترررس رو؟
و اینکه خب خانوما که تعدادشون بیشتره!بعدم کلا پسرا موجودات خطرناکین بهتره نباشن ما خشترمونه!!

نمیدونم چرا این عارف خوشم نمیاد ازش نه از خودش نه از اهنگاش!
ولی خب به خاطر بابام دانلودش میکنم اون دوسش داره

عید همگی مبارک!
شبتون بخیر

سلام حاج خانم!ممنون.شما چطوری؟عیدت مبارکا!

ما ک در خدمتیم.از اولین پست وبلاگ تا اخرینش رو آماده ایم واس گپ زدن!

الان ک بیکاریم ی کم تندتر پست بذاریم جبران اون روزایی بشه ک وقت نیس!

می دونی مینا درسته نمیشه دقیقا و کاملا مشابه رو ایجاد کرد ولی تا ی حدی میشه شبیه سازی رو انجام داد.مثلا اگه کسی از یه درد جسمی هراس داره،وقتی اون درد سراغش اومد سریع نره با قرص و دارو برطرفش کنه.ی کم زمان بده ک طعم درده رو بچشه و ترسش از اون درد بریزه.یا مثلا اگه کسی از تاریکی می ترسه خودش بره تو تاریکی و ی مدت تو همون تاریکی باقی بمونه.یا مثلا اگه کسی نسبت ب خون دیدن وسواس و هراس داره بره و چند دقیقه خون نگاه کنه!!! این کارا باعث میشه نقاط ضعفمون کمتر و کمتر بشه.

ما از هر 6 تا وبلاگی ک ب صورت رندوم سر می زنیم 5 تاش دخترن!مسئولان رسیدگی کنن لدفن!
دلیلش اینه ک هر چیزی ک ارزشمنده نایابه

عه چرا؟!صداش ک خیلی خاص و خوبه!آهنگاش هم ک شاااااد! بذا ی چیز جالب بگم درباره ش! قبل انقلاب ی نظرسنجی می کنن از بین خانما ک محبوب ترین شخصیت مرد ایرانی رو انتخاب کنن!بین صد تا گزینه عارف بیشترین رای رو میاره!!

شب و روزت ب خیر...

مینا جمعه 10 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:52

سلام منم وبم مرسی!
خو من نطقم کور شد سر اون پست قبلیه!!
منظورت همون حساسیت زدایی این روانشناساست؟؟
آخه میدونی من بعضی وقتا وقتی یه رمان میخونم خیلیییییی خودمو میزارم جای شخصیتایی که دردسر سازن!همیشه پیش خودم میگم واقعا نمیدونم اگه تو موقعیت اونا بودم چطوری برخورد میکردم!!ولی در کل ادم باید همیشه منتظر همه چیز باشه !

عجب!!خو اون موقع همه دنبال دنبل ودینبیل بودن میخواسن شاد باشه الانشم مامان بابای ما قبل از انقلاب بودن میگن مثلا همیشه داریوش و ابی و گوگوش و کلا قطع میکردن دوس نداشتن!!احتمالا عارف رگ خوابشونو به دست اورده بوده نالوتی!!!))::
یه دونه اهنگشو دوسدارم الان یادم اومد بزا یه دهن بخونم :
آهای آهای ستاره ها فانوس راه من بشین,,,
باقیشو دیگه حضور زهن ندارم ,ولی دوسه سال پیش خیلیییی گوش میدادم دوسش داشتم!

باز داری الکی تحویل میگیریااا خب دخترا بیشنر دنبال اینجور چیزان!
داداش من یه وب داره سه روز یه بار رمزشو از ما سراغشو میگیره,کلا اینطورین پسراااا

سلام علیکم!
ای بابا!چرا خو؟کامنت بزار واس پست قبلی مینا!
آره تقریبا!این ک آدم خودش پیشاپیش بره ب استقبال ترس و سواسش.
خیلی خوبه.من هم همین کارو می کنم.سعی می کنم خودمو بذارم جای شخصیت ها و ببینم بهترین کار و تصمیم چیه.

حالا ن ک الان دنبال دنبل و دینبیل نیستن
البته این آهنگی ک گذاشتم ازش آهنگ غمگینیه.
راستی مینا خودت تو این پست چیزی پیشنهاد ندادی.

داداشت ی مرد واقعیه

معصوم شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:31 http://www.escape1981.blogsky.com

Learned Hell or Unlearned Paradise?
Is any other world in reality?

Learned Paradise is the Best!

I think so...

مینا سه‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:07

سلام !عه خب چیکار کنم من نمیتونم منظورمو برسونم تو اون پست قبلی !!
اصن حدیدا خنگ شدم نمیدونم از اثرات هم نشینی با شیخه یا نه مادر زادیه!!!

جدیدا از رمان خوندن زده شدم ولی تنها هدفم از رمان همین شخصیت ها و همینه که خودمون جای اونا قرار بدیم!!

اونایی که خیلییی شاد گوش میدن یه مقوله ی مجزان اصن یه پدیده ی خاصین!!
مثه فرزاد ما که مثلا فقط اهنگای ساسی مانکن گوش میده )):::
ولی کلا آهنگا اغلبش غمگینه,!وقشنگترم هست !

خووو من پیشنهاد میدم کتاب شش انسان مبارز رو بخوونین!یه کتاب دیگه هم هست تازه شروعش کردم اسمش دکتری که دیپلم نداشت !!
استثنایا آهنگ بسیار دنبل دینبیلی به اسم عزیز دلم از سعید شاسته هم پیشنهاد میکنم به دوستان مخصوصا شیخ بزرگوار

یه پیشنهاد دارم و اونم اینه که ادماااا هیچچچچ وقت ادمای دیگه رو با برداشت شخصی خودشون تفسیر نکنن!این نکبدترین کاریه که در حق طرف مقابلمون میکنیم,و باعث میشیم همه ی دنیای طرف رو نابود کنیم!!البته مسلما شماها از این نوع ادما نبودین و نیستین

سلام حاج خانم!
تو می تونی!خودتو دست کم نگیر :دی
شیخ کم پیداست!سرش شلوغه حتما!

من خودم خیلی وقته رمان نخوندم.ب خاطر همین احساس می کنم الان خیلی حال میده رمان خوندن!شاید ب خاطر تکراری شدن ازش زده شدی!

آره خوب!زیادی شادا واس آدمای زیادی شاده! اما کلا تعادل و تنوع خوبه.

ی نیمچه توضیحی می دادی درباره کتابا و نویسنده ش و اینا حاجی!

آهنگه خوراکه عروسیه ک مینا

به شدت موافقم با پیشنهادت!عادت کردیم ی عینک بدبینی بزنیم ب چشممون و شروع کنیم قلع و قمع کردن آدما.یاد جمله ی زیبای دکتر مهدوی فوق العاده دوست داشتنی افتادم،ک میگفت کاری کردیم ک ذهنمون با دادگاه هیچ فرقی نداشته باشه.

[ بدون نام ] چهارشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:49

سلام باشه حالا یه کاریش میکنیم !
شیخ که خب اره منبر زیاد داره شبا ولی کلا خیلی زود لپ تاپ و جمع میکنه

حقیقت اینه که یه مدت رمانای کتابخوان رو میحخوندم بااینکه کلا شاید مموضوع خوبی داشت ولی چون خیلی حاشیه پردازی میکرد خوشم نپیومد نویسنده اشم همه کم سن و سال و بی تجربه بودن بخاطر همین یه خورده زده شدم!و برگشتم به همون روال کتابای همیشگی!
خب کتاب شش انسان مبارز درموردسرگزشت و افکار سارتر و گاندی و لنین و مارکس و ولترویه نغر دیگه که الان یادم نمیاد!نویسنده ی اش نمیدونم فقط میدونم ترجمه ایه از احمدایرانییی
اون یکی دکتری که دیپلم نداشت اثر ارت بوخوالد یه طنز نویس خیلی معروفههه که فک میکنم یه کتاب طنز باشه من تازه 22صفه شو خوندم!!

عه ینی اهنگه رو رفتی گوش دادی حاجی؟؟اخه من شوخی کردم!
ولی دوس داشتنیه نمیدونم چرا خوشم میاد از شکل خوندنش

خب فعلا

سلام حاجی.
ماشالله چ شیخ به روزی!با لپ تاپ به ریاضت و عبادت می پردازن؟!

کتابخوان؟چی هس؟
آره.باید ی مدت کمتر کنی وقتی از رمان خوندن زده میشی تا دوباره حسش برگرده.می فهمم چی میگی.

جالبه.زندگی نامه خونی خیلی خوبه.درباره ولتر و راسل خودم خیلی خوندم.ولی بقیه شون رو نه.

آها!ایول.مرسی از پیشنهادات.

آره دیگه!پ چی!پیشنهاد میدی ما میریم گوش میدیم!
بعضی وقتا ی چیزایی ناخواسته ب دل میشینن دیگه!

[ بدون نام ] چهارشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:54

هان الان یادم اومد اون یکی شخصیت راسل بووود

اندیشمندی بود واس خودش!

مینا شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:52

سلام...ای بابا علیرضا من دیگه روم نمیشه بیام وبلاگت...خوخیلی تکراری شدم...!!!

بههههلهشیخ حکیم رو دست کم گرفتینا...البته این شیخ مثه اینکه سه مرتبه براتون کامنت گذاشتن و خلاصه ثبت نشده و خلاصه اعصابشون داغون شده!!

کتابخوان نرم افزار کتاب واسه موبایله...!!
کتابای مذهبی و اجتماعی هم داره ولی اکثرش رمانه اونم رمان هایی که نویسنده های تازه کار نوشتن...!!من به هرکی پیشنهاد دادم بعد از یه مدت یه خورده فحش بارم کرده...آخه واقعا اعتیاد آوره...!اگه خواستی از بازار باید دانلودش کنی.!!من مسئولیتشو گردن نمیگیرماااااا...

منم قبلا خونده بودم ولی یادم رفته بود
من اصن بخاطر کینه توزیای معلم فلسفه ی دبیرستانم بزرگواری کردم و دارم یه فیلسوف میشم خلاصه!این ینی من بخشیدم معلممونو!!
خو گاندی روحتما بخون...!!!!
راستی کتاب شب های پیشاور رو خوندی؟/

منکه گفتم خعلی شاده مخصوص شیخه!!!
همین سعید آهنگ چه تاجی زدی برسرم زندگی رو خونده فک نکنین خیلی دل خجسته ای داره ها.

سلام.نزن این حرفو.قدمتون روی چشم همیشه...

نمی دونم چیه مشکل.ناراحت گشتیم!

اصن ب شدت مشتاق شدم برم دانلودش کنم!

من ک مث تو پیر نشدم آلزایمر داشته باشم :پی

فلسفه ادبیات تاریخ اقتصاد،همه شون قشنگن!

شب های پیشاور،چثد زیادی آشناس.نه متاسفانه نخوندم!

شیخ ما شیخ روشنفکریه!احسنت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد