اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

پرسش اول

یه بخش جدید می‌خوام به وبلاگ اضافه کنم و اون هم بخش "پرسش"ه. می‌خوام هر چند وقت یک بار سوالی رو که باهاش روبرو می‌شم رو اینجا بنویسم تا هرکدوممون جوابی که داریم رو به هم بگیم و نظرهای هم رو نقد کنیم. فک کنم کار جالبی باشه. آخر هر پست هم یه جمع‌بندی کوتاه از حرفامونو پایین پست می‌ذارم.در ضمن هر پرسشی که به نظرتون جذاب میاد بگید تا با هم در موردش گپ و گفتی داشته باشیم!

بدون حاشیه‌ی بیشتر میرم سراغ پرسش اول:


۱. آیا باید درباره‌ی آدم‌های اطرافمون قضاوت بکنیم؟



 با کمی دقیق‌تر شدن در سوال بالا، به سوالات جزئی تر زیر خواهیم رسید:

۱. آیا اساسا "قضاوت کردن قطعی و نهایی" درباره اطرافیان کاری مثبت و مفید و یا حتی لازم است؟ چرا؟

۲. اگر جواب مثبت است این قضاوت باید با چه گستردگی و فراگیری‌ای صورت بگیرد.

۲. اگر جواب منفی ست باید پرسید این عدم قضاوت چه نتایجی را به همراه خواهد داشت.

۴. با چه روش و متدی باید قضاوت را صورت داد.

۵. در قبال "قضاوت ابتدایی" چه واکنش و برخوردی باید نشان داد؟


۱. از یک دیدگاه قضاوت رو می‌شه به دو جزء تقسیم کرد؛ یکی "قضاوت ابتدایی" و یکی "قضاوت نهایی" . همه ما در برخوردهای ابتدایی و سطحی با پدیده‌های اطرافمون و به‌خاطر "دیدگاه"هایی که داریم، به طور اجتناب ناپذیر، قضاوت‌هایی رو صورت می‌دیم؛ که البته واضحه این قضاوت‌ها سطحی و غیرمستند ان. این قضاوت‌های ابتدایی به‌طور حتم اتفاق می‌افتن. حالا بعضی وقتا با شدت کمتر بعضی وقتا با شدت بیشتر. اما اگه بیایم و پیِ این قضاوت رو بگیریم و سعی کنیم کامل و کامل‌ترش کنیم به "قضاوت نهایی" می‌رسیم. قضاوت نهایی یه کار مثبت و حتی لازمه. چرا که ما انسان‌ها در تعامل با سایر هم‌نوعانمون هستیم و با اون‌ها زندگی می‌کنیم. بنابراین نباید نسبت به اون‌ها منفعل و بدون واکنش باشیم. قضاوت خودش یک نوع واکنش پایه‌ای و اساسیه در این فرایند تعامل با اطرافیان. بنابراین مفید و واجبه؛ که البته شرایط و اولویت‌ها و محدودیت‌هایی داره.


۲. بعد از این که لزوم قضاوت رو پذیرفتیم باید یک اولویت‌بندی در نظر بگیریم. در دسته‌ی اول ما با یک سری از آدم‌های اطرافمون رابطه نزدیک‌تر و مهم‌تری داریم. مثل همسر، دوست صمیمی، شریک، پیشوا و الگو و رهبر یا مثال‌های دیگه. این رابطه‌ی تنگاتنگ ایجاب می‌کنه در مورد اون‌ها به یه قضاوت نهایی و محکم برسیم.

خوبه این نکته رو بگیم که از یک منظر دیگه قضاوت رو می‌شه به دو دسته تقسیم کرد. "قضاوت شخصیتی" و "قضاوت رفتاری" . قضاوت درباره کلیتِ شخصیتِ افراد و قضاوت درباره رفتار افراد (بدون تعمیم دادن آن به شخصیت کلی فرد) .

در مورد این افراد دسته اول باید هم قضاوت شخصیتی داشت و هم قضاوت رفتاری.

دسته دوم آدمایی هستن که ما با قضاوت کردن در موردشون می‌تونیم چیزهای مفیدی یاد بگیریم و درنهایت از این طریق خودمون رو اصلاح کنیم. در مورد این افراد باید قضاوت رفتاری داشت؛ به این معنا که رفتار اون فرد رو بررسی کنیم که اگه رفتار خوبی بود سعی کنیم اون رو در خودمون پرورش بدیم و اگر که بد بود اون رفتار بد رو از خودمون دور کنیم. به عبارتی ما در برخورد با این افراد نباید "شخصیت"شون رو ارزیابی کنیم و بگیم آدم‌های خوبی هستن یا بد؛ بلکه صرفا باید "رفتار"شون رو تحلیل کنیم و از اون در جهت رشد خودمون بهره بگیریم.

دسته سوم هم آدمایی هستن که واقعا هیچ نیازی نیست که در موردشون قضاوت صورت بدیم. چون این کار در عین این‌که انرژی و وقت و فکر رو ازمون می‌گیره، فایده و نتیجه‌ای به دنبال نداره. توجه داشته باشین که منظور از "قضاوت" تو این سطور همون "قضاوت نهایی"ه؛ وگرنه قضاوت ابتدایی که اجتناب ناپذیره.


۳. قضاوت نکردن تو موقعیتی که قضاوت لازمه می‌تونه صدمات جبران‌ناپذیری رو به آدم وارد کنه. به طور مثال انتخاب همسر بدون قضاوت دقیق می‌تونه تمام آینده آدم رو خراب کنه؛ یا مثلا انتخاب یک شریک بدون قضاوت دقیق می‌تونه ضررهای اقتصادی به همراه داشته باشه. نمونه دیگه این‌که انتخاب یک پیشوا بدون قضاوت کامل می‌تونه زمینه انحراف فکری و رفتاری ما رو فراهم کنه؛ بنابراین قضاوت"بجا" یک امر واجبه.


۴. اصلی‌ترین شرط یک قضاوتِ نهایی، "صبر" و "پرهیز از پیش داوری"ه. زود قضاوت کردن از آفت‌هاییه که متاسفانه دامن خیلی از ما ها رو گرفته؛ بنابراین قبل از هر قضاوت و اقدامی باید صبر و حوصله به خرج داد.

قضاوت باید با اطلاعات کافی و کامل صورت بگیره. اگر در مورد یک موضوعی اطلاعات کافی نداریم به حدسیاتمون اکتفا نکنیم و اون ها رو ملاک داوری قرار ندیم.

یه روش خوب قضاوت شخصیتی اینه که به افراد نمره مثبت و منفی بدیم. اگر یک رفتار غلط جزئی از کسی می بینیم فقط یک نمره منفی بهش بدیم و به خاطر این اشتباه کوچک ده‌ها نمره مثبت اش رو پاک نکنیم و تمام نقاط قوت و امتیازات فرد رو نادیده نگیریم؛ و البته برعکسش هم هست. خلاصه کلام این که خوبی‌ها رو جدا ببینیم و بدی‌ها رو جدا. این نوع قضاوت می‌تونه یک دید کلی و خیلی خوب بهمون بده.


۵. در قضاوت‌های ابتدایی اصل رو باید بر برائت و حسن ظن گذاشت. سعی کرد به افراد با نگاه مثبت نظر کرد. منتها باید درصد و احتمالی رو برای خطا کنار گذاشت؛ که اگر حسن‌ظن‌مون اشتباه بود خیلی جا نخوریم و احساس شکست نکنیم.

قضاوت‌های ابتدایی به خاطر سطحی بودنشون نباید مورد استناد قرار بگیرن؛ بنابراین نباید بهای زیادی بهشون بدیم و این قضاوت ابتدایی رو با قطعیت به زبان بیاریم و اون‌ها رو ملاک و پایه‌ای برای برخوردها و واکنش‌هامون قرار بدیم. در همین حد که یک تصور ذهنی کلی از اطرافیانمون داشته باشیم کفایت می‌کنه.



+ پیشنهاد می‌کنم مقاله ی "دوم خرداد دوم" به قلم "محمد قوچانی" عزیز، سردبیر ماهنامه "مهرنامه" رو حتما بخونید. با این‌که طولانیه ولی ارزششو داره. البته برای علاقه‌مندان به سیاست! کلا این ماهنامه خیلی مطالب خوبی داره. تو سایت  ماهنامه مهرنامه (www.mehrnameh.ir) هم می‌تونید مقاله های خیلی خوبی از تو آرشیو پیدا کنید.

نظرات 16 + ارسال نظر
mina یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 20:21 http://www.2khtareporharf.blogsky.com

سلام.
من توهم زدم یا واقعا قالب وبت عوض شده؟؟!!

خب کار خوبیه.پرسش و پاسخم یه روش بحثه دیگه...

به نظر من وقتی کسی با یکی روبه رو میشه و باهاش تعامل داره نا خود آگاه یه قضاوتی شکل میگیره!!اینکه کلا پیش میاد و کاریشم نمیشه کرد...!!
بیشتر از این و تو برخورداری نزدیک تر به نظرمن قضاوتی نباید کرد.باید قشنگ طرفو بشناسی تا بتونی درموردش قضاوت کنی..
چون حتی اگه 1صدمش رو هم اشتباه قضاوت کرده باشی در حقش واقعا ظلم کردی..!!

من شخصا سعی میکنم هیچوقت زود قضاوت نکنم.
ولی مشکل همه یماها تقریبا مشترکه و اونم اینه که زود قضاوت میکنیم و تا تهش میریم...!!

حالا یه سوال از طرف مینا خانم:
قضاوت کردن ربطی به باور داشتن به آدما داره یا نه؟
یعنی اینطوری هست که هرچی باورت به فرد بیشتر باشه بیشتر حق قضاوت درموردش رو داری یا خیر؟!؟!؟

قبلا زا پاسخ شما متشکرم!!

سلام و درود!
نه باو عوض شده.معلومه که!
اوهوم.کاملا درسته حرفت.این چیزی که گفتی خیلی مفیده واسه بحثمون.خواه ناخواه یه تصور و یه برآیند از شخصیت هایی که باهاشون روبرو می شیم درون ما شکل می گیره.
اما می دونی چیزی که من پرسیدم یه جورایی سر این موضوعه که آیا اصلا باید قضاوت کرد یا نه.به عبارتی اون تصور اولیه ای که از افراد تو ذهن ما شکل می گیره رو باید پیگیرش باشیم و به یه نتیجه قطعی تری برسونیم یا نه.مثلا من با تو برخورد می کنم یه تصور اولیه از شخصیتت تو ذهن من شکل می گیره.حالا آیا باید برم دنبال اطلاعات و داده های بیشتر و سعی کنم به یه قضاوت و نتیجه کلی تر و گسترده تر در مورد تو بکنم یا نه.این سوال اصلیمه.
ببین یه جورایی بحثمون دو تا شاخه میشه.یکی در مورد قضاوت ابتدایی یکی در مورد قضاوت نهایی.در مورد قضاوت ابتدایی هم نظریم.میگیم طبیعتا این قضاوت شکل می گیره تو ذهن ما.اما قسمت بعدی بحث میشه آیا اساسا "باید" این قضاوت ابتدایی رو به قضاوت نهایی تبدیل کرد یا نه.اگر آره چرا اگر نه چرا.اگه جواب آره باشه که مسلمه این تبدیل قضاوت باید حساب شده و با اطاعات کافی صورت بگیره.قضاوت زود و با اطلاعات کم رو هیچ کس تایید نمی کنه و رو "غیر حقیقی" بودنش کسی شک نداره.منتها تو خیلی از ماها این اخلاق بد شکل گرفته و باید حتما سعی کنیم رفعش کنیم.

اما سوالت.ببین باور خودش یه مرحله بعد از قضاوته.مرحله قبل از قضاوت نیس.اگه کسی رو باور داری یه قضاوتی در موردش کردی ابتدائا و از اون یک شخصیت مثبت تو ذهنت ساختی.اما به احتمال زیاد این دید مثبت یا به اصطلاح باوری که بهش داری اون "قضاوت اولیه"س.و قضاوت اولیه رو نمیشه به قطع مسلم تایید کرد.اما حرفت خیلی جای بحث داره.شاید بشه سوالت رو این شکلی کلی تر گفت که "اگر بناست در مورد شخصیت افراد قضاوت کنیم،چه کسانی در اولویت قضاوت قرار می گیرن؟"
پس به یه جاهای خوبی رسیدیم.الان سوالمون دو تا شاخه شد.
1.آیا خوب است که در ورد افراد قضاوت کنیم.
2.اگر جواب "بله" است در مورد همه باید قضاوت بکنیم یا نه در مورد یه افراد معدود.

مهدیه سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:59

سلام
آخی بالاخره این وب آپ شد
احوال شما خوبین خوشین ؟
بخش جدیدتون عالیه و عمومی تره آخه بحث های فلسفی قبلیتون عمومیت نداشت
خوب بریم سر بحث
1. باید؟
بالاخره چه باید چه نباید نا خودآگاه آدم در مورد مخاطبش قضاوت میکنه
قضاوت در مورد دیگران به نظر من ملزم به خودسازیست و ایمان
قضاوت در مورد حرف دیگران
قضاوت در مورد خود آدما
قضاوت در مورد آدمایی که داره ازشون صحبت میشه
قضاوت درست و نادرست داره که همه میدونن
و زود قضاوت کردن برا خیلیا پیش میاد
به نظر من زود قضاوت کردن درمانش صبره
اگه صبر خودمونو ببریم بالا و
دیدگاهمونو کنترل کنیم به زود قضاوت کردن نمیرسیم و خوب قضاوت کردن حرف دیگران میتونه خیلی مفید هم باشه البته اگه حرف طرف درست باشه
خوب جواب سوال مینا خانوم به نظر من:
یه جورایی آره یه جورایی نه
یا اینکه حق بیشتری برا قضاوت باشه نه
شاید هرچی باور بیشتر باشه قضاوت بهتری صورت بگیره در مورد شخص ولی نه اینکه حق بیشتری داشته باشه برا قضاوت
آدم حتی در مورد خودش هم قضاوت میکنه که برمیگرده به همون اعتماد به نفس و باور خود

سلام و درود.
سلامت باشین.شما چطورین؟
خیلی ممنون.امیدوارم بشه یحث های مفیدی داشته باشیم با هم.

بله درسته حرفاتون.تقریبا میشه گفت تو جواب کامنت مینا یه دسته بندی کردم.قبول داریم که اون قضاوت ابتدایی خواه ناخواه شکل می گیره.اما حرف ما سر اینه که آیا اصلا باید رفت دنبال تکمیل این قضاوت یا باید نسبت بهش بی تفاوت بود و از اصلا جلو نرفت.البته الان یه سوال سوم به غیر از اون دو سوال جواب کامنت قبلی پیش میاد و اون هم اینه که
3.اگر جواب ما به لزوم تکمیل قضاوت "نه" باشه آیا باید به همون قضاوت اولیه هم بی اعتنا بود یا نه به اون قضاوت اولیه اهمیت داد.

راهکاری هم که دادین خیلی مفیده.می دونید خیلی از ماها عادت داریم سریع در مورد همه چی نظر خودمونو بدیم.بگیم فلانی عجب آدم بدیه یا فلانی چقد خوبه.این یه رفتار اشتباهه.میگن مرحوم قاضی همیشه هی سنگ ریزه رو زبونش میذاشت و اینجوری حواسشو جمع می کرد که رو حرف زدنش کنترل داشته باشه.

ببینید بالا هم گفتم خود باور یه نوع قضاوته.آدم تا قضاوت نکنه درباره کسی که نمی تونه بهش باور پیدا بکنه.باید جواب این سوالو پیدا کنیم که اگر بنا به قضاوته چه کسانی در اولویت قضاوت قرار می گیرن.

حرف آخرتون هم عالی بود.بهش توجه نکرده بودم.این هم می تونه خودش یه سوال باشه که آیا باید در مورد خودمون قضاوت بکنیم.به نظر میرسه جواب "بله" باشه.شاید حتی بشه از همین نکته ای که شما گفتین لزوم قضاوت رو نتیجه گرفت و کسانی رو که می گن نباید در مورد افراد قضاوت کرد رو رد کرد.البته این یه "شاید"ه.باید بیشتر روش حرف بزنیم.

فرزانه چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 http://rahgozar70.blogsky.com

ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام آقا علیرضا
به سلامتی آپ کردین. نور به روحیمون بارید

این بخش که به وبتون اضافه کردین خیلی عالــــــــــــــیه.

به نظرم نـباید زووود و بدون شناخت در مورد آدم های اطرافمون و رفتارها و حرفاشون قضاوت کنیم.
منکه شخصا خیلی زیاد شده که در برخورد های اولم با افراد زودی قضاوت کردم و بعد متوجه شدم که چقد در مورد طرف مقابلم اشتباه برداشت کردم.
برای همین این کارم را گذاشتم کنار و تا میام در مورد افراد قضاوت بکنم ذهنم را منحرف میکنم.

کلا توی برخوردهامون چه بخوایم و چه نخوایم قضاوت میکنیم ولی باید سعی کنیم که زود قضاوت نکنیم و از اون مهم تر افرادی که توی یک زمینه ای ضعف دارند و یا نسبت به ما بدتر هستند نسبت به خودمون قضاوتشون نکنیم چون شرایط و زندگی و گذشته افراد با هم فرق میکنه.
خیلی نادونیه که افراد را نسبت به خودمون ارزیابی کنیم بدون در نظر گرفتن موقعیت و شرایطشون.

دکتر علی شریعتی:
ای خدای بزرگ به من کمک کن تا وقتی می خواهم درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم، کمی با کفش های او راه بروم.

گاندی:
وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم.

ســــــــــــــــــــــــــــــــــــلامـــــــــــــــــــ و دروووووووووووود بر فرزانه خانم عزیز.
شادی روحیه تون صلوااااااااااات:دی

بسیار سپاسگزار می باشم:)

بله دقیقا همین طوره.شما تو این نظرتون تمرکز کردین روی زود قضاوت کردن.
سوال چهارم رو اینجوری میگم.تو ادامه سوالایی که تو جواب کامنتا گفتم.

4.اگر بناست در مورد افراد قضاوت بکنیم این قضاون رو باید به چه شکلی و با چه روش و متدی صورب بدیم.

شما هم به یه بیان دیگه حرف مهدیه خانم رو گفتین.روش خوبی هم هست واقعا.این که صبر کنیم.عجله نکنیم تو قضاوت.
یادمه قبلا تو یکی از پست هایی که آقا سید گذاشته بود یه روشی رو گفتم.این که به کار آدما امتیاز مثبت منفی بدیم.به خاطر یه نمره منفی،بیست نمره مثبت رو پاک نکنیم.این هم یه روشیه که اگر بذاریمش کنارِ اون صبری که شما و مهدیه خانم گفتین می تونه یه روش خوب باشه برای قضاوت.

حرف دکتر هم که مث همیشه عالیه و راهنمای مسیر.

حرف گاندی هم جالب بود.اما من خیلی زیاد هم باهاش موافق نیستم.می دونی من خودم تا یه حدودی موافق اون دسته ای هستم که میگن باید قضاوت کرد درباره آدما.اما می دونین به نظرم باید یه اولویت بندی داشتیم.چون یکی از راه های رسیدن به حقیقت مراجعه به افراده.یعنی از رفتار آدمای اطرافمون درس بگیریم.و این میسر نمیشه غیر از این که در مورد اون آدما قضاوت بکنیم.قرآن هم این روش رو قبول داره.جایی که میگه اهدنا الصراط المستقیم بعدش بلا فاصله میگه صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضالین.یعنی بعد از اینکه از راه مستقیم یا همون حقیقت حرف میزنه سریع بعدش از "فرد" حرف میزنه.یعنی یه جورایی داره آدرس میده که اگه می خواین راه درست رو پیدا کنین یکی از راه هاتون اینه که درست و غلط رو تو افراد جستجو کنین.پس بنابراین حرف گاندی به نظر من خیلی هم درست نیست.که البته شاید با یه هدف خاصی این حرفو زده و اصل حرفش چیز دیگه ای بوده.

kurd چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:24 http://kandasooracountryy.blogsky.com

سلام اولین بار به وب تو ن سر میزنم "و در مورد قضاوت باید بگم هیچ انسانی قادر به نکردن قضاوت نیست وحتما قضاوت می کنه یک ضمیر هم خود اگلاه وهم ناخوداگاه شخصه"و بهتر قضاوت رااول با خود وبعد با طرف مقابل درمیان گداشت شاید هم جایز نباشد درمیان بگذاریو...

سلام.خیلی خوش اومدین.
بله کاملا درسته حرفتون.کاملا قبول دارم.
بله حق با شماست.باید قضاوتی ک کردیم رو اول پیش خودمون خوب بررسی کنیم.اما این که به طرف هم بگیم یا نه به نظرم بستگی داره.تو بعضی موارد باید گفت بعضی موارد نه.بستگی به اون قضاوت ما و طرف مقابلمون داره.

mina پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:22 http://www.2khtareporharf.blogsky.com

سلام...
وای با دهن روزه اینارو خوندم الان عطش گرفتم.
اگه شهید شدم دیگه ...

علیرضا من تو کامنتم گفتم.منظورم اینه که:
کلا قضاوت که نمیشه نکرد...بالاخره همین تعامل داشتن با آدما خودش موجب قضاوت میشه دیگه...!!

اما تو کامنت اولیمم گفتم البته نظرمنه.حالا واضح تر میگم:
ما به هرکسی نیمتونیم یه جور حکم رو بدیم..
کسی که مثلا تو یه روز میبینمش و باهاش آشنایی پیدامیکنیم در حد همین که مثلا بگیم فلانی ادم خوبیه به نظرمن کافیه...!!
حتی ممکنه طرف آدم ظاهر سازی باشه ما دیگه حق نداریم درمورد ظاهر سازیش حرف بزنیم.در هیمن حد که بهمون مربوطه درموردش قضاوت مکینیم و دیگه بیش ازاین نباید پیش بریم...!!

پس جواب سوال اصلیتو من میگم نمیشه در حال کلی گفت باید یا نباید...!!!چون یه حکم کلیه !!!

سوال 1:
به نظر من نیمشه خوب وبدشو مشخص کرد.
چون قضاوت کردن در حد ابتداییش که پیش میاد...در مورد بقیه شم چگونگی قضاوت مهمه...اگه قراره سریع وبدون فکر قضاوت کنیم و تا تهش بریم مسلمه که بده...اگه هم قراره با شناخت و باورمون به طرف قضاوت کنیم مسلما خوبه و عیبی نداره...!!!

سوال 2 :هم درمورد همه , هم درمورد تعداد معدودی...
البته هرکسی به اندازه ی لزومش...!!

سوال 3 :فسفر مغزم کم شده منظورتو از سوال 3کامل نفهمیدم...!!!

سوال 4 :
روش و متد اینه که با شناخت باشه...!!
یعنی تا نسبت به سشناخت نداریم و نمیدونم واقعا قضیه از چه قراره به نظرمن نباید یه قدم هم از قضاوت اولیه پا رو فراتر بذاریم...!!

علیکم السلام.
:))نه باو باید عادت کنی پس فردا که تموم شد درست باید ماه رمضونا منبر بری.تمرین کن از الان.:پی

آره منم قبول دارم حرفتو.نمیشه قضاوت نکرد.با هر برخوردی ک با آدما داریم یه "قضاوت ابتدایی" به وجود میاد.منم این رو قبول دارم.
خوب ببین نسبت ب کسی که مثلا فقط ی روز باهاش بودی یه قضاوت ابتدایی داری.ببین دقیقا اون سوال سومم پیش میاد اینجا.تو سوال سوم گفتم آیا باید به این قضاوت ابتدایی بها داد یا نه.مثلا همین که تو میگی یه روز برخورد داشتی باهاش و به نظرت آدم خوبی اومده.آیا باید همین قضاوت اولیه رو ملاک قرار داد و گفت فلانی آدم خوبیه؟نظر من یه کم فرق می کنه.من میگم به قضاوت ابتدایی نباید خیلی بها داد.مثلا اگه خیلی کوتاه با ی نفر برخورد می کنی و یه اخلاق خوب ازش می بینی در همین حد که بگی "تو برخورد اول فلان اخلاق خاصش خوب بود" کافیه.نباید کلا بگی آدم خوبیه.مثلا اگه ازش خوش برخوردی دیدی بگی به تظر آدم خوش برخوردی میومد.

اما سوال اصلیم.آره درست می گی.در حالت کلی نمیشه گفت.ولی یه چیزی می گم ببین قبول داری یا نه.من می گم:
"باید" درباره افراد قضاوت کرد.چون یه کار خیلی مفید و لازمیه؛امـــــــــــا "با رعایت اولویت" و "با روش درست قضاوت".این حرفو قبول داری؟به بعد اما فک کن...

1.نه دیگه اگه قراره قضاوت کنیم باااااااید با روش درست قضاوت کنیم.اما می دونی من با تاکید بیشتر دارم می گم.به نظر من واجبه که در مورد بعضی افراد حتما و حتما قضاوت کنیم."عیبی نداره" که می گی درجه تاکیدش خیلی کمه.تو جواب فرزانه خانم هم گفتم.اصلا یکی از راه های رسیدن به راه درست از قضاوت کردن درباره افراد می گذره.پس من تو این سوال باهات هم نظرم تا حدودی با این تفاوت که به تاکید بیشتر قائلم.

2.به نظرت لازمه ما در مورد همه قضاوت کنیم؟بهتر نیس فقط در مورد کسایی قضاوت کنیم که رابطه نزدیک تری باهاشون داریم؟یا مثلا فقط در مورد کسایی قضاوت کنیم که از این قضاوتمون یه چیزی یاد بگیریم؟
به نظر من لزومی نداره در مورد هرکسی که بهش برخورد می کنیم قضاوت کنیم.البته مجدد بگم من منکر ایجاد شدن قضاوت اولیه نیستم.اینجا منظورم از "قضاوت"،"قضاوت نهایی"ه.

3.ببین من دو تا قضاوت رو از هم جدا کردم.اون قضاوتی که تو گفتی تو برخورد اول ایجاد میشه و اجتناب ناپذیر هم هست رو من اسمشو گذاشتم"قضاوت اولیه".قضاوتی که با شناخت و پیگیری همراه باشه اسمشو گذاشتم "قضاوت نهایی".حالا سوالم اینه آیا باید اون "قضاوت اولیه" رو جدی گرفت و بهش بها داد؟بهش اعتنا کرد یا بی خیالش شد کلا؟

4.آره درسته.کاملا قبول دارم.باید صبر کرد.اطلاعات جمع کرد.منفک و جدا نگاه کرد.خوبی ها رو جدا دید.بدی ها رو جدا دید.اینا رو با هم قاطی نکرد.

mina پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:29 http://www.2khtareporharf.blogsky.com

در مرود حرف زنداداشم یه چیز بگم:
گفتن ما درمورد خودمون قضاوت میکنیم.
من فکر میکنم دیگه این اسمش قضاوت نیست...
شناخته...ما خودمون رو کاملا میشناسیم...یعنی درواقعا فکر کردن درمورد رفتارای خودمون حقیقتیه که بخاطر شناخت از خودمون به دستش اوردیم و هی مرورش میکنیم...!!

و اینکه میگین ربط به اعتماد به نفس داره به نظرمن اعتماد به نفس نمیتونه قضاوت رو تغییر بده..
چون یه وقتایی یه حقیقت و یه شناخت کاملی از خودمون داریم ولی اعتماد به نفسمون اونقدی هست که ازاین حقیقته خودمون رو جدا میکنیم!در واقع همون اعتماد به نفس کاذب...!

یه وقتایی هم اعتماد به نفسمون کمه و حقیقت های مثبت رو ندید میگیریم..!!!

پس به نظرمن قضاوت نیست...!!حقیقتیه که با شناخت خودمون بهش واقفیم و فقط درمرودش "فکر "میکنیم...!چون توسط خودمون ثابت شده و شناخته شده دیگه ینازی به قضاوت نداره...!!!چون قضاوت اغلب درمورد چیزهاییه که بهش اگاه نیستیم و از روی شواهد بهش پی میبریم...!!
و اگر آگاه باشیم دیگه اسمش "حقیقته " ,, "قضاوت" نیست..!!
امیدوارم منظورمو فهمیده باشین...!!

ببخشید خیلی حرف زدم...!!
التماس دعا...

خوب همین اول حرفت سوال پیش میاد.
"ما خودمون رو کاملا میشناسیم..."یه کم با این حرف مشکل دارم.اگه همه ما خودمون رو کامل می شناسیم پس چرا می گن برید دنبال خودشناسی.خودشناسی مقدمه خداشناسیه.حتما خودشناسی ی چیز اکتسابیه دیگه.نه؟اگه همه داشتنش که اصن نیاز به گفتن نبود.

مینا واس همه ما پیش اومده بعضی وقتا اصلا خودمون رو قبول نداریم.خودمونو ضعیف می بینیم.ناتوان می بینیم.اصطلاح روان شناسیش میشه "اعتماد به نفسمون رو از دست می دیم".به نظرت علت این از دست دادن اعتماد به نفس چیه؟غیر اینه که در مورد خودمون اینجوری قضاوت کردیم که ضعیفیم؟ حتی وقتی که اعتماد به نفس کاذب پیدا می کنیم در مورد خودمون یه قضاوت صورت دادیم.اما این قضاوته غیر حقیقی بوده.یه قضاوت اشتباه بوده.
اعتماد به نفس از کجا نشات می گیره؟از قضاوتمون در مورد خودمون نشات نمی گیره؟

ببین تو فرض اولیه روت بر این گذاشتی که ما نسبت به خودمون شناخت کامل داریم.بعد از این سنگ بنایی که گذاشتی داری می گی قضاوت به چیزهایی تعلق می گیره که ما نسبت بهش آگاهی نداریم و از اون جایی که نسبت به خودمون آگاهی کامل داریم پس در نتیجه در مورد خودمون قضاوت نمی کنیم.مینا فقط کافیه اون سنگ بنای اولیه حرفت ترک برداره.همه حرفای بعدیت میره زیر سوال.ما همیشه در مورد خودمون شناخت درست نداریم.یعضی وقتا به اشتباه و حالا به هر دلیلی خودمون رو الکی بالا می بینیم که نتیجه ش میشه اعتماد به نفس کاذب.بعضی وقتا به اشتباه و حالا به هر دلیلی خودمون رو الکی ضعیف می بینیم که نتیحه ش میشه اعتماد به نفس ضعیف.
می دونی میخوام بگم"اعتماد به نفس" ثمره و نتیجه "قضاوت در مورد خود"ه.
اگر ما خودمون رو کامل می شناختیم هیچ وقت این شناخت دچار تغییر نمیشد.اگر هم هیچ وقت تغییر نمی کرد همیشه یک حال داشتیم و اعتماد به نفس غیر متغیری داشتیم.ک می بینیم در واقع این طور نیس.اعتماد به نفس ما متغیره.و این تغییرات از تغییرات شناخت و قضاوتمون درمورد خودمون نشات می گیره.
امیدوارم منظورتو درست فهمیده باشم.اگه اشتباه برداشت کردم حتما حتما بگو.

لطف کردی.کامنتات همه خوب بود.این یکی که دیگه عالی بود.
محتاجیم به دعا...

فرزانه شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:58 http://rahgozar70.blogsky.com

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام به همگی
بله توی پست آقا سید خوندم این روش را و خیلی هم خوشم اومد.
باید تمرین کرد که اینجور بود. حتی وقتی کسی در حقمون یک بدی را کرد نباید زود به هم بریزیم و بدرفتاری کنیم و دورش خط بکشیم و خوبی های دیگه اش را که در گذشته در حقمون کرده را از یاد ببریم.

منم زیاد با حرف گاندی موافق نبودم ولی نوشتم که شما نظرتون را در موردش بگید
درسته گاندی با یه هدف خاصی این حرف را زده و در جواب سوال شما که گفتید باید " کلا" قضاوت کرد یا نه نزده.
هدف خاصشم فکر کنم در مورد قضاوت کردن نسبت به "خطای دیگران" هست که گفته نسبت به "خطای دیگران" نباید قضاوت کرد.
گاندی عیب کسان ننگر و احسان خویش دیده فرو بر به گریبان خویش را گفته
در جواب سوال1و2: نظرم اینه که درباره "همه آدم ها" که نباید قضاوت کرد. یعنی در کل نیازی نیست که توی هر برخوردی ما قضاوت را هم داشته باشیم.
در بعضی روابط که فقط یه قضاوت اولیه به پیش میاد و نیازی نیست به قضاوت نهایی برسیم. که این قضاوت اولیه ممکنه نسبت به ویژگی های بد طرف باشه یا خوبش. اگر خوب هست که هیچی ولی اگر بد هست نباید به خودمون اجازه بدیم قضاوت بد بکنیم و باید حمل بر خوبی بدونیم و بگذریم چون سوء ظن محسوب میشه و توی قرآن هم هست که باید از بسیاری از گمان ها دوری کنیم چون بعضیاش گناه محسوب میشن.
ولی بعضی از روابط و برخوردها هستند که نیاز به قضاوت دارند. اونم قضاوت نهایی. مثل آدمهایی که روابط نزدیک باهاشون داریم و نیاز هست که تحلیلشون کنیم و یا می خوایم توی یک کاری باهاشون شریک بشیم و...
اینجور وقت ها باید با "شناخت" به قضاوتشون بپردازیم. اونم اگر یه ویژگی بدی داشتن که به ما و کار و رابطمون مربوط نیست و ضرری را هم به ما نمیرسونه نیازی نیست بشینیم قضاوتشون کنیم و تحلیلشون کنیم چون ممکنه اشتباه باشه قضاوت ما. فقط باید یه کار بدی که از دیگران میبینیم سعی کنیم اونکار را توی خودمون از بین ببریم و دیگه خیلی روی اشتباه طرف دقیق نشیم و نخوایم قضاوتش کنیم. نباید بذاریم قلبمون به تحلیل و تجزیه ی بدی طرف مقابلمون بپردازه.
ولی اگر بد بودنش به ما ضرر میرسونه و نیازی به قضاوتش داریم مثلا مثل شریک شدن اینجا اشکالی نداره ذره بین بندازیم روی طرف. مگرنه در کل نباید زیاد به قضاوت کردن ویژگی های بد طرف مقابلمون و نمره گذاری اون بپردازیم.
به نظرم توی ارتباط با آدمها باید فقط از ویژگی های خوب و بدشون درس گرفت و زیاد دقیقشون نشد. به جز اونایی که بهمون نزدیک هستن و برامون نقش مهمی دارن.
ببخشید خیلی حرف زدم.

سلاااااااااااام بر سرکار!
بله همین طوره.

درسته.گفتم گاندی یه چیز دیگه رو می خواسته بگه در حالت کلی.دقیقا همین چیزی که شما گفتین.این که دائم از بقیه عیب و ایراد بگیریم در حالی که خودمون از همه بدتریم.

اما جواب هاتون.جواب تون به سوال دوم که بود آیا باید در مورد همه قضاوت کرد یا نه؛یله هم نظرم باهاتون.لازم نیس در مورد همه قضاوت کنیم.واقعا نیازی نیس.این کار الکی انرژی بیخود ازمون می گیره و فایده ای هم نداره برامون.
جوابتون به سوال اول یعنی آیا باید قضاوت کرد اصلا یا نه بازم هم نظرم باهاتون.باید با رعایت یه اولویت بندی رفت سراغ قضاوت در مورد آدما.دقیقا همین دسته هایی که شما گفتین و یا کسایی که با قضاوت در موردشون می تونیم چیزای زیادی یاد بگیریم.اینا تو اولویتن.

جوابتون به سوال سوم که مربوط می شد به قضاوت نهایی هم جالب بود.اگه اجازه بدیم یه کوچولو تغییرش بدم.
باید در مورد تا جایی که میشه قضاوت ابتدایی اصل رو بر خوبی بذاریم و سعی کنیم حسن ظن داشته باشیم و حتی المقدور از دید منفی به ب افراد خودداری کنیم.
اون یه کوچولو تغییری که گفتم اینه که "اگر خوب هست که هیچی" رو یه مقدار تعدیل کردم.گفتم "تا جایی که میشه".چون به نظرم اگه کلا همه چی رو خوب ببینیم در هر شرایطی هم خوب نیس زیاد.

حرفتون کامل منطقیه و قشنگه.اما بذارید سوال بپرسم.اگه ما در مورد بدی یه فرد قضاوت دقیق نکنیم و نبریمش زیر ذره بین آیا می تونیم درس بگیریم از رفتارش و اون ویژگی بد رو تو خودمون از بین ببریم؟
بذارید یه حرف جدید بزنم ببینم تا چه حد قبول دارید؟میگم:
خوبه که قضاوت رو از "فرد" به "رفتار فرد" منتقل کنیم.یعنی در مورد "رفتارها" قضاوت کنیم و نه در مورد "افراد دارای اون رفتار".یعنی بگیم این رفتار اشتباهه.نگیم این آدم که این کارو کرده بده.
که البته فک کنم این دقیقا چیزیه که شما هم گفتین.

نه باو این حرفا چیه.لطف کردین.خیلی ممنون.حرفاتون الحق خیلی خوب بود.

گندم شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 21:17 http://ATREGANDOM.BLOGSKY.COM

ســـــــــــــــلام.
قالب جدید و طرح جدید مبارک.
من ادم سیاسیی نیستم اما کلا ادمارو قضاوت نمیکنم و اصلا هم خوشم نمیاد که قضاوت بشم
البته تا قضاوت چی باشه منظورم اینکه نقد و نظر با قضاوت خیلی متفاوته

و علیکم السلام!
خیلی ممنون.متشکر.
به نظرم درست نیست که کلا قضاوت رو کنار گذاشت.بعضی جاها واقعا نیازه که در مورد رفتار آدما یا حتی شخصیت شون قضاوت کنیم.وگرنه یا ضرر می کنیم یا چیزایی رو از دست می دیم.

بله خیلی خوب گفتین.نقد و نظر فرق داره با قضاوت.یه جورایی میشه گفت برایند و دسته بندی و جامعیت بخضی به مجموعه ای از نظرات خروجی قضاوت رو به همراه داره.

فرزانه دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:14 http://rahgozar70.blogsky.com

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــلام آقا علیرضا ممنون از جواباتون
این تغییر کوچولویی که دادین که گفتین: اگه کلا همه چی رو خوب ببینیم در هر شرایطی هم خوب نیس زیاد.
یعنی در برخوردهایی که فقط نیاز به قضاوت اولیه هست هم نظرتون اینه؟؟چرا؟؟
دقیقا درسته باید "رفتار بد" فرد را بسنجیم و از اون درس بگیریم و سعی کنیم اون ویژگی و رفتار بد را از خودمون بیرون کنیم.
تا جایی که میشه باید رفتار و کار فرد را حمل بر خوبی ببینیم و اگرم بدی ای دیدیم اون رفتار و کار را تحلیلش کنیم و نه خود فرد را.منم هم نظرم باهاتون.

یه سوال دارم:
در مورد سوء ظن و سوء حسن داشتن به افراد و اعتماد و بی اعتماد بودن بهشون.
خیلی وقت ها شده که موندم بین این ها کدوم را انتخاب کنم؟؟
اگر آدم بخواد سوء حسن داشته باشه به طرف مقابلش ممکنه اون طرف بد باشه یه ضربه ای را بخوره، که اینجا فرد خودش را تحقیر میکنه که چرا سادگی کردم و...
از طرف دیگه ام اگه برای احتیاط یک بد بینی ای را داشته باشیم و بعدا متوجه بشیم اون فرد قصد بدی را نداشته، ناراحت میشم که چرا در موردش بد قضاوت کردیم و توی دلمون بهش فکر بد داشتیم و... اینجور جاها باید چیکار کرد؟؟؟
بعضی جاها که معلومه آدم باید یه میزان احتیاطی را همیشه داشته باشه و به همه کس و همه چیز اعتماد نکنه ولی بعضی جاها نمیشه خوب تشخیص داد.
مثلا وقتی یه فردی ازمون طلب کمک میکنه و میمونیم این فرد قصد سوء استفاده کردن ازمون را داره و یا نه واقعا محتاج کمک ماست؟!!!!
مخصوصا جاهایی که ضرر زیاد ببینیم از سوء استفاده فرد و یا جاهایی که واقعا فرد به کمکمون نیاز داشته باشه و به خاطر این احتیاط از کمک کردن بهش دریغ کنیم.

سلااااااااااااام فرزانه خانم.حال شما.خوب هستین؟
بله.البته نظر شخصیمه.شاید خیلی هم درست نباشه.اما پیش خودم می گم همیشه و تحت هر شرایطی باید کلی نگر بود.حتی تو قضاوت های ابتدایی هم به نظرم باید یه کلی نگری داشت.هم نیمه پر لیوان رو دید هم نیمه خالی رو.اما خوب وزن اینا فرق می کنه.باید بیشتر با دید مثبت نگاه کرد.اما دید منفی رو هم نباید به کل تعطیل کرد.می دونین تو یک کلام حرفم اینه که تو هــــــــــر چیزی من جمله قضاوت ابندایی و انتهایی باید کلی نگر بود.مثلا تو همین مورد قضاوت ابتدایی اگه همیشه مثبت نگر باشین،بد بودن آدما خیلی براتون سنگین ممکنه تموم بشه.

سوالتون خیلی قشنگ بود.نظر خودمو میگم ببین منطقی هست یا نه.
حرف بالامو کامل می کنم.ببینین ما نباید صفر و یکی نگاه کنیم.یا سیاه یا سفید.دنیا دنیای نسبیت هاس.دنیای خاکستری.به نظر من همیشه باید همه چیو با هم دید.لازم نیست ما حتما نباید یا فقط سوءظن داشته باشیم یا حسن ظن.در عین اینکه مثبت نگریم یه احتمالی هم ولو کوچیک واسه منفی ها کنار بذاریم.برعکسش هم هس.البته باید حواسمون باشه که تو هر شرایطی سعیمون ب این باشه که با استفاده از عقلمون و اطلاعاتی که داریم بتونیم تشخیص بدیم که به مثبت بودن ویژگی های طرف وزن بدیم یا به بدی هاش.اینجوری پیش خودمون هم راحت تریم.میگیم ما کار درستو کردیم.فکر خوبو کردیم.حالا اگه نتیجه عوض شد تقصبر ما نیست ما که علم غیب نداریم.البته با این کلی نگری ضرب اشتباهات خیلی کم میشه.

این مورد کمک هم که می گید.به نظرم نمیشه حکم کلی داد.به خیلی چیزا بستگی داره.خیلی جاها هم واقعا سخته تشخیص.به نظرم باید تو این مساله موردی بحث کرد.نمیشه کلی گفت.

مرسی.نظرتون مث همیشه خوب بود...

mina دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:25 http://www.2khtareporharf.blogsky.com

سلییییییی!!!
نماز روزه هات قبول...
والا امروز سخت تر از دیروز...!!ولی خب شاید سخت بودنش بهتر نتیجه بده...!!

خب برم سراغ کامنتت:
درمرود قضاوت ابتدایی منم نظرم همینه دیگه...
لزومی نداره بال و پر بهش بدیم...!!
من خودم اکثرا وقتی با یکی آشنا میشم و به یه سری قضاوت های کوچیکی میرسم دیگه اصن همین قضاوت ابتدایی تو ذهنمه.اصلا بیرونش نمیارم و پردازشش هم نمیکنم...!!
اما درمورد دوستام.حتی شده که خیلی از قضاوت هامو بهشون رو راست گفتم و باهم حرف زدیم...اینطروی خیلی بهتره...دیگه ادم مطمئنه که قضاوت نادرستی نکرده...!!!

حرفی که زدی کاملا درست بود قبولش هم دارم...
ولی مشکل اینجاست که خیلی از آدما این فرمول رو برای قضاوت کردنشون در نظر نمیگیرن...!!

1/ حرفی نمی مونه.
2/خب منم تقریبا همین رو گفتم.منظورم همون قضاوت اولیه بود که درمرود همه ایجاد میشه...!اما قضاوت دققی تر نیازی نیست برای همه...!!
3/به قضاوت اولیه نباید بها داد مگر اینکه لازم باشه...!!
مثلا فلانی اولش یه جایگاه خیلی دور تو زندگیت داره.ولی وقتی مهم شد نمیشه به قضاوت ها بها نداد...!!!
پس بستگی به طرف داره که تا چه اندازه آدم مهمی باشه...!!

4/پس هرچی کسی برامون مهم تر باشه بیشتر بهش شناخت پیدا میکنیم.هرچی شناختمون بیشتر باشه قضاوت کردن هم جایز تررررررره!!!(حاجججججج شیخ مینای انصاری)!!


ادامه دارد...

سلام علیکم خواهرم!!!قبول درگاه احدیت!
من که عادت کردم تا ی حدی.فک کنم اکثر آدما هم همینن.عادت کردن دیگه.

آره.تظر منم همینه.نه باید به کل بی تفاوت باشیم نسبت به اون قضاوت ابتدایی نه اینکه خیلی بهش بها بدیم.
اتفاقا در مورد دوستا همین کار خوبه.دوستا جزو اون آدمایی ان که باید قضاوت ابتداییمون درموردشون رو به قضاوت نهایی تبدیل کنیم.یکی از روش ها هم همینه که مستقیم و رو در رو بهشون بگیم.

جوابایی که به چهارتا سوال هم دادی میشه گف تقریبا لب کلامه.خدا رو شکر به جاهای خوبی رسیدیم.

التماس دعا حاجیییییی انصاری!!!

mina دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:46 http://www.2khtareporharf.blogsky.com

خب درمورد کامنت بعدیم :»
ببین علیرضا منظور من معرفت نبوده!!!
معرفت به نفس آدم با شناخت درمورد اخلاقیات از نظرمن فرق میکنه..!!
مسلمه که ما به خودمون معرفت نداریم...اون معرفتی که زمینه ی خداشناسی هست رو نداریم..یعنی باید کندوکاو کنیم تا به این معرفت برسیم و بحثش کاملا جداست...!!

ما معمولا وقتی قضاوت میکنیم درمورد "خصوصیات اخلاقی" همدیگه قضاوت میکنیم...فلانی صادقه فلانی دروغگوهه آدم بدیه باایمانه و ...
به نظرمن هیچ کس به اندازه ی خود آدم نمیدونه که چطور اخلاقی داره...!!!منظورم از شناخت همین اگاهی داشتن در مورد خصوصیات اخلاقیه...!!!

وقتی کسی خودشو کامل میشناسه.خیلی خوب میتونه درمرود خودش حرف بزنه...!!!شاید بهتره این شناخت رو اصلاحش کنم و بگم حقیقت...!!ما همه مون نسبت به خصوصیات اخلاقی ای که قراره مورد قضاوت قرار بگیره به صورت حقیقی آگاهی داریم...!!!

خب علیرضا ما وقتی بد درموردد خودمون میگیم اون مشکل از نفسمونه...!!
ما میدونیم و باور داریم که مثلا آدم قوی ای هستیم ولی مشکل از قضاوتمون نیست مشکل از نفسمونه که نمیتونه به این توانا بودنمون اعتماد کنه...!!!
یعنی تا حدودی بر میگرده به علت روانشناسیش!!!

نمیدونم چرا ولی من فک میکنم اصلا ربطی به قضاوت نداره...
اعتماد به نفس که کم و زیاد میشه از باور خودمون نشات میگیره...!!!اگر به خودمون باور داشته باشیم اعتماد به نفس متوسطی هم داریم...!!!
مشکل ما قضاوت نیست مشکل ما دور شدن از شناخت هامونه از حقایقیه که بهش واقفیم ولی باورش نمیکنیم..!!

تو این کامنت کامکلا نظرمن با تو فرق داره.
تو میگی اعتماد به نفس از قضاوت نشات میگیره من میگم از باورمون...!!!

نمیدونم شاید اشتباه میگم...!!
اما اینکه شناخت نداریم رو قبول ندارم...ما آدما خودمون رو حداقل بیشتر از طرف روبه رومون میشناسیم..!! (بازم میگم منظورم معرفت نیست شناخت خصوصیات اخلاقیه )
اونی که نمیشناسه اسمش قضاوته
ما که میشناسیم اسمش حقیقت و شناخته...!!!

اگر شناخت نداشته باشیم یا داشته باشیمو خودمون رو بزنیم به نفهمی...تنها ضرری که میکنیم اینه که اعتماد به نفس کاذب میگیریم یا عزت نفسمون کم میشه نسبت به خودمون...!
چیزیکه برای خیلیا پیش اومده و هزاران راه حل روانشناسی براش دادن...که خانوم حکیمی زاده باید بگن...!!!

راستی من تو یکی از حرفای فرزانه حرصم گرفته شدید:
فرزانه تو این جامعه ی الان نمیشه هرچی از هرکی دیدی بذاری پای طرف مثبتش...!!
یعنی حداقل من اینطور ادمی نیستم.ولی فرزانه همیشه طرف مثبت قضیه رو میگیره که این واقعا عالیه...!!!!!!!!!!!!

من حتی اگر درمرود کسی هم بد قضاوت کنم خودمو سرزنش نمیکنم.چون چیزی بوده که خود طرف نشون داده...چه اشکالی داره,, بعدا اصلاحش میکنم و معذرت خواهی میکنم.هان!؟!

گرفتم منظورتو مینا.اصل حرفت همینه دیگه "و میگی اعتماد به نفس از قضاوت نشات میگیره من میگم از باورمون...!!! "
تعریفت از باور چیه.مگه باور خودش یه جور قضاوت نیست؟
کاملا فهمیدم حرفتو.قشنگ گفتی.یعنی تو می گی ما نسبت به خصوصیات شخصیتیمون اطلاع کامل داریم و اعتماد به نفس یعنی این که ما چقد قبول داریم این اطلاع رو.چقد بهش دوریم یا نزدیک.
یه سوال واسم مونده.من فک می کنم "قضاوت"یه مفهوم خیلی بزرگی داره.اونقد بزرگ که جتی "باور" رو هم تو دل خودش جا میده.
یه مقدار پیچیده شد.به نظرم بیشتر باید بهش فک کنیم.

منتظر کمک خانم حکیمی هم هستیم که بحثمون بره جلوتر...

منم تقریبا قبول ندارم اون بخش حرفشونو که صد در صد دید مثبت داشته باشیم.به نظر من باید در کل حسن ظن داشت اما همیشه یه درصدی رو هم واس بد بودن طرف کنار گذاشت ولو یه درصد کم.

سروش زندگی سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:47 http://www.blogsky.com/soroshezendegi

سلام منم غیبت طولانی داشتم به هر حال هم غالب جدید مبارکه هم ابتکار جدید.
به نظرم قضاوت دیگران نه کمکی به ما می کنه نه اون شخص دیگه چون هر کسی شرایط خاص و کاملا ویژه خودشو داره و حتی دو برادر دوقلو تو یه محیط ثابت و تحت آموزش مشترک هم شرایط منطبق محض ندارن لذا عدم درک دیگران قضاوت خطا رو به همراه داره. بهتر ما بیشتر خودمونو نقد و بررسی کنیم تا دیگران

سلام.
خیلی ممنون.متشکر!
اینو قبول دارین که آدمایی هستن تو زندگی ما که باید نسبت به شخصیت شون اطلاع کامل داشته باشیم.آدمایی مث همسر،دوست نزدیک،شریک یا خیلی آدمای دیگه.حالا این اطلاع کامل مگه از راهی غیر از قضاوت به دست میاد؟
نظر من اینه که باید در مورد یه سری آدمای اطرافمون حتما حتما قضاوت کنیم.در مورد یه سری آدما "قضاوت رفتاری"(و نه "قضاوت شخصیتی") کنیم تا بتونیم یه چیزایی یاد بگیریم.در مورد یه سری آدما هم کلا هیچ قضاوتی نکتیم و حداکثر یه یه قضاوت ابتدایی بسنده کنیم و زیاد پیگیرش نباشیم.
این که باید بیشتر خودمون رو نقد کنیم نسبت به بقیه هم که کاملا درسته.هیچ گونه شکی توش راه نداره.

سماء پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:06 http://saamaa.persianblog.ir

اگه یه نفر حوصله خوندن کامنتا رو نداشته باشه چی؟!!!


خوبی خودت؟

اول جواب بدم:
قضاوت کردن دربارهء دیگران ناشی از دید یک آدمه به اطرافیانش،پس هر قضاوتی میتونه مورد قضاوت قرار دادن دیدگاهمون نسبت به اطرافیانمون باشه...ولی در کل نا خواسته صورت میگیره ، میشه هم اسمشو از قضاوت بذاریم حدسیات مثبت و منفی که درباره واکنش افراد میزنیم ، این اصلا بد نیست که وقتی از یه نفر یه رفتاری میبینی با خودت فکر کنی که دلیل مثبت و منفی واکنشش چی بوده البته به شرطی که حکم نهایی رو بذاری اون صادر کنه...

زیاد حرف زدم...

نه علیرضا ، نه...این روزها اصلا" روزهای زودگذری نیستن...


سر بلند باشی جوون...

وقتی که حوصله کرد بخونه.یا صب کنه یه خلاصه از حرفامونو آخری زیر همین پست می نویسم!

آره.درسته.اما آدم نمی تونه صرفا به اون "دید"تکیه و اعتماد کنه.اون دید نسبت به اطرافیان منجر به یه "قضاوت ابتدایی"میشه که تو اسمشو می ذاری حدس.زیاد در موردش صحبت کردیم.قبول داریم که اجتناب ناپذیره.لازمه.اما خیلی نمی تونه مورد استناد قرار بگیره.یه بحث دیگه هم هس.این که "قضاوت شخصیتی" رو از "قضاوت رفتاری"جدا کنیم.اینم یه موضوع دیگه ایه که باید بهش توجه کنیم.
حرفات خیلی خوب بود.مرسی.

زود یا دیر گذشتن یه بحثیه چه شکلی گذشتن ی بحث دیگه.

ممنون سما جان...

مهدیه دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 http://bihamta2012.blogsky.com/

سلام
احوال شما؟
جمع بندیتون عالی بود
همین پس که :
خدایا کمک کن همیشه بهترین قضاوتها رو داشته باشیم........
التماس دعا

سلام مهدیه خانم.
ممنون شما خوبین؟
ان شاءالله با تمرین می تونیم خوب و بجا قضاوت کنیم.
محتاجیم به دعا...

... یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:31

تو قضاوت کردن استاد بودی
خودت خبر داری؟

نه نیستم.قبول ندارم....

kurd سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:55

سلام. قضاوت کردن اساسا مفید لازم است چون مادرجمع زندگی می کنیم درنتیجه قضااوت کردن بخشی از مسیر زندگی مان رانمایان میسازد.ولی گستردگیش باید در حدی باشد که خاطر کسی راازرده نکنیم .در واقع قضاوت نکردن نوعی پوچ گرایی است"فرد دچار نوعی نهلیسم شده

سلام...
قسمت اول حرفتون رو که کاملا قبول دارم.شکی هم توش نیست.
اما در مورد گستردگیش باید بگم این موردی که شما فرمودین اگرچه خیلی مهمه اما "شرط"نیست.باید حتی المقدور سعی کرد در مواردی که قضاوت لازمه خاطر فرد رو آزرده نکنیم ولی بعضی موارد این "پرهیز از آزردگی" اجتناب ناپذیره و اشکالی هم نداره.
قضاوت نکردن می تونه دلایل مختلفی داشته باشه.یکیش هم همین موردی که که شما اشاره کردین که فرد خودش و دنیاش رو اونقدر حقیر می بینه که چیزی به نام "قضاوت" رو به کل از زندگیش و افکارش حذف می کنه.
خیلی ممنون از نظرتون...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد