اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

پرسش دوم

پرسش اولی که درباره‌اش خیلی هم صحبت کردیم در مورد "قضاوت درباره دیگران" بود؛ که به نتایج خیلی خوب و مفیدی هم رسیدیم تو بحثمون. خوب حالا بریم سراغ پرسش دوم:

 

۲. تعریفتان از "دورویی" چیست؟ آیا دورویی اخلاق بدی ست یا خیر؟

 


 

در یک تعریف کلی و فراگیر می‌توان دورویی را به رفتار چندگانه و بعضاً متضاد تعبیر کرد. به عبارتی دورویی یعنی دارا بودن شخصیت و عملکرد چندگانه.

 

با تأمل در تعریف فوق خواهیم فهمید که صرف دورو بودن عملی نادرست و خطا نیست. بلکه در شرایطی این رفتار و اخلاق می‌تواند پسندیده و در شرایطی مذموم باشد. اگرچه باید اشاره کرد در عرف جامعه و کلام، از "دورویی" تنها در مواردِ مذمت شده و تنها با توجه به بخش منفی آن استفاده می‌گردد.

 

-ملاک تعیین مثبت یا منفی بودن دورویی، تطبیق آن با اصل "صداقت فکری"ست. شاید بتوان اسم دیگر این صداقت فکری را نیت خیر گذاشت. اگر رفتار دوگانه‌ی ما برخاسته از دروغ و غرض و بدخواهی و سوءنیت باشد، آنگاه دورویی ما عملی قبیح به شمار می‌رود؛ اما اگر این رفتار دوگانه برخاسته از خیرخواهی، مهربانی، مردم‌داری و ادب باشد دیگر نمی‌توان آن را تقبیح نمود.

 

به‌عنوان‌مثال اگر ما در روبرو، از فردی تعریف و تمجید کنیم تا اعتماد و توجهش را جلب نماییم درحالی‌که هدفمان از این جلب اعتماد، سوءاستفاده باشد، دچار دورویی منفی شده‌ایم. چراکه نیتمان بدخواهانه است؛ اما اگر به فردی، اگرچه نسبت به او ذهنیت منفی داریم، احترام بگذاریم و هدفمان از این احترام تنها حفظ ادب و مهربانی و مردم‌داری باشد آنگاه این دورویی ما مثبت تلقی می‌گردد. در یک کلام مثبت یا منفی بودن دورویی‌ها را نیت‌ها و هدف‌ها تعیین می‌کنند.

 

-  دورویی رفتاری ست که همه‌ی انسان‌ها بلااستثنا با آن درگیر هستند. توجه شود که دورویی با مفهوم کلی آن مدنظر است و نه صرفاً دورویی منفی. دورویی با مفهوم مثبت آن نتایج گسترده و مفیدی دارد که از آن جمله می‌توان به گسترش ارتباطات اجتماعی و برخوردار شدن از روحیه انعطاف‌پذیر و صبور اشاره کرد. در مقابل دورویی با مفهوم منفی نتایج منفی‌ای را نیز در پی دارد؛ اگرچه این نتایج منفی ممکن است در کوتاه‌مدت ظاهر نشوند. نمی‌توان منکر این شد که فردی که مغرضانه دورویی می‌کند در کوتاه‌مدت ممکن است به هدف‌هایش برسد، اما با تکرار این رفتار در درازمدت آرامش درونی خودش را سلب خواهد کرد و همواره در اضطراب ناشی از عدم صداقتش باقی خواهد ماند. همچنین فرد در صورت آشکار شدن حقایق و عدم صداقتش، با نگاه منفی و آزاردهنده اطرافیان روبرو خواهد شد که این نیز موجب سلب آرامش می‌گردد. از طرف دیگر این عمل در آموزه‌های دینی بسیار مذموم و ناپسند شمرده می‌شود و جزو بزرگ‌ترین گناهان به حساب می‌آید. دورویی منفی که در تعالیم اسلامی از آن به "نفاق" تعبیر می‌گردد، حتی از گناهانی چون کفر و شرک ناپسندتر است.

 

- رهایی از دوروییِ منفی، تنها با تمرین صداقت و ایمان به بی‌نتیجه و مضر بودن آن حاصل می‌شود. کافی ست در تک‌تک جملات و گفته‌هایمان گریزی هم به نیت فکری‌مان بزنیم. اگر این نیت خیر بود که خیلی هم خوب؛ اما اگر نیت پشت سخنانمان شر بود، بیایید بی‌درنگ دست به اصلاح رفتارمان بزنیم.

 

نظرات 16 + ارسال نظر
مهدیه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 16:19

سلام آقا علیرضا حالتون خوبه؟
یعنی هیچکی هست که بگه دورویی خوبه؟
چند وقته میخواستم ازت خواهش کنم در مورد تصمیم حرف بزنی
تصمیم گرفتن درست ، نادرست ، عجولانه ، بی موقع ، به موقع
اصن بهترین تصمیم زندگیتون کی بوده راضی بودین ازش یا نه
در مورد تصمیم خیلی زیاد میشه حرف زد
بعد از قضاوت خیلی میچسبید
البته شما مختارید
ولی در مورد دورویی
همه یه جورایی از این ویژگی برخوردارن یکی کم یکی زیاد
ولی تعریف خاصی ازش ندارم

سلام مهدیه خانم عزیز.ممنون.شما خوبین؟
ببینید نمی خوام با ی دید کلیشه ای درباره این موضوع صحبت کنم.اگه دورویی بده پس چرا صد در صد آدمای عاقل و بالغ بدون استثنا درجه هایی از این دورویی رو دارن؟
به نظر من دورویی همیشه هم بد نیست.قرار نیست ما با همه یک جور رفتار کنیم.رفتار ما از رفتار اطرافیان تاثیر می گیره بنابراین دچار تغییر و چندگانگی میشه.به نظرم همه دورویی ها یک جنس نیستن.
مرسی از پیشنهادتون.پرسش بعدی در مورد تصمیم حرف می زنیم با هم.رو چشم...

مینا دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 13:00

سلام مجدد.
مشخصه ک ویژگی خیلییییییییییییییییی کریهیه به نظر

ولی فک کنم یه استثنایی هم داره البته مطمئن نیستم باید بهش فک کنم بعد استثنا رو بگم...

سلام علکم مینا خانم گرام!

به مهدیه خانم هم گفتم مینا.دوس دارم تو این پرسش ها ی جورایی هنجارشکن خارج عرف و کلیشه صحبت کنیم.از هرکی بپرسی میگه دورویی خیلی بده.ولی اگه واقعا بده چرا کل آدما درگیرشن.چرا رفتار تو خونه ما با رفتار بیرون خونه مون تفاوت داره؟چرا با بعضی از دوستامون ی جور رفتار می کنیم با بعضیا ی جور دیگه؟موافق نیستی که همه دو رویی ها هم بد نیستن؟

گندم چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 20:08

دو رویی یعنی تظاهر به چیزی که نیستیم.
و به نظرم میتونه جز بدترین صفات ادمی باشه که همه کم یا زیاد دچارش هستن

مرسی.
حالا ی سوال.وقتی ما با یکی از دوستامون خیلی راحت و صمیمی ایم و باهاش زیاد شوخی می کنیم،اما با یکی دیگه ک باهاش راحت نیستیم خشک و سرد رفتار می کنیم،این اسمش دو رویی نیست؟یه جا ی روی خندان و شوخ داشتیم ی جا دیگه ی روی سنگین و جدی.حالا این دورویی کجاش اشکال داره؟

سماء شنبه 6 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:37 http://saamaa.persianblog.ir

باید اول ازش یه تعریف پیدا کنیم ،
دورویی مرزش با انعطاف پذیری باریکه ، یه آدمی رو میبینی که میره پیش یکی از دوستاش شوخه پیش یکی دیگه اخمویه پیش یکی دیگه جدیه و... این یه آدم منعطفه کسی که میتونه خودش رو بنا به رفتار اطرافیان تغییر بده این نمیتونه یه دو رو باشه ولی دو رو کسیه که به قولا تو رو خاله پشت سر چاله باشه یعنی از کسی که بدش میاد و پشت سرش علنا" ابراز انزجار میکنه ازش تو روش قربون صدقه اش میره...
من همیشه خواستم که خودم باشم چون خودت بودن باعث میشه از کسی که خوشت میاد باهاش راحت رفتار کنی و از کسی که با روحیاتت نمیسازه دوری کنی!
گاها" دچار دو رویی شدم قبلا انکار نمیکنم ولی شدیدا" ازین رفتار بدم میاد و تمام تلاشم اینه که ازش دور باشم و با حرفت مخالفم که کل آدما درگیرشن من به عنوان اولین آدمی که درگیرش نیستم به خودم میبالم..
بهبود یافتم!

دلتنگت بودم مرد جوون...گل

دقیقا سما.مرزش خیلی وقتا باعث میشه دو تا موضوع کاملا با هم قاطی شن.به نظرم ریشه ی این دو تا اخلاق شخصیتیه.موافق نیستی که اسم "لغوی" دورویی رو مشترکا برای جفتشون استفاده کنیم و بگیم دو جور دورویی داریم.ی نوع دورویی مثبته یک نوع دو رویی منفیه.دورویی مثبت اونه که با ذات و تفکر صادقانه،در خروجی و در عمل منعطف برخورد کنیم.اما دورویی منفی اونه که رفتارمون برخاسته از صداقت نباشه و دروغ و تزویر و ریا هم تو تار و پودش رخنه کرده باشه.
جالب بود.حرف تو جواب سوال ثالثی می تونه باشه با این عنوان که فواید و مضرات دورویی و البته برعکس صداقت و تک رویی چیه.
می دونی سما من منظورم هر دو جنبه ی مثبت و منفی این دورویی بود.این خیلی خوبه که دورو نیستی...
افتخار بدین،قابل بدونین ما در خدمتونیم

مهدیه یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 14:21 http://bihamta2012.blogfa.com

سلام آقا علیرضا خوبم ایشالله شما هم خوب باشی
ببین دوروییی که برا ما تعریف شده تا تغییر رفتارایی که شما میگین کلی فرق داره
آره همه آدما تغییر رفتار دارن اصلا اگه نباشه عیبه
یه آدم نمیتونه رفتارش در همه زمانی یکی باشه اصـــــــــلا نمیشه
دورویی برا ما از حسادت تعریف شده تا یه جورایی به غیبت ، تهمت و زیراب زدن بقیه و مث اینا میرسه
اونی که شما میگی شاید دورویی باشه ولی بیشتر به چندگانگی اخلاق برمیگرده
بله اگه دورویی رو تغییر رفتار بگیریم خیلی هم خوبه البته جا تا جا داریم و موضوعش
ولی از هرکی بپرسی دورویی رو رفتارهای منفیی که گفتم میاد تو ذهنش
حالا دورویی که تو ذهن شماست
خوب دیگه مسلمه تغییر رفتار باید باشه شاید اگه نباشه خیلی از مشکلات ، جداییها ، دلگیریها و برداشتهای بد رو از رفتار آدم میگیرن مثلا همین رفتار داخل منزل تا بیرون اون یا بالعکس
ولی کلا ب نظر من کلمه دورویی رو اگه از تغییر رفتار جدا کنین بهتره

سلام و درود مهدیه خانم.معذرت دیر ج دادم...
کاملا درسته.معنای عرفی و مصطلحش جنبه ی منفی داره.اما معنای لغویش هم مثبته و هم منفی.ب نظرم برای فرار از اون ایرادی که گفتم بهتره دورویی رو دو دسته کنیم.دورویی مثبت و منفی.
حالا ی سوال.اگه ما از کسی بدمون میاد ولی باهاش رفاقت می کنیم و تو ظاهر باهاش خوبیم،اینو باید مثبت بدونیم یا منفی؟سما این برخورد رو دورویی منفی دونسته.اما از طرف دیگه میشه اون رو ی جورایی مردم داری و حسن خلق در نظر گرفت و مثبت گرفتش.

گندم یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 22:32

نه اینکه دورویی نیست ادم با یه نفر حال میکنه با یکی دیگه نه. اگه با اونی که باهاش خوبی وقتی نیست براش بزنی یا احساسی که بهشون نشون میدی خالصانه نباشه میشه دورویی.یا مثلا جلوش هی چاپلوسی کنی ولی پشتش ازش بد بگی

قبول دارم.اما سوالمو ی جور دیگه تکرار می کنم.میگن پیامبر رحمه للعالمین بود.حتی با دشمناش و گروه مخالفش هم رفتار خوب داشت.به نظر شما خوش برخوردی حتی با دشمن دورویی و یک اخلاق بده؟

mina جمعه 12 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 18:45 http://www.2khtareporharf.blogsky.com

سلام.!!!
خب اگه قرار نیست یه بحث کلیشه ای داشته باشیم منم شاید درمرود استثنائی ک گفتم میتونم حرف بزنم.!!

اینکه مثلا ما یه وقتایی در برابر یه نفر مهربونیم و بهش اعتماد میکنیماما بعد از مدتی که شناختیمش دیگه بهش اعتماد نداریم...
اون طرف با خودشمیگه ک مثلا مینا آدم دو روییه.ولی از نظرخودمون تصمیمی بوده ک با شناخت به دستش آوردیم ...این یه نوع دو روییه ک به نظر من اشکال نداره!!!!

کلا در رو بودن اگه با یه قصد خاص و برهم زدن وجهه ی اخلاقی خودت و نظر دیگران باشه خیلی بده...به صورت مطلق..!!
اما اینکه با هرکسی اونطوری ک هست برخرودب شه اسمش دو رویی نیست...!!!!
من خودم یه وقتایی از یه طرف خوشم نمیاد نمیتونمم بگم ازت خوشم نمیاد یه سری اخلاقایی داره ک اذیت میشم...خیلی راحت سکوت میکنم و اون اخلاق همیشگیم رو ندارم باهاش این نمیشه دو رویی...چون دورویی وقتی بده کیه طرف قضیه طرف یکی باشی یه طرف دیگه هم طرفدار اون یکی باشی...!!!

استثنایی ک میگفتم تا حدودی این بود ک عرض نمودیممممممممممممممم!!!

حالا وقت ندارم کامنتا وجواباتو بخونم....
ایشالله خدا بهمون وقت کافی عنایت کنااااااد

سلام علیکم و رحمه الله مینا بانو!
آره خیلی خوبه.گفتم قبلا هم،دوست دارم تو این مجموعه پرسش هایی که میذارم کاملااااا از کلیشه بیایم بیرون و نگفته هامونو رو کنیم.

احسنت.دقیقا دنبال این تیپ مثال ها هستم.اول ی چیز بگم این که بهترین قانون اونیه که استثنا نداشته باشه.این مشکل رو با همون چیزی ک گفتم میشه خیلی خوب حل کرد.این ک اساسا دورویی ها رو مثبت و منفی کنیم.بگیم بعضی دورویی ها تو دسته ی مثبت قرار می گیرن و بعضی دورویی ها تو دسته منفی.اینجوری لازم نیست یه سری چیزا رو استثنا کنیم.
پس الان سوال ما به این سوال تغییر می کنه که فرق اصلی دورویی مثبت و دورویی منفی چیه.

خیلی خوب گفتی.یکی از فاکتورهای تصمیم درباره خوب یا بد بودن دورویی رو گذاشتی نیت و هدف.یعنی اگه کسی با هدف منفی و مغرضانه دورویی کنه مطلقا بده.صد در صد قبول دارم.

عالی بود نظرت مثل همیشه.مرسی...

گندم شنبه 20 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 21:37

خوش برخوردی با کسی که با ما مخالفه به نظرم دورویی نیست و یه اخلاق خوبه فکر میکنم فقط ادمایه خیلی صبور اینطور هستن

بله اخلاق خوبیه.
به نظرم دورویی اگه همراه با دروغگویی باشه بده و در غیر این صورت می تونه مثبت و منفی باشه بسته به موقعیتش

مینا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 18:02

سلام...
نمیدونم دیگه حرفی باقی مونده یا نه.
ولی بهرحال فکر میکنم دو رویی در حال کلی اون معنای منفیش بین عرف باب شده...!!!
در صورتی ک خیلی وقتا اسمش دو رویی نیست...
چون خیلیا از رو قضاوت زود هنگام سریع به این نتیجه میگرن ک مثلا طرف دو روئه... در صورتی ک اینطوری نیست...
من کلا فکر میکنم خیلی از اخلاقای بد بخاطر وجود سوء تفاهم و قضاوت نادرسته...!!

حرفای ضایعی زدم نع؟
خب دیگه...برم...!!

سلام علیکم و رحمه الله!
آره درسته.کلی بخوام بگم دورویی هم مثبته هم منفی.اگه اصل و ذاتش بر مبنای غرض و بدجنسی و دروغ باشه میشه منفی و اگه مبناش صداقت و مردم داری و خوش اخلاقی باشه میشه مثبت.
نه باو چه ضایعی.خیلی هم خوب بود!

هادی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:00

سلام بر دوست عزیزم علیرضا ...
نمی دونم منو یادته یانه ؟!
یادمه یه سال و نیم پیش بود که از کلا فضای اینترنت جدا شدم !
و یادمه سر همون چیزی بود که راجع به «انقلاب درونی» نوشته بودی ! (در وبلاگ مرحوم نازنین و عارف!)
و گفتی تا این حس هست دنبالش رو بگیر ...
وای !! چقدر برای من طولانی گذشت !! خیلی زیاد ... حتی باورت نمیشه !! و راستش تجربه ی چیز های ترسناک تازه داره شروع میشه ... بگذریم ...
و حالا بعد از مدت ها کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم برگردم به این تارهای عنکبوت وب !! راستش فهمیدم که به جای گفتن از خاطره های فضای اینترنتم بهتره برگردم !!!
آه. الآن که اینجام موجی از احساسات منو فرا گرفته !! ای خدا ...

به به سلام آقا هادی گل.چطوری پسر؟مگه میشه یادم نباشه!خوشحال شدم برگشتی.
حالا این دوره دوره ی خوبی بود یا نه؟ازش راضی ای؟
خوب کردی برگشتی داداش...

مهدیه یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 16:29

سلام حالتون خوبه؟
حالا دیگه وقت نتیجه گیری بحث دوروییه
منتظریم

سلام مهدیه خانم عزیز.ممنون مرسی.شما چطورین؟
بله حتما.همین روزا می نویسم نتیجه رو

هادی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:49

راستش رو بخوای ضرراش شاید بیشتر از سودش بود !! به هر حال از قدیم و ندیم گفتن "ظلمات است، بترس از خطر گمراهی"
ولی با این وجود می ارزید ... بهتر از یه جا نشستن بود !

با این دید نگاه کن که ضرراش یخ جور تجربه بود.بنابراین میشه از یه جهاتی مثبت هم فرضش کرد.
آره.سکون بدترین چیزه

هادی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:51

اینم یه مطلب مخصوص، برا ایام محرم ... بخونش، میرزه ... :
عبرت را، عبرت را ! سر حسین (ع) را نزد عبیدالله آوردند، سر عبیدالله را نزد مختار، سر مختار را نزد مصعب، سر مصعب را پیش روی عبدالملک نهادند و ده سال چنین گذشت، و این گوشه ای بود از آنچه حسین (ع) درباره ی کوفیان خبر داد. امنیّت از کوفه و بصره، بلکه از سراسر عراق رخت بر بست، هیچ کس از هیچ کس راضی نبود؛ همه، دشمن هم بودند، هم مردم نسبت به مردم، و هم حاکمان نسبت به مردم، و هم مردم نسبت به حاکمان، و در این حال کار مشکل تر هم شد. "حجّاج بن یوسف ثقفی" بر کوفه گمارده شد، تفتیش عقتید، جاسوسی، اتّهام، دستگیری، زندان، شکنجه، قتل و اختناق بر کوفه سایه افکند. او کوفیان را مجبور به جنگ با مردم بصره کرد و عدّه زیادی از مردم کوفه در این جنگ کشته شدند.
بیست سال، آری بیست سال در زیر سایه حجّآج بر کوفیان چه گذشت، مگر گفتنی است ؟
وقتی حجّآج مرد، به نقل از مسعود در مروج الذهب به جز کسانی که در جنگ ها کشته شده بودند، صد و بیست هزار نفر به دست او کشته شدند، وتعداد پنجاه هزار مرد و سی هزار زن در زندان های او زندانی بودند، که شانزده هزار نفر از این زنان برهنه بودند. مسعودی می گوید : حجّآج زن و مرد را در یک محل زندانی می کرد و زندان های وی سقف نداشت تا آفتاب و سرما و باد و باران بر آن های ببارد. غذای زندانیان مخلوطی از آرد جو و خاکستر و نمک بود که زندانیان به سبب این غذا و تابش آفتاب به صورت یک سیاه پوست در می آمدند.
راستی کوفیان به یاری امام نیامدند تا چه چیزی را حفظ کنند ؟ آیا توانستند ؟ و اگر به یاری امام آمده بودند چه چیزی را از دست می دادند که بعد از دست ندادند ؟ معنی و نتیجه ی جدا شدن از امام و پاکباز نبودن در راه اسلام، چه چیز خواهد بود، جز آنچه واقع شد ؟
اگر در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی پاکباز نباشیم، چیزی را که می خواهیم به دست نمی آوریم و آنچه را که داریم از دست می دهیم.
و بالآخره هم نسل کوفیان تماماً برچیده شد. هم حجّآج مرد و هم کوفیان. اما روح کربلا نمرد، همچنان که فرهنگ کوفیان نمرد، و همچنان که فرهنگ یزیدی و فرهنگ امثال حجّاج بن یوسف سقفی نمرد ...
"کربلا مبارزه با پوچی ها، اصغر طاهر زاده"

بسیار زیبا بود.منتها نتیجه گیری آخرش رو نفهمیدم از کجا آورد!!!

هادی دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:01

من چیزی که از ادامه ی کتاب متوجه شدم این بود که منظور همون عهدیه که مردم با امام خمینی بستند ! البته بلا تشبیه ...
ولی ناسلامتی تاریخ برای عبرت گرفتنه دیگه !!!

مردم سال 57 عهدی رو با امام خمینی بستن.اما آیا این عهد تا سال 67 پا برجا بود؟آیا عهد مردم با امام به صورت "فر اهورایی" به خلف ایشون یعنی جناب خامنه ای منتقل شده؟درصد عهد بستگان چند درصد جمعیت کل کشور بوده؟
آره چیزای زیادی واس عبرت از تاریخ وجود داره که یکیشو از قول حضرت امام برات نقل می کنم با این مضمون که:
محمدرضا،گیرم مردم پدر تو رو قبول داشتن و حکومتشو می خواستن،اما این دلیل نمیشه که پسرش رو هم قبول داشته باشن.
انطباق و عبرت تاریخیش با خودت!

هادی پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 15:03

الآن مردم متهم شدند یا آقای خامنه ای ؟
بستگی داره مردم اون زمان رو بگی یا الآن
خود آقای خامنه ای تو یکی از سخنرانی هاشون با این مضمون گفتند که : اگر من خلاف قانون اساسی و وظایفم عمل کنم بی هیچ بهانه ای این جایگاه رو ترک میکنم. (اگه خواستی برات متنش رو پیدا میکنم)
متأسفانه ترور شخصیت چیزیه که خیلی مرسوم شده . در بین همه ی گروه ها. چه مذهبیون چه غیره . که بحث راجع بهش مفصله . بعضی مواقع همین ترور شخصیت تو دانشگاه ها با بمبارات اطلاعاتی همراه میشه. یعنی گذاره های تکراری بی سر و ته با تکرار به صورت منطق در ذهن دانشجو ها شکل میگیره . یعنی بار اول طرف واکنش نشون میده و شاید تا چند بار این اتفاق بیفته بعد از چند مدت پیش خودش میگه "چیکارشون کنم، بزا بگن" و بعد از چندی میگه "شاید راست بگن ها !!؟" !!
تشبیه جالبی بود !! پس به نظرت حکومت پدر و پسری داریم و به قول یکی از دوستام مجلس خبرگان و شورای نگهبانم که نون خور آقای خامنه ای هستن و نمی تونن مخالفت کنن . می مونه مردم که اونام با رئیس جمهور سرشون گرم میشه ؟؟

بحث اتهام نیست.حرف سر اینه که نمیشه به این راحتیا انطباق تاریخی برقرار کرد.اگر قرار بر انطباقه باید کاملا وجوه اشتراک و اختلاف رو مشخص کرد.

حرف ی چیزه عمل ی چیز دیگه.وقت کافی ندارم و گرنه صرف قرار دادن عین قانون اساسی تو وبلاگ می تونه خیلی از تخلف ها رو نشون بده.
قبول دارم.هم ترور شخصیت و هم بت سازی خیلی رایج شده.خدا رو شکر به دیدی رسیدم ک نه بت می سازم نه تخریب محض می کنم.واقعیات رو بر حقایق انطباق می دم و عقلانی تحلیل می کنم.اصلا هم در گیر مسائل ماورایی و تعصبی و این جور چیزا نمیشم.
سوال من یه سوال ساده س.مگر نه این که اصلی ترین رکن جمهوری اسلامی،ولایت فقیهه؟پس در نتیجه اصلی ترین و اساسی ترین ضعف های این نظام هم با شدت زیاد متوجه ایشون میشه.پس در نتیجه به خاطر وجود ضعف ها و مشکلات عدیده و اساسی در نظام،ولی فقیه مقصر شناخته میشه.

پدر و پسری تشبیهیه.حکومتی داریم که مشخص نیس رهبرش چقد مقبولیت داره.درباره مقبولیت رهبری باید کمی تردید کرد.
مجلس خبرگان که از یک پایگاه برای کنترل و نظارت رهبری تبدیل شده به پایگاه دفاع از رهبری.شورای نگهبان هم شده ی شورای تنگ نظر و تعصبی و کور که جز خودش هیچی رو نمی بینه.در رد این شورای مسخره همین بس که دکتر روحانی با وساطت و به زور تونسته از فیلنرش رد بشه.بگذریم از بزرگانی چون خانم ابتکار ک توسط همین شورا رد صلاحیت شدن.
نه نمی خوام حرفای عامیانه و رو هوا بزنم.اصلا هم خوشم نمیاد از کسایی که عشقشون اینه که اتفاقات سیاسی رو مثل رمان کنار هم بچینن!

هادی دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 18:52

حرفت که باید دقیق انطباق داد درسته . پس فعلا به بجث می شینیم تا ببینیم چقد تطبیق درست بوده.

حتما و حتما وقتی وقت کردی اون قانون هایی که گفتی رو بیار. چون خدا رو شکر دور و برم وکیل های کار درستی هستن. البته مثل خودت سیاه و سفید نمی بینم و بی نقص بودن در طی 30 سال محاله ولی میخوام ببینم در حدی بوده که الآن مطرحه ! سال 88 هم خیلی ها گیر دادند که آقای خامنه ای طبق (فک کنم) ماده ی 58 و 110 قانون اساسی نمیتونه در امور اجرایی دخالت کنه . حالا هر وقت بحثش شد دقیق میارم . من حوصلش رو دارم اگرم تو حوصلش رو داری حاظرم حیطه ی اختیارات ولی فقیه رو در قانون اساسی در بیارم. البته اگه بعد امتحانات ترم باشه که چه بهتر !!!

بحث بر سر مقبولیت زیاده . که نه تو نه من نمیتونیم راجع بهش دقیق صحبت کنیم چون عملا حرف به گزاف بردیم وقتی با این جامعه ی آماری کوچیک نتیجه میگیریم . سطح مقبولیت رو با حجم تبلیغات و ترور شخصیت و مسائل از این قبیل هم مقایسه کن. پس میریم سراغ عملکرد.
بیا یکم زمان حال رو بررسی کنیم .
تو ببین حتی کسانی هم که مذهبین و به ظاهر مقبولیت ایشون رو قبول دارند نمی دونن که سخنان آقای خامنه ای چی بوده! حالا با زمان امام خمینی مقایسه کن !
تو ببین زمان امام خمینی چه شخصیت هایی بودند . کسانی مثل شهید مطهری، شهید بهشتی و ... ، و امام خمینی به عنوان رهبر جامعه به مدیریت کلان ارزشی می پرداخت . امثال شهید مطهری و شهید بهشتی و باهنر و ... مسائل و مشکلات ریز نظام که جای ورود ولی فقیه نبود رو مطرح و مردم رو تشویق به حل اونها میکردند. ولی الآن ولی فقیه بالاجبار مجبوره تو مسائل خیلی ریز هم وارد شه چون کسی نیست که اونها رو مطرح کنه ! و این خودش مشکل بزرگیه و این مقام رو در چشم مردم کمرنگ می کنه .

مجلس خبرگان هم که باید اول موضوع های بالا رو حل کنیم تا بهش برسیم و اینکه اصولا مشکلی که هست رو باید در رسانه های عمومی اعلام کنیم ؟ راجع به شورای نگهبان هم نظری ندارم . چون به اون صورت ازش اطلاعی ندارم .

متاسفانه تو ایام امتحانت وقت کافی واس این بحثا نیست هادی.ایشالله سر فرصت مناسب کامل صحبت می کنیم.

من نتیجه گیری خاصی نکردم.فقط گفتم باید تردید کرد در مقبولیت ایشون.اگر تو این حکومت آزاد(!) اجازه نظرسنجی و آمارگیری و رای گیری تو این زمینه ها فراهم میشد خیلی بهتر می شد اظهار نظر کرد.اما حیف که نمیشه!
ببین هادی صرفا از ترور شخصیت حرف نزن.در کنار ترور شخصیت از حجم عظیم تبلیغاتی در جهت بت سازی هم بگو.وصل کردن ولی فقیه به امام زمان و ارتباط دادن کارای صورت گرفته تو کشور به تدبیر حضرت ولی عصر،استفاده ابزاری از دینه.اگر از بالا نگاه کنی متوجه میشی که چه تلاش گسترده و هدفمندی میشه تا با استفاده از عقاید و باورهای مردم،حکومت رو الهی و آسمانی نشون داد و جلوی اعتراض رو به محکمی گرفت.شعارهایی مثل "خامنه ای کوثر است" یا "ولایتش ولایت حیدر است".این تیپ شعارها همه و همه در جهت بت سازیه.
تقریبا همه این شخصیت هایی که گفتی در همون سال های اول انقلاب رفتن.و سال های سال حضرت امام با فاصله زیادی از بقیه کار می کرد.نکته جالب دیگه ای هم که وجود داره اینه که شخصیت های بزرگ اون زمان بعضا کاملا متضاد یکدیگر عمل می کردن و البته بهشون بهای زیادی هم داده میشد.اما به تدریج و بعد از گذشت سال ها این چند صدایی به تک صدایی تبدیل شده.تا جایی که می بینم سال های بعد تر چهره های منتقد و بزرگ و معتبری مثل آیت الله منتظری در سکوت و بایکوت عمیق فرو میرن.مثال هایی از این تیپ به وفور یافت میشه.

این نکته آخرت هم به نظرم یه مغلطه ی بزرگیه که در جهان سوم به کثرت یافت میشه.این که مردم محرم نیستن و باید این بحث ها رو خصوصی کرد.با یه نگاه کوچیک تو تاریخ می بینیم ک رهبران موجه اسلامی قرن های اولیه هجری،در آزادی کامل نقد می شدن و اصلا هم این بحث ها مطرح نبود که باید انتقادات رو برد تو پستوها.آمریکا صدها ساله داره با آزادی بیان خیلی خوبی جمهوریت خودش رو به رخ می کشه و تا حالا هم به هیچ مشکل اساسی ای برخورد نکرده.
باید از بالا و به صورت آزاد و بی پرده به مسائل نگاه کرد تا خیلی چیزها رو به خوبی فهمید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد