اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه
اندیشه بان

اندیشه بان

جایی برای پاسداری از اندیشه

آموزه‌های انتخابات

انتخاباتی دیگر نیز گذشت و آزمونی دیگر به پایان رسید. آزمونی که خود بیشتر آموزش بخش بود تا آموزش سنج. آمارها می‌گویند مشارکت مردمی در این انتخابات نسبت به انتخابات مشابه پیشین بیشتر از ۱۰ درصد افزایش داشته است. حال آن که فشارهای اقتصادی، فرهنگی، روانی و اجتماعی بر روی مردم، بسیار بیشتر از ۱۰ درصد نسبت به چهار سال پیش افزایش یافته. و چه درسی بزرگ تر از این؟!

حال بگذارید چند آموزه را که از این آموزگارِ انتخابات آموختم بازگو کنم.


درس اول

شرم بر خسروانی که این گونه مردمانی را پادشاهی می‌کنند، ولی هم‌چنان استوارانه در کژراهه‌ها قدم برمی‌دارند. شرم بر حکّامی که چنین صبور مردمانی را حکمرانی می‌کنند ولی روز به روز حصارهای کاخ‌های‌شان را محکم‌تر می‌سازند تا مبادا دست های بی‌رمق رعیت بی‌نوا، به اتاق‌های گرم و راحت‌شان برسد.

شرم باد بر شما شاهان!


درس دوم

بلندگویی خواهم ساختن که صدایش گوش فلک را کر کند .بلندگویی می‌خواهم که پشت آن با فریادِ برائت خویش، ترس را بر تار و پود بدخواهان اجنبی بیفکنم. بگویم که آهای! نامردمان غربی و شرقی! دست آلوده‌ی‌تان را از سر این بیچاره مردمان بردارید. بگذارید که اندکی نفس بکشند. تو را به خدا بگذارید که ما، خود دردهای بی‌شمارمان را چاره کنیم.

صدای منحوس‌تان را از گوش‌های‌مان بیرون کنید تا بتوانیم بانگ عدالت و آزادی را بشنویم. آری! شما خود مانعی بزرگ برای رسیدن ما به آرمان‌ها هستید. مردمان پر احساس این سرزمین هر هنگام که صدای پلیدتان را از برون می‌شنوند، به سوی گرگ‌های درون پناه می‌برند.

و چه مثل شیرینی ست مثل چاله و چاه! مردم کم‌بصیرت این سرزمین آریایی بین چاله‌ی درون و چاه برون، همواره چاله را برگزیده اند؛ ولی من هم‌چنان غرق در این سوألم که آیا مگر همواره باید در انتخاب میان چاله و چاه عمر گذراند؟! آخر مگر آسمانی وجود ندارد؟! بصیرت‌ها آسمان را نشان می‌دهند؛ اما دریغ از این ملت که نهایت بصیرت‌شان تمایز دادن میان چاله و چاه است!


درس سوم

باز هم مانند قبل ناامید می‌شوم. ناامید از دیدن نور آسمان. یاد دیروز می‌افتم که چه خوشحال و مسرور، ناله‌ی اعتراض مردمی را می‌شنیدم که گویی پس از مدت‌ها از خواب برخاسته‌اند. گویی "سلام‌ات را نمی‌خواهند پاسخ داد" ها به زودی فراموش خواهند شد. من خود می‌شنیدم ناله‌های دردناک و جان‌گداز بی‌نوایان سرزمین‌مان را! اما صد حیف که امروز همه‌ی خوشحالی‌هایم به درد مبدل شد؛ درد بزرگ ناامیدی.

و اکنون می‌خواهم با صدای بلند فریاد بزنم که:

چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات...



+ باید یه دست مریزاد درست و حسابی به جمهوری اسلامی گفت! به خاطر این که بعد از سی و سه سال تونست زندگی مردم رو هم تو جنبه های مادی و هم تو جنبه‌های معنوی دگرگون و غنی بکنه و همه‌ی فشارهایی رو که مردم بدبخت تو زمان شاه تحمل کردن، جبران کنه. مجدد می‌گم! هم تو جنبه‌های مادی و هم تو جنبه‌های معنوی!!!


++ امسال اولین سالی بود که اصلا حس و حال رفتن به نمایشگاه و خرید کتاب نبود! من خودم هر سال، سه چهار دفعه با هزار ذوق و شوق می رفتم تمااااام غرفه های نمایشگاه رو زیر و رو می‌کردم و کلی کتاب می‌خریدم! اما امسال حتی یه دونه کتاب هم نخریدم. دیگه دارم باور می‌کنم که اشتیاق و لذت هام روز به روز و سال به سال داره کم‌تر و کم‌تر می‌شه. دیگه کم کم باید عین پیرمرد پیرزن‌ها فقط به آخرتم فک کنم. آخه امیدم به این دنیا داره آخرین نفس‌هاش رو می‌کشه.


نظرات 16 + ارسال نظر
مهدیه چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:25 http://kahfelanam.blogfa.com/

سلام

هرکی رفته انتخابات بخاطر مهرش رفته و گرنه بغیر از پیرمرد پیرزن و تندروهای بسیجی کی میره رای بده؟
واقعا موندم زمان شاه هرچی میشد مردم اعتراض میکردن ولی الان نه

سلام...
چی بگم؟یه جمعیتی کسانی هستن که شما گفتین.ولی یه جمعیت نسبتا زیادی هم هستن که به خاطر "خون شهدا" رفتن!اما حیف که نمی دونن شرکت کردن تو انتخابات ممکنه خودش به منزله پایمال کردن خون باشه.

علتش اینه که دلا مرده شده.کسی حس و حال اعتراض نداره.توجیه و توجیه گری زیاد شده.و ده ها دلیل دیگه!

فرگل پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:24 http://khaneye-azadii.blogfa.com/

سلام علیکم
خوش به حالت که تهرانی و راحت میتونی بری نمایشگاه . ما که راهمون دوره (البته نه خیلی). وگرنه من و مخصوصا پدرم حسابی کتاب میگرفتیم از نمایشگاه .
راستی بابت انتخابات واقعا نمیدونم باید چی بگم !!! کی جرأت اعتراض داره آخه ؟ هممون رو دارن سرکوب میکنن . به نظر من ما هیچ کاره ایم . همه چی دست مقامات اصلیه .

سلاااااام!
خوش به حالم بود.اما امسال اصلا دوست نداشتم برم!
پس اهل کتابید!کلا از آدمای کتاب خون خیلی خوشم میاد.
دیگه وضعیه که پیش اومده.اینا شاه رو به خاطر نبود آزادی بیان انداختن بیرون ولی حالا خودشون اجازه حرف زدن رو نمی دن.
مقامات اصلی!به نظر من کل نظام آفت زده ست.با رفتن و جایگزین شدن اون مقامات هم چیزی عوض نمیشه!

فرگل پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:16 http://khaneye-azadii.blogfa.com/

آره علیرضا جان حرفتو قبول دارم . بیماریش مسری بوده ، از مقامات اصلی سرایت کرده به همه مقامات دیگه و در نتیجه همه ویروسی شدن

دقیقا مثل یک سیب کرم خورده ست که دارن زور می زنن پوستش رو قشنگ نشون بدن...

مهدیه دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:03 http://bihamta2012.blogfa.com

سلام علیرضا جان
خوبی؟
امسال اکثر مردم حس و حال مساعدی ندارن ..همه دارن از وضع مملکت ؛ گرونی و آخوند سالاری گله میکنن و به قول شیرازیا حسش نیست که شکایت و اعتراض کنن ...شوخی کردم...
علیرضا یه نظر البته اگه به نظر شما خوب باشه
تو وبت معترضین رو جمع کن //من اولینش//
از یاس و نا امیدی دست بردار از این دو هیچ کاری درست نمیشه استوار باشو قدرتمند.........

سلاااااام مهدیه خانم!شکر خدا.ممنون.
فک نمی کنم محدود به امسال باشه فقط.اما میشه گفت که تشدید شده.
الان مردم خیلی افسرده شدن.آدمی هم که افسرده باشه حوصله اعتراض پیگیر و جدی رو نداره.تفاوت الان با قبل از انقلاب همینه.مردم زمان شاه از وضع زندگیشون ناراضی بودن ولی افسرده نبودن.به خاطر همین سنگین ترین اعتراضات رو انجام دادن و تونستن نارضایتی شون رو نشون بدن.اما الان مردم همچنان از زندگیشون ناراضی ان ولی با این تفاوت که افسرده هم شدن.به خاطر همین فقط فکر گذروندن زندگیشونن.مطمئنم اگه دقیقا مردم ۴۰ سال پیش رو می آوردن الان اعتراضات خیلی سنگینی رو شاهد بودیم.
نمی دونم مهدیه خانم؟!آدم وقتی می تونه امیدوار باشه که رگه هایی ولو کمرنگ از نوفقیت رو ببینه.راستش من الان واقعا به این نتیجه رسیدم که امیدی نیست.نه به معترضین امیدی هست نه به مدافعین.اصلا تفکر هیچ کدومشون رو قبول ندارم.احساس می کنم تو اقلیت قرار گرفتم!

مهدیه چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:04 http://bihamta2012.blogfa.com

سلام
مردم حالا نیاز به یه تلنگر دارن
حالا به فرض بیان جلو کی میخوان انتخاب کنن
ببین اون دوران امام خمینیی بود و همه قبولش داشتن و میشد بهش اعتماد کنی ولی حالا مردم اعتراض کنن و دولت بریزه به هم ،کی اصلحه و توانایی چرخوندن این دولت رو داره مردم یه امام خمینی دیگه ای میخوان و متاسفانه هیچکی نمیتونه جای ایشونو بگیره دست اندر کاران این دولت هر کدوم که بیان همین آشه و همین کاسه اگرم که این مملت بیفته دست آمریکا و دولتای دیگه ؛ دیگه بد تر
باید فقط دعا کرد برا ظهور آقا امام زمان
تنها و تنها اونه که میتونه ماها رو از این بدیها نجات بده
علیرضا جان به ما سر نمیزنی؟؟؟؟؟؟؟

سلام عرض شد...
اول یه معذرت خواهی بابت این که دیر اومدم.ببخشید.
چشم.حتما میام...
به نظرم مردم الان ما خیلی عقب تر از اونی هستن که بخوان با یه تلنگر به خروش بیان.حالا حالا ها مونده تا به اون وضع برسیم.حرف شما رو هم کاملا قبول دارم.الان مخالفان اصلا رهبری جالبی ندارن.منم گفتم که نه مخالفان رو قبول دارم و نه مدافعان رو.
اینی رو هم که گفتید مملکت بیفته دست یه کشور دیگه هم باهاتون موافقم.تو پستم هم بهش اشاره کردم.اما به نظرم نباید ترس از دشمن خارجی ما رو به دشمن داخلی پیوند بده.
به قول مرحوم دکتر شریعتی انتظار یعنی مکتب اعتراض...

sara سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:53 http://sara92.blogfa.com

سلام خوبی علیرضا جان؟
راستشو بخوای منم دنبال یه بلند گو هستم اما هرچی اطرافمو نگاه میکنم هیچی پیدا نمیکنم
همه به دنبالشن حالا هرچه فریاد کشیدی و داد زدی
کو گوش شنوا ....
چه کار میشه کرد؟؟؟؟؟
فایده ای نداره...
منکه ناامیدم

سلام سارای عزیز.متشکر.شما خوبی؟
دقیقا.منم دنبالش گشتم ولی بلندگوی قوی ای پیدا نکردم.به خاطر همین هم تو قسمت آخر نوشتم گفتم که امیدی ندارم.
هیج کاری نمیشه کرد تا وقتی که مردم رو به اسم دین فریب می دن.ناپلئون می گه هیج وسیله ای رو قوی تر از دین برای سرکوب مردم پیدا نکردم...

sara پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 http://sara92.blogfa.com

خدایا:

به من بگو ، تو خود چگونه میبینی؟
چگونه قضاوت میکنی؟

آیا عشق ورزیدن به اسمها تشیع است؟
یا شناخت مسمی ها ؟؟


«دکتر علی شریعتی»

خدایا به من بگو تو خود چگونه می بینی؟

هادی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 19:09

چه کنیم ؟ ...
مشکل خیلی از کسانی که معترض شدن،همنوا شدن با همون ندای غربیه که از تمدن بعد از صفوی پدر تمدن اسلامی رو درآوردن !!
ولی قبول دارم
لایغیرو ما به قوم الا یغیرو ما بانفسهم
این سنت الهیه...اگه گروه زیادی از جامعه بخوان عوض شن سرنوشت تغییر می کنه نه با اقلیت ...
فکر می کنم کشور ما هنوز از بدنه ی محکم و قدرتمندی برخورداره ...
و ارتباط نیز با راس هنوز برقراره
در غیر اینصورت سر و کار بقیه ی کشور ها ققط با همون راسه ! مثل مصر
کشور های دیگه هم خوب می دونن که با از بین رفتن ارتباط بدنه با راس کار به راحتی کنترل میشه

داش هادی شرمنده جوابت دیر شدا!
قسمت اول حرفت رو موافقم.به خاطر همین هم بارها گفتم که به مخالفان امیدی ندارم.چون تفکرات اکثریتشون رو قبول ندارم.ولی من هدفم از این پست یه چیزیه که الان احساس می کنم خیلی خیلی خیلی دونستنش واجبه.و اون هم اینه که نباید به خاطر نادرستی دشمن به نادرستی داخل پناه برد.بااااااااید این تمایز رو به وجود آورد.موافقی؟!
اما قسمت دوم حرفت.متاسفانه موافق نیستم!من یه بار دیگه هم یه تشبیه انجام داده بودم.گفتم که کشور ما الان مثل یه سیب کرم حورده می مونه که دارن با هزار ضرب و زور یه پوسته تمیز و خوشرنگ روش می کشن.کرم خوردگی و پوسیدگی یعنی اختلاس سه هزار میلیاردی تو یه کشور اسلامی.یعنی فساد 100 میلیون یورویی.یعنی اختلاس میلیاردی از بزرگترین بیمه کشور.پوسیدگی یعنی فاصله گرفتن بیش از حد حکومت با مردم.مثلا همین قضیه حجاب.مردم به خصوص تو شهرهای بزرگی مثل
تهران و کرج اون قدر از تفکرات رایج در حکومت فاصله گرفتن که الان کار حکومت و مردم به گیس و گیس کشی کشیده شده.آقا جون وقتی غالب مردم حجاب رو نمی خوان شما بی جا می کنی باهاشون دعوا می کنی که حجاب داشته باش!این یعنی پوک بودن بدنه.
و اما گفتی ارتباط با راس برقراره.من اصلا با خود راس کاری ندارم.اما می گم این ارتباط برقرار نیست.برادر من؛
فرد راس حکومت سال پیش رو سال جهاد اقتصادی نامیده بود.چه اتفاقی افتاد؟!بزرگترین دزدی های تاریخ حکومتی جمهوری اسلامی اتفاق افتاد.این یعنی ارتباط راس با بدنه؟!!!
امسال رو سال تولید ملی نامیدن.همون اول سال کلی کارگر رو از شرکت ذوب آهن اخراج کردن.چند وقت بعدش هم واردات کالاهای لوکس خارجی رو آزاد کردن.این یعنی ارتباط راس با بدنه؟!!!
بعد لو رفتن قضیه زندان کهریزک برگشتن گفتن خیلی وقت قبل ترش رهبر دستور تعطیلیش رو داده ولی تعطیل نشده!!!این یعنی ارتباط راس با بدنه؟
رهبر گفت چندین سال پیش به قوه قضاییه دستور داده بود که جلوی فساد اقتصادی رو بگیره.بعد خودش اعلام کرد که قوه قضایی این کار رو نکرده.این یعنی ارتباط راس با بدنه؟!!!
و ده ها مثال دیگر...!
دیکتاتوری تو همین کشورهای جهان سوم اتفاق می افته.تو کشورهای پیشرفته ای مثل اکثر کشورهای اروپایی با کوچکترین اشتباه حکومتی مردم می ریزن تو خیابون و اعتراض می کنن.اما این جا ملت حتی جرات ندارن به تورم 100 درصدی واجب ترین نیازهاشون اعتراض کنن...
بله رفیق.اینجوریاس...!

sara چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:58 http://sara92.blogfa.com

" توی دنیا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپیده؛ اگر نمی‌خواهی جزو چاپیده‌ها باشی، سعی کن که دیگران را بچاپی! سواد زیادی لازم نیست، سواد آدم را دیوانه می‌کنه و از زندگی عقب می‌اندازه! فقط سر درس حساب و سیاق دقت بکن! چهار عمل اصلی را که یاد گرفتی، کافی است، تا بتوانی حساب پول را نگه‌داری و کلاه سرت نره، فهمیدی؟ حساب مهمه! باید کاسبی یاد بگیری، با مردم طرف بشی، از من می‌شنوی برو بند کفش تو سینی بگذار و بفروش، خیلی بهتره تا بری کتاب جامع عباسی را یاد بگیری! سعی کن پررو باشی، نگذار فراموش بشی، تا می‌توانی عرض اندام بکن، حق خودت را بگیر! از فحش و تحقیر و رده نترس! حرف توی هوا پخش می‌شه، هر وقت از این در بیرونت انداختند، از در دیگر با لبخند وارد بشو، فهمیدی؟ پررو، وقیح و بی‌سواد؛ چون گاهی هم باید تظاهر به حماقت کرد، تا کار بهتر درست بشه! ... نان را به نرخ روز باید خورد! سعی کن با مقامات عالیه مربوط بشی، با هرکس و هر عقیده‌ای موافق باشی، تا بهتر قاپشان را بدزدی! .... کتاب و درس و اینها دو پول نمی‌ارزه! خیال کن تو سر گردنه داری زندگی می‌کنی! اگر غفلت کردی تو را می‌چاپند. فقط چند تا اصطلاح خارجی، چند کلمه قلنبه یاد بگیر، همین بسه!! "

( صادق هدایت )

کتاب بوف کور هدایت رو خوندم ولی خیلی خوشم نیومد.کلا از نوشته هاش خوشم نمیاد.خیلی تحت تاثیر مکتب های نهیلیستی و پوچ گرایانه غرب قرار داشته.
این متن بالا هم شاید از روی استیصال نوشته باشه.من بر خلاف فیلسوف هایی مثل نیچه و ماکیاولی و پیروانشون مثل صادق هدایت کاملا به اخلاقیات اعتقاد دارم.

هادی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 18:24

آه ! یه بار نوشتم پاک شد ! الآن دارم با دلی خون می نویسم نمی دونم درک می کنی حالم رو یا نه!!

خوب با قسمت اول من
قبول دارم که نباید از نادرستی بیرون به نادرستی داخل پناه برد ...ولی من میگم ارتباطی بین نادرستی بیرون با نادرستی داخل هست ...
که میشه در ادامه ی قسمت دوم
قبول دارم که کشور ما از درون دچار یه سری مشکل هایی هست ...
همین مثال حجاب که زدی ... خوب مردم چرا از حجاب خوششون نمیاد ؟ فاصله با جکومت و این گیس و گیس کشی رو تا جای زیادی گندکاری های داخلی می دونم ... این گیس و گیس کشی یا باید به صورت قانون به صورت کامل اجرا میشد یا نباید اجرا میشد ... هر جامعه ی منظم و هدف داری بااااااید یه سری مجازات ها رو داشته باشه ...
این پوسیدگی که گفتی حس میشه ... کشور ما مثل یه گوشت قربونی شده که هر کی از هر طرفی داره ازش میکنه ... که این واقعا دردناکه ...
یه جورایی دقیقا حرف دل من رو زدی ...
سال جهاد اقتصادی پرونده ی 3000 میلیارد و فساد های اقتصادی دیگر رو روو میکنند ... و قطعا مطمئن باش که در هر سال نسبت به نامگذاری اون سال در جامعه ی ما مشکل ایجاد میشه ... که صحبت در این مورد زیاده ولی مطمئنم که این مدیریت شدست ...
فقط پارسال 300 یا 600 میلیارد (درست یادم نیست !!) اختصاص داده شده بود به خرابکاری در بازار های داخلی
حالا بماند از کارای دولت بعد از 3000 میلیارد برای برگردوندن این پول، که بهتره نگم... و مثالای دیگه ای که خودت زدی
پس حرفت رو قبول دارم ولی بی ارتباط با نادرستی دیگران نمی دونم ...
ولی این رو هم بدون که همیشه مرغ همسایه غازه !! مشکل ما اینه که بعضی فقط می خوان اوضاع رو خراب نشون بدن بدون اینکه کوچکترین کاری کنند، مشکل اینه که دوست و دشمن با هدف تخریب نقد می کنند، با هدف تخریب یعنی نقد بدون راهکار، یعنی بمباران اطلاعاتی تو دانشگاها، خیلی ها هنوز تفاوت دوست و دشمن رو تشخیص نمیدن بعد دست به نقد میزنند (البته منکر منتقدان متعهد نمیشم)... با وجود همه ی این تحریم هایی که داشتیم ما تقریبا اقتصاد رو به رشدی داشتیم ... از لحاظ شرایط سیاسی هم تو منطقه و یا نه در کل جهان حرف ما تاثیر گذاره ...
و اما منظور من از راس و بدنه... منظور یک نفر نیست بلکه اقلیت تصمیم گیره و منظور از بدنه اکثریت مردم...
منظور من این بود که عموم مردم با اصول فکری انقلاب موافقن ... رهبریت کار اجرایی نمی کنه ، کار رهبردر نظام ما بیشتر یه مدیریت کلان ارزشیه ! مشکل اصلی نظام ما در اجراست .


آره.خیلی خوب درکت می کنم.در ضمن این پشتکارت رو هم تحسین می کنم که دوباره از اول نوشتی!!!
من هدفم از گذاشتن این پست دقیقا همین بود که باید تمایز ایجاد کرد.این روزا پای صحبت آدمای راستی سابق می شینی اکثرن می گن می دونم وضع خرابه اما خلاصه کاری هم نمی تونیم بکنیم چون خطر دشمن وجود داره.و این من رو خیلی اذیت می کنه.من در طی این چند سال مهم ترین نتیجه ای که از کل بحث هام گرفتم این بوده که منفک و بدون خلط مبحث به همه چی نگاه کنم.این که دشمن در صدد ضرر رسوندنه و بدی ما رو می خواد و برای این کار دست به هر کاری از حمله خراب کاری داخلی می زنه من بحثی روش ندارم.کاملا هم تکفیرش می کنم.فک کنم به وضوح هم تو متن این برائت رو اعلام کردم.اما خوب دشمن غلط.درست.اما آیا به خاطر این باید به هر چیزی دست پناه دراز کنم؟!
ببین عزیز من نمیشه ایمان و تفکر رو به زور اجرا کرد که.وقتی حکومت جمهوری اسلامی بعد از 33 سال نتونسته اهداف معنوی اش رو پیاده کنه و مردم فاصله گرفتن به نظر من الان برای اجرای همون اهداف 30 سال پیش باید ببینه مردم بهش اجازه می دن یا نه.من می گم یه رفراندوم برگزار کنن درباره حجاب و کلا قوانین اسلامی اگر اکثریت مردم مثل سابق به این ارزش ها اعتقاد داشتن اونوقت دوباره به فکر برپایی اون قوانین باشن.وقتی اکثریت مردم حجاب رو خواستارن کسی نمی تونه به برخورد نیروی انتظامی با بدپوشش ها ایراد بگیره.
اما از بحث فاصله گرفتیم.هدف من اصلا حجاب و اینا نبود!!!
ببین اصلا همین چیزی که تو می گی مدیریت شده است یک دلیل ضعفه.این که حرف رهبر خیلی جاها اجرا نمیشه.واین یک ضعف بزرگه.
متوجه نمیشم مدیریت یعنی چی؟نکنه اختلاس هم کار دشمنه؟وقتی بالاترین مقام های اجرایی کشور دستشون تو این پرونده ها رو شده دو حالت بیشتر نداره.یا اینا داخلی ان یا خارجی.اگر داخلی ان که رسوخ فساد تا این درجات بالا نشونه پوسیدگیه.اگر هم خارجی ان که نشونه خیانته.که هیچ کدومش قابل تحمل نیست.
منم گفتم که.دشمن خوب دشمنه دیگه.دست به هر کاری می زنه.ما باید هوشیار باشیم که دست های آلوده داخلی و خارجی رو ببینیم.
یه چیز دیگه.مرغ همسایه غازه!اولا این که خیلی از کشورهای جهان من جمله همسایه های ما و خود ما وضع خوبی نداریم.اما کشورهای خیلی زیادی هم هستن که وضعشون خوبه.باید خودمون رو با کشورهایی مقایسه کنیم که به پیشرفتمون کمک کنه و نه به پسرفتمون.مشکلی که اینجا هست اینه که مردم خوبی نداریم متاسفانه.و از همین مردمه که حاکمان بیرون میان.من احساس می کنم الان تو یه سراشیبی افتادیم که با سرعت نمایی در حال افزایشه.من تو این جا نمی خوام وضع مادی مردم رو بررسی کنم.اما از لحاظ معنوی تو انحطاط عمیقی فرو رفتیم.اینجا همه دارن دزد میشن.دانشجو و استاد و کاسب و دکتر و مسئول و راننده و همه و همه دازن دزدی می کنن.ببین به خدا اگه وضع رفاهی مردم پایین بود اما وضع معنویشون بالا بود این قدر حرص نمی خوردم.من وقتی می بینم خون این همه شهید داره پایمال میشه روانی میشم.
اما تخریبی که گفتی.بعضی وقتا برای ساختن یک ساختمان جدید باید ساختمان قیلی رو تخریب کرد.این وقتیه که اساس ساختمان قدیمی پوسده باشه.
گفتم نمی خوام درباره اقتصاد بحث کنم.اما اون چیزی که من دارم می بینم فقط بزرگ شدن اقتصاده و نه پیشرفت اون.من خودم به شخصه می بینم که قدرت خریدم اومده پایین.خیلی چیزایی که قبلا راحت می خریدم الان با احتیاط می خرم.و این یعنی شیب منفی رفاه.
اگه از لحاظ سیاسی حرف ما برو داشت الان تو مصر و تونس و لیبی و امثالهم افراد نزدیک به ما روی صحنه بودن نه مخالفین ما.اگر حرف ما برو داشت پرونده هسته ایمون نمی رفت شورای امنیت و چهار تا قطعنامه نمی خورد.اگه حرفمون برو داشت کل اتحادیه اروپا تحریممون نمی کرد.اگر حرفمون برو داشت سنگال! سفیرمون رو اخراج نمی کرد!!!
خودتون می گید پایه نظام اسلامی ولایت فقیهشه.این یعنی نقش ولی فقیه از همه بزرگ تر و سرنوشت ساز تره.و نقص های اساسی مستقیم متوجه ایشونه.

هادی یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 22:28

شرمنده اگه دیر جواب میدم‌ !! بدبختی ما که یکی دو تا نیست ! امتحانا تموم شد ولی ...

من صحبتم این نیست که کاری نکنیم ... من صحبتم اینه که اگه اعتراضی می کنیم اگه کاری می کنیم از روش صحیح اقدام کنیم ... خیلی ها این روش صحیح رو گم می کنند ... خیلی از مردم فکر می کنند که به ظاهر دارن اندیشه ها و اعتراض خودشون رو بیان می کنند ولی خبر ندارن که چوپان کس دیگه ایه ... ببین هر دومون تو این مورد مشترکیم که اهداف دشمن ضربه زدن تخریب و کسب منفعته و فعالیت هایی که در مسیر اهداف دشمن باشه تخریب خودمون و منفعت رو برای دشمن به ارمغان میاره و این کاملا منطقیه. من نمی گم اعتراض نشه . بااااااااااااید نقد و اعتراض به وضعیت نامناسب بشه ولی به روش صحیح. خیلی اوقات هدف درستی دنبال میشه ولی نمی فهمند که از همین بر علیه خودشون استفاده میشه. ولی با این که نباید به هر چیزی دست پناه برد صد در صد موافقم.
در مورد فرهنگمون ما باید کار دیگه ای کنیم. اقتصاد و شرایط اقتصادی پشتوانه ی فرهنگ هر کشوریه. کشوری که اقتصاد ضعیفی داشته باشه به راحتی فرهنگش مورد تغییر و تحول قرار میگیره. در مورد رفراندوم در مورد حجاب شک دارم چون یه مبحث اجتماعی همه گیره و شاید رفراندوم اثرات مثبت خیلی خیلی خوبی داشته باشه و شاید برعکس !! ولی در مورد بقیه مطمئنم که کار اشتباهیه. هر جامعه ای باید از طریق اقناع و تشویق و تنبیه فرهنگ خودش رو پایه ریزی کنه . ما وقتی هنوز این کار ها رو درست انجام ندادیم بیایم در مورد چیزی که هنوز مردم به طور کامل ازش آگاه نیستند رفراندوم بذاریم ؟ از طرف دیگه تو یه کشور از همون کشور های غربی که میگی باید ازشون الگو برای پیشرفت گرفت نشون بده که کلا! قوانینش رو به رفراندوم گذاشته باشه. درسته در صورتی که مردم با اصول پایه و کلی فرهنگ یک جامعه مخالف باشن و اون فرهنگی با استفاده از تمامی ظرفیت هاش توان پاسخگویی نداشته باشه عملا اون فرهنگ به مرگ طبیعی دچار میشه. و یه چیز دیگه آیا این کار پایمال کردن خون همون شهدا نیست ؟ یه جورایی اوضاع ما داره مثل اوضاع و سرنوشت اندلس بزرگترین تمدن اسلامی در اروپا میشه. نمی دونم چیزی ازش میدونی یا نه ولی حتما در موردش یه نیمچه تحقیق بکن.
با بهره گیری از پیشرفت دیگران کاملا موافقم. فقط مشکل ما اینه که قبل از اینکه فرهنگ یه چیزرو درجامعون بومی کنیم واردش میکنیم ! ولی مقایسه ی ما با دیگر کشور های پیشرفته از خیلی جهات غلطه. مگه ما چند ساله که کلا مجلس داریم ؟ اونا چند ساله که مجلس دارن ؟ و یه سری مشکلات طبیعیه .ولی قبول دارم که باید خیلی چیز ها اصلاح بشه ولی باید بصورت درست الگو برداری شه نه یلخی !!! حرفت رو راجع به مردم هم قبول دارم.اکثر مردم ما فقط شناسنامه ای مسلمونن ولی بخدا خیلی از غربی ها مسلمون تر از ما هستند ! و به قول آیت الله جوادی آملی : ظاهر مردم باطن مسئولین است.
در مورد تخریب هم نظام اسلامی اساس و پایه ی محکمی داره که در انقلاب بنا شده ولی ممکنه در طبقات بعدی این ساختمان مشکل وجود داشته باشه نه در اصل و اساسش.
و اما در مورد مسائل سیاسی . قدرت سیاسی یعنی حرف و موقعیت ما موجب تغییر و تحول بشه و تغییر و تحولات و اخبار ما برای کشور های بزرگ مهم باشه. قدرت سیاسی یعنی این که ۶ تا از کشور های ابرقدرت جهان با ایران بخوان مذاکره می کنند .که البته اون ۶ تا کشور هم با فشار روی ایران در انرژی هسته ای منتظرن تا تحریم ها ایران رو به زانو بکشونه. در مورد مصر هم همین امروز خبر اومد که اخوانی ها روی کار اومدند و با این که با ایران مشکل دارن ولی با عربستان هم مشکل دارن و شرایط استراتژیک خوبی رو به نفع ایران درست میکنه . ولی تقریبا شرایط به نفع ماست . ترکیه و سوریه هم که اگه کوتاه نیان میریم تو جنگ جهانی سوم !!
در مورد ولایت فقیه ... نقص اساسی تو چی ؟ تو اقتصاد‌؟ اقتصاد که دست رئیس جمهوره ولی رهبر باز تو این زمینه هم دخالت کرد چون خیلی داشت گند میزد ولی اصل امور خارجه دسته رهبره که فعلا کارش رو خوب انجام داده و این که باز هم میگم هیچوقت سیاه یا سفید نمی دونم کسی رو . قطعا یه سری نقد ها به ایشون هم وارده.

شما ببخش!من خودم این چند روزه به شدت سرم شلوغ بوده!

در این موارد می گن "قربون آدم چیز فهم"! منم این همه آسمون و زمین کردم که بگم آقاجون "بصیرت" داشته باشید.دشمن شناس باشید.وقتی می خواید اعتراض کنید حواستون باشه که از این اعتراض سوءاستفاده نشه.این مگس ها رو از اطرافتون پس بزنید!این دقیقا حرف منه.اما حرف من یک رویه دیگه هم داره.و اون هم اینه که نذارید به بهونه دشمن و این حرفا دهنتو ببندن.حواستون باشه که با همین اهرم دشمن ساکتتون نکنن.خودتون هوشیار باشید و مجزا به همه چی نگاه کنیدخودتون مسائل مختلف رو از هم تمییز بدید.
البته همه این خودتون ها و شماها در درجه اول "خودم" و "من" ه.!!!
میشه اعتراض کرد و در عین حال دست اجنبی رو هم پس زد.که متاسفانه تو اعتراضات 88 این اتفاق نیفتاد.
هادی موافقی فعلا درباره حجاب و رابطه اش با اقتصاد و اینا صحبت نکنیم؟آخه می دونی بحث های جدی و طولانی دو دسته ان.یا مفیدن یا مضر.حالت وسطی هم ندارن.اگه درباره یه موضوعی همین جوری بدون چارچوب و هدف بحث بشه می تونه اصلا تبدیل به یه بحث مضر بشه.مثلا تو همین صحبت های ما صحبت درباره دشمن و اعتراض و این جور مسائل چون هدف و چارچوبش مشخصه بحث مفیدیه.اما حجاب و فرهنگ چون اصلا هدف من نبوده نمی تونه مفید باشه.به خاطر همین فک کنم بهتر باشه درموردش فعلا صحبت نکنیم.
اما اگه بخوام کوتاه جواب بدم خلاصه بگم که حکومت نباید از زور و چماق علیه عامه مردم کشورش استفاده کنه.من نظرم اینه.می تونه با افراد هنجار شکن که تعدادشون هم نسبت به عامه خیلی کمتره برخورد کنه اما اگه هنجار اکثریت عوش شده باشه نه.مثلا امام حسین تا زمانی که مردم کوفه درخواست حکومت ازش نکردن قبول نکرد.یعنی حاکم مردم باید طبق نظر مردمش حرکت کنه.و اگه زمانی دید که فکرش و رفتارش با مردمش فرق می کنه نباید از زور علیه اون ها استفاده کنه.

اما مقایسه خودمون با دیگر کشورها.من نگفتم خودمون رو بریم با آلمان مقایسه کنیم که!ما باید خودمون رو با کشورهایی مقایسه کنیم که همزمان با ما پیشرفتشون رو شروع کردن.مثل کره جنوبی.ترکیه.مالزی.حتی چین!تو روزنامه می خوندم شهر شانگهای تا 20 سال پیش یه دهکده ماهیگیری بوده.اما الان به قدری پیشرفته و گسترده شده که تو خیلی جاها نبض بازار های جهانی رو تو دستش می گیره.ما تا کی باید خودمون رو با کشورهایی عربی آفریقایی مقایسه کنیم؟

به نظر من چند تا چیزه که جلوی اعتراض مردم رو گرفته.یکیش رو که گفتم.همون نداشتن قدرت تمییز بین دشمن خارجی و اعتراض داخلی.
یکی دیگه اش هم همین چیزیه که الان گفتی.پایه های نظام اسلامی.
من فکر می کنم پایه های یک نظام رو تاریخش تشکیل نمی ده!ممکنه نظامی در ابتدا پایه های قوی ای داشته باشه اما به مرور زمان هزار و یک بدبختی و مشکل و نابسامانی باهاش همراه شده باشه.مثلا حکومت عثمان!دنباله حکومت اسلامی پیامبر بوده.اما کاملا از ابتداش منحرف شده.اگرچه پیامبر بیس حکومت اسلامی رو خیلی قوی کار گذاشته بوده اما بعدها دچار انحراف میشه.
محکم بودن یک نظام رو باید در قدرت فعلیش جستجو کرد.به قول امام ملاک حال فعلی افراد است!باید ببینی از لحاظ مسائل مختف نظام ما الان محکم هست یا نه!

حرفت رو قبول می کنم و حرف خودم رو اصلاح می کنم.ما برای دنیا اهمیت داریم! اما نه برای همه دنیا.
ما برای دنیا اهمیت داریم همون طوری که کره شمالی و سوریه برای دنیا اهمیت دارن.ما دشمن قطب غالب جهانی هستیم و بنابراین برای اون ها اهمیت داریم.ما برای ابرقدرت ها اهمیت داریم نه برای کشورهای سطح پایین تر.مثلا تو همین کشورهایی که توشون انقلاب شده ما کوچکترین اثرگذاری نتونستیم داشته باشیم.رهبر تونس که میاد و می گه نمی خواد دنباله رو ایران باشه.تو مصر هم که همین بابا حاضر نشده با کاردار سفارت ایران دیدار کنه.لیبی که کلا ارزشی برای ایران قائل نشده.این یعنی ضعف دیپلماسی خارجی.

در مورد ولایت فقیه.چرا ولی فقیه اساسی ترین رکن نظام جمهوری اسلامیه؟؟؟مشکلات بنیادی یک نظام عقلا و منطقا متوجه رکن اساسی اون نظامه.

خیلی کار خوبی می کنی که سیاه و سفید نمی بینه.من خودم عاشق رنگ خاکستری ام!به خاطر همین هم هست که خیلی از لباسام خاکستری و طوسیه!

راستی هادی تو که وبی چیزی نداری پروفایلتو ببینیم.یه کم از خودت بگو.
چند سالته؟چی می خونی؟کجا زندگی می کنی؟کجا درس می خونی؟
نگی چقدر فوضوله ها!

هادی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:32

من با اعتراضی که از روش درست عمل بشه و در مسیر اهداف دشمن نباشه مخالف که نیستم هیچ اون رو لازم میدونم . چون لایق ترین فرد برای نقد و نصیحت حاکمه .
اما در مورد زور و چماق . هر جامعه ی منظم و هدفداری برای رسیدن به اهدافش یه سری مجازات ها و یا تشویق هایی رو در نظر می گیره .یک سری چیز قانون این کشوره و بلکه جزو قوانین اسلام (خارج از بحث حجاب)‌ و اونها رو به جز حقیقت بودنش قانون این کشور می دونیمش. یه سوال . اگه اکثر مردم دزدی کنن اونوقت قانون می تونه دزدی رو آزاد می کنه ؟ درسته من مرگ یه فرهنگ رو برات توضیح دادم ولی ما از همه ی ظرفیت های این فرهنگ به درستی استفاده نکردیم. الآن به نظرت اکثریت مردم با اسلام مخالفند ؟
در مورد بحث حجاب تناقضاتی هست که شخصا براش جوابی پیدا نکردم. مثلا مدارکی هست که می گه امام در ابتدای انقلاب مهر تایید بر حکم یکی از مراجع اون زمان مبنی بر اجباری نبودن حجاب در جامعه زده ولی حالا چی شده که حجاب اجباری شده !
در مورد مقایسه.کلی نوشتم راجع به این که کشور ما در این 33 سال یا حتی الآن چه فرقهایی با این کشور هایی که گفتی داره ولی دیدم جفتمون که با مقایسه با کشور های پیشرفته موافقیم پس حرف اضافی نزنم بهتره یک سری شهر ها (دقت کن شهرها) بودن مثل همین شانگهای که دولت تصمیم می گیره تبدیلشون کنه به یه شهر تجاری ... پایتخت برزیل هم فکر کنم همچین حالتی رو داشت که با یه بودجه عظیم دست به چنین کاری زدند.
در مورد مورد اولی که راجع به اعتراض نکردن مردم گفتی موافقم . و برای اعتراض لازم می دونمش .
اما در مورد پایه های نظام :
یعنی الان به نظرت نظام ما مقبولیت و مشروعیتش رو از دست داده ؟ عثمان کلا حکومت نبوی رو از بین برد و پایه های حکومت اموی رو مستحکم کرد . الآن به نظرت گرایش نظام ما به سمت باطله ؟ اگه اینقد که میگی پایه های نظام ما نه مشروعیت داره نه مقبولیت تازه به سمت باطل هم حرکت می کنیم این کشور رو باید از پایه خراب کرد !!!
ولی این طور نیست. پایه ی نظام ما اسلام بود که هنوزم برقراره . یعنی اکثر مردم اسلام رو قبول دارن. مشروعیت که با پذیرفتن اسلام توسط مردم و حاکمشون ایجاد میشه و مقبولیت هم توسط اعتقاد مردم به ولی فقیه ایجاد میشه .
در هر صورت اگه این طور هم باشه هیچ نظامی با نقد به هدف تخریب و بمباران اطلاعاتی درست نشده .
در مورد ولایت فقیه حرفت رو قبول دارم ولی یه چیز رو نمی فهمم . منظورت از مشکلات بنیادی چیه ؟ یکم بیشتر توضیح بده . فقط اینم بدون که ولی فقیه قانونا نمی تونه مستقیما کارهای اجرایی دخالت کنه مگر با یه سری شرایط.

و اما در مورد خودم
من اسمم محمد هادی موسوی است!
چند وقت پیش به دنیا اومدم
همین اینجا زندگی می کنم یا اگه دقیق ترش رو بخوای اینجا
http://www.fafun.ir/wp-content/uploads/2011/06/earth.jpg
همون جایی که زندگی می کنم درس می خونم
کتاب. مجله . روزنامه یا هر چی گیرم بیاد می خونم
این هم از اطلاعات دقییییییییییییییق من
چاکر داش علیرضا هم هستیم

خوب پس بهتره درباره اعتراض که مفهموم اصلی این پست بود دیگه صحبت نکنیم.چرا که جفتمون هم نظریم.

ببین اگر اقلیتی نظری خلاف نظر اکثریت دارن راه حل گسترش نظرشون،زور نیست.من حرفم اینه.اگه تو جامعه ای اکثریت با دزدی موافقن و اقلیتی مخالف،اون اقلیت باید سعی کنن با بحث و مجادله و روش هایی از این قبیل نظر اکثریت رو عوض کنن.پیامبر زمانی که تو مکه مبعوث شد جزء اقلیت بود و اکثریت دست به کارهای خلاف می زدن.پیامبر با فرهنگ سازی کارش رو شروع کرد.و زمانی که بعد از تلاش بسیار زیاد دشمن مستقیم از زور استفاده کرد پیامبر هم دست به شمشیر شد.آیه قرآنش هم همینه.
"لا اکراه فی الدین؛قد تبین الرشد من الغی".یعنی اجباری در دین نیست.راه راست از خطا مشخص شده.
حالا با این مقدمه می خوام بگم اگر حکومتی در اقلیت قرار گرفته و اکثریت مردمش با کار خلافی مثل دزدی موافقن باید تمام تلاشش رو روی تغییر تفکر مردم بذاره و بعد از این ها اگر دید مخالفان از زور استفاده کردن اونوقت متقابلا از اهرم زور استفاده کنه.نه این که از همون اول با زور و شمشیر بره سراغ مخالفان حداکثری.
فعلا نمی خوام درباره نظر مردم درباره اسلام حرف بزنم.چون به اندازه کافی اطلاعات ندارم.اما با همین اطلاعات محدود فعلیم می دونم که اگرچه اکثریت مردم مسلمون هستن اما اسلامشون اختلافات عمیقی با اسلام اصیل داره.مثلا همین حجاب.تفکر غالب مسلمونای ما اینه که اگر مقداری از مو بیرون باشه یا لباس ها امروزی باشه خیلی مهم نیست.که این خلاف نظر اسلامه.
اما نظرم به طور خلاصه درباره برخورد با بدحجابی.
در حال حاضر مردم با بدحجابی خفیف! مشکلی ندارن.بنابراین نباید باهاشون تو این زمینه به زور برخورد کرد.اما همچنان با بدحجابی شدید مخالفن.بنابراین به نیروی انتظامی حق می دم که با افراد خیلی بدحجاب برخورد کنه.اما با تیپ عرفی نه.

من تو جواب قبلی گفتم که پایه های نظام رو داشته های فعلیش تشکیل می ده.من فقط همین رو گفتم.گفتم که نباید یک سره به تاریخ زد.گفت چون 30 سال پیش شهیدان به حق دادیم الان هم بر حقیم.من منظورم این بود.
اما حکومت فعلی.به این نتیجه رسیدم که جاهای مختلف ایران درباره حکومت نظرات مختلف دارن.تو شهرهای سنتی این مقبولیت بیشتره و تو شهرهای مدرن کمتر.من به شخصه خیلی به حکومت تمایل ندارم.اما این که اکثریت مردم با من هم نظرن یا نه باید آمارگیری بشه.نمیشه همین جوری گفت.رای و این جور حرفا هم ملاک نیست.
عثمان همون نام حکومت پیامبر رو یدک می کشید.اما رفتار حکومتیش مشابه رفتار حکومتی پیامبر نبود.
حکومت ما اشکالاتی داره.اگه این اشکالات رو بذاری کنار حرف های اولیه اش می فهمی که این اشکال ها واقعا بنیادی ان.مثلا حکومت جمهوری اسلامی یکی از اصلی ترین اهدافش گسترش روح معنویت بود.آیا الان این روح گسترش پیدا کرده؟مردم به خصوص تو شهرهای بزرگی مثل تهران و اصفهان و کرج و شیراز و مشهد روح معنوی شون تجلی داره؟نه برادر من.این جا مردم به سمت سقوط از معنویت دارن پیش می رن.آمار اعدامی ها و دزدی ها و قاچاق ها و تجاوز ها و افکار مسوم رو بگیر ببین چه خبره.این یعنی اشکال بنیادی.
اشکال بنیادی یعنی بی فرهنگی.یعنی فقر رو به رشد.یعنی نداشتن آرامش و تفریح.یعنی فساد اقتصادی.
من همچنان نمی فهمم که چرا ولی فقیه اساسی ترین رکن جمهوری اسلامیه.وقتی این قدر محدودیت داره.

آهان دیدمت تو عکسه!خیلی خوش تیپیا!
یعنی تو شهر خودتون مجله و روزنامه می خونی؟
ما ارادت داریم

هادی پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 22:20

اول این که ببین . ما اول باید راجع به بعد نظری تو این زمینه بحث کنیم بعد بیایم و مصداق بزاریم !
دوم این که یه مقایسه هایی می کنی یعنی من واقعا شاخ در میارم !!!
حرف تو اینه که از ۳ تا روش اقناع و تشویق و تنبیه فقط بچسبیم به اقناع مردم (همون بحث و مجادله) بعد منتظر بمونیم مردم قیام کنند بعد دست به کارشیم و مردم رو مجازات کنیم !
فقط چند تا سوال پیش میاد .
۱- اگه مردم دست به زور نزدن اونوقت تکلیف چیه ؟
۲- اگه مردم بحث نخواستن کنن اونوقت تکلیف چیه‌؟ و یا اگه بحث کردیم و نتیجه نداد ؟
حرفایی میزنی هاا‌! حالا اگه مثلا مردم راجع به بدحجابی دست به زور زدند و قیام کردند همین شما نمی گی که حالا که همه یه تفکری دارن حکومت باید کنار بکشه ‌؟
یکی از مقایسه هات. مقایسه با کار پیامبر قبل از تشکیل حکومت و دعوت کفار به اسلام بود !! در ضمن پیامبر اگر می خواست هم تو اون زمان نمی تونست دست به قیام نظامی بزنن.
اون یکی هم "لااکراه فی الدین" اگه به تفسیر نگاه کنی نوشته که منظور در اینجا در انتخاب دین بوده که استفاده کردن این آیه اینجا یه جورایی مغالطه است.
که چون لا اکره فی الدین
و چون پیامبر بعد از حمله ی مشرکین دست به زور زد
در نتیجه ما هم نباید از زور قبل از حمله ی مخالفان در مسائل دینی درون کشور استفاده کنیم!
من الآن صرفا و فقط و فقط و فقط می خوام بگم که اقناع و تشویق و تنبیه یکی از اصول فرهنگ سازیه ... حالا این که حکومت ما تو کجاها نقص داره یه بحث دیگست.
منم نمی گم از همون اول بره سراغ شمیشر بلکه باید اول فرهنگ سازی بشه سپس بعد مراحلی بره سراغ تنبیه ...نه از اول و نه بعد استفاده ی مردم از زور !
اما در مورد برخورد با بدحجابی :
قبول دارم . حکومت تو اینجور موارد خیلی باید دقیق برخورد کنه . مخصوصا بعد از اتفاقی که در زمان آقای خاتمی و رفسنجانی افتاد که یکیشون سفت و سخت برخورد کرد و یکی دیگه آزاد گذاشت که شد وضع الآن ما !! اگه درست عمل نکنه می توننه نتیجه ی عکس داشته باشه .

من گفتم چون 30 سال پیش شهیدان به حق دادیم الان هم بر حقیم.؟ من فقط گفتم پایه های محکم نظام در انقلاب بنا شده نگفتم پایه های محکم انقلابه !
در مورد آمار گیری، قطعا این آمارگیری ها به صورت غیر رسمی و محرمانه انجام میشه و یا حداقل تخمین زده میشه ...
در مورد اشکالات بنیادی ...حرفات رو قبول دارم و یه جواریی حرف دله . چون که کشور ما خیلی جاها یه سری چیز که در اسلام یه هنجار مفیده ناهنجار شناخته میشه و برعکس . فاصله داریم با اسلام اصیل ولی حداقل آمارای قتل و تجاوزامون کمتر از خیلی از کشوراستاین چیزا از جاهای زیادی نشأت میگره. یکیش نبود اقتصاد قوی که بحثش رو گذاشتیم برا بعدا. یکیش تبلیغات وسیع در همه ی شهرها. تو ببین الآن شهرای مرزی ما بدون ماهوارم شبکه های خارجی رو دریافت می کنن. بیشتر از ۷۰۰ شبکه تو ایران میشه در مورد فشن و مسائل جنسی گرفت.دلیل ریز و دلیل های دیگه
‌ همه ی اینها به اضافه ی اصلی ترین دلیل یعنی نبود مدیریت درست این میشه. اینهارو می تونیم ربطش بدیم به ولی فقیه . چون قوه ی قضاییه و مقننه با تایید رهبر تایین میشن که البته بعد از نظر مردم تایید نکردن رهبر هم خودش یه معضله !
ببین رهبر از یه طرف نمی تونه زیاد تو کار رئیس جمهور وقت دخالت کنه چون که کشور به هم میریزه ... نمونش هم همین قهر کردن رئیس جمهور عزیز ! یه بار گفتم . رهبر به نوعی یک نوع مدیریت کلان ارزشیه . خلاصش میشه دفاع از ارزش های انقلاب ... در برابر دشمن خارجی و داخلی .
چون اگه محدودیت رهبر رو کم کنیم میشه حکومت دیکتاتوری‌!

آره دیگه تو شهر خودمون مجله و روزنامه و نشریه و هفته نامه و گاه نامه و سال نامه و نامه و مه و ه و ... می خونیم


خوب چرا جوش میاری عزیز؟!
خیلی وقتا مثال می تونه به درک مفاهیم کمک کنه.
من همچین حرفی نمی زنم.من حرفم اینه که نباید از سه روش به مقدار مساوی استفاده کنیم.اگه من حرفم این بود که فقط از روش به قول تو اقناع استفاده کنیم نمی گفتم که نیروی انتظامی در حال حاضر حق داره با بدحجابی شدید برخورد کنه.من می گم باید با یه نسبتی از هر کدوم از این ها استفاده کرد.وقتی که می خوای مخالف نظر حداکثری عمل کنی باید عمده تمرکزت رو بذاری روی همون روش بحث و اقناع.زور جوابگو نیست.باعث ایجاد لجبازی میشه.و کلی معضلات دیگه...
حرفت رو قبول دارم درباره روش های ارشادی.ولی گفتم که باید با نسبت های مشخصی انجام بشه.

من حرفم کلی بود.روی صحبتم عمومی بود.گفتم که مردم باید حواسشون به این مورد هم باشه که به بهانه تاریخ سکوت رو بهشون تحمیل نکنن.چند وقت پیش تو روزنامه می خوندم یارو بازاریه هر غلطی خواسته کرده بعد صدای یه سری دراومده و یارو جواب داده چرا خون شهیدان رو پایمال می کنید؟!

گفتم که نمی تونم همین جوری از پیش خودم آمار بدم.ولی این نارضایتی از حکومت رو دارم به عینه اطرافم می بینم.حالا احتمالا تو شهرستان ها و روستاها این مورد کمتر وجود داره.

شـــــــــاید آمار جرایم خیلی خشنمون کمتر باشه ولی آمار خرده جرایممون خیلی بیشتر از بقیه جاهاست.من روی این شکی ندارم.در ضمن این که این حکومت با اسم اسلام روی کار اومده.بنابراین کوچکترین جرایمش هزینه های خیلی سنگینی رو تحمیل می کنه.

می دونم مسئولیت خیلی حساسیه مسئولیت ولایت فقیه.اما خلاصه روند فعلی داخل کشور رو اصلا مطلوب نمی دونم و نمی دونم ولی فقیه خلاصه برای بهبود این شرایط می تونه کاری بکنه یا نه؟!

باریکلا!خیلی اهل مطالعه ای پس!آفرین پسرم!

هادی جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 15:10


نه بابا ! کی جوش آورد ؟ اگه قرار بود جوش بیارم که تا الآن ترکیده بودم
آره کمک می کنه ! یه جاهایی هم میشه مغالطه !
خودت یه بار اولش رو بخون، غیر از استدلالی که کردم چیز دیگه ای برداشت نمیشه
وقتی نمی تونی راحت آمار بدی پس راجع به اقلیت و اکثریتی که بالا گفتی یه تجدید نظر کن
میدونی تو این بحث احساس کردم همیشه داری نیمه ی خالی لیوان رو میبینی ... من نیمه ی خالی رو هم می بینم ولی اینقدر خراب نمی دونمش که بخوام یه جا بشینم و اوضاع رو به دست تقدیر بسپرم !

پسرم ؟ هنوز که یارانه ها رو نریختن !
این همه اطلاعات از ما خواستی ! ولی هنوز خودت نگفتی رشتت چیه هاااا !

علیرضا.... موافقی برای این که بحث شهید نشه یه کلیتی از نتیجش بنویسم یا بنویسی ؟

من گفتم درباره همراهی مردم با اساس حکومت نمی تونم آمار دقیق بدم.اما درباره حجاب مطمئنم که تو تهران و امثال تهران نظر مردم با نظر حکومت درباره حجاب تفاوت داره.اصلا هرجایی هم که از اقلیت و اکثریت گفتم نظرم همین مساله بود.
می دونی چرا نیمه خالی لیوان رو نگاه می کنم؟به خاطر این که گوش هام پره از نیمه های پر.این قدر تو رادیو و تلویزیون و روزنامه و اطراف دارم دفاع و طرفداری رو می شنوم حالم بد شده.هر جایی رو که نگاه می کنی دارن می گن ایران بهشته و اروپا و آمریکا جهنم.این ها باعث ایجاد واکنش منفی میشه که البته خودم می دونم نباید این حالت افراطی بروز پیدا کنه.
ولی من همچنان امید زیادی به بهبود ندارم.تنها کاری که می تونم بکنم اینه که خودم آدم باشم و به بقیه هم وطنام رحم کنم.من باید و باید مسئولیت خودم رو درست انجام بدم اما نظرم درباره رفتار عمومی مساعد نیست.
چشم آخر همین جواب خلاصه می کنم تا بی نتیجه نشده باشه حرفمون.
راستی از همین الان دعوتت می کنم درباره اون مطالب اصلی وبلاگم که درباره مسائل بنیادین فکریه نظر بدی و نقدم کنی.
من که اطلاعاتم تو پروفایلم موجوده.کافیه رو اسمم کلیک کنی تا بیاد.مهندسی مکانیک می خونم.21 سالم هم هست!!!

کلا هدف اصلی پست این بود که عتراضات مردمی باید و باید وجود داشته داشته باشه.به بهانه هایی مثل خطر دشمن و پایمال شدن خون شهدا نباید این اعتراضات رو سرکوب کرد.در مقابل معترضین باید با بصیرت و تیز بینی خطر دشمن رو در نظر بگیرن و خودشون تمایز رو ایجاد کنن.حواسشون باشه که در عین اعترض به حاکم دشمن رو هم در نظر بگیرن.خلاصه این که خودشون تفکیک و تمایز رو ایجاد کنن.

حطر دشمن رو اشاره کردیم.می مونه خون و در کل تاریخ یک حکومت.که اگرچه ارزش زیادی داره اما نباید ملاک داوری درباره وضع فعلی قرار بگیره.ارزش یک حکومت به داشته های فعلیشه و نه تاریخش.این موضوع دیگه ایه که باید در حین اعتراض بهش توجه داشت.

در کنار موضوعات بالا که مفهوم اصلی پست بود موضوعات دیگه ای هم مطرح شد.من جمله نحوه برخورد حکومت با مردم.یک حکومت باید برای ارشاد مردمش از روش های مختلفی چون اقناع(بحث و گفت و گو) و تشویق و تنبیه استفاده کنه.که البته نسبت استفاده شون نباید مساوی باشه.وقتی که نظر حکومت درباره مسئله ای در اقلیت قرار بگیره باید روش عمده کاریش رو اقناع فرار بده.زور در این موارد جوابگو نیست.چون مشکلات ثانویه رو ایجاد می کنه.
اینا حرف هایی بود که در نتیجه حاصل شد.بقیه حرف ها به نتیجه خاصی منجر نشد.که البته مهم هم نیست.چرا که با روش درست باهاشون برخورد نشد.
حالا اگه اشکالی دیدی تو این خلاصه هه خودت زحمتش رو بکش رفیق.

هادی جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:46

بصورت تخمینی اون چیزی که تو می گی درسته ولی خوب اگه بخوایم از این اکثریت و اقلیت حکم صادر کنیم نیاز به ارزیابی دقیقتری داریم
حتما به بقیه ی پستات هم سر میزنم ... راستی می خواستم چند وقت پیش این نظر رو بزارم تو یکی از پستای بنیاد فکریت که اینجا بحثش شد همینجا میگم... حتما کتاب منطق کاربردی و مغالطات علی اصغر خندان رو بخون. دیدت رو نسبت به موضعات دقیقتر و عمیقتر میکنه، (البته خودم هنوز کامل نخوندم!) کمی قطوره ولی می ارزه.

واقعا ممنون... خلاصه ای که نوشتی کامله . فقط من یه بار دورش می کنم.
در مورد اعتراض بحث به طور کامل جمع شد...
و در مورد فرهنگ سازی هم فلسفه ی مجازات بیان شد که (هر جامعه ی منظم و هدفداری نیازمند مجازات و تشویق است) و همچینین اهمیت استفاده ی درست از اقناع و تشویق و تنبیه در جامعه بیان شد که قطعا پذیرفته شدن فرهنگ از طریق اقناع اون فرهنگ درونی خواهد شد و این هم به طور کامل جمع شد.
در مورد مسائل دیگه هم بحث شد مثل :
مقایسه و الگو برداری از کشور های پیشرفته
شرایط و قدرت سیاسی و دیپلماسی خارجی ایران در منطقه
ربط فرهنگ با اقتصاد
به رفراندوم گذاشتن کل قانون اساسی
خارجی، داخلی و یا طبیعی بودن بعضی از مشکلات کشور
و موضوعاتی این چنین بحث شد که بعضیش نیازمند به بحث جداگانه است.
در هر صورت واقعا بحث مفیدی بود... حداقل برای من ... ممنون از زحمتی که بابت این پست و جواب دادن به نظرات کشیدی
همیشه پیروز و سربلند و امیدوار باشی
یا علی

مرسی از پیشنهادت.پیداش کردم حتما می خونمش...
آره.اون بقیه چیزا خودش یه پست کامل می طلبه و نمیشه همین جوری درموردشون نتیجه گیری کرد.
قربانت.وظیفه ام بود.شما دستت درد نکنه که با جدیت دنبال کردی.واقعا ممنونم.
علی یارت...

هادی جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:59

اوه راستی پاراگراف دومت رو یادم رفت !!
ببین باید بپذیریم ... یه زمانی ما پیشرفته تر از اونا بودیم و انا با ترجمه کردن آثار ما به پیشرفت رسیدن ... و حالا هم اونا پیشرفته تر از ما هستن
تعصب های بی جا و بستن چشممون باعث عقب موندگی خودمون میشه.

موافقم باهات.ما زمانی از اون ها پیشرفته تر بودیم.همون جوری که خیلی قبل ترش باز اون ها از ما پیشرفته تر بودن.یونان و مصر باستان رو میگم.
خلاصه وضعیت تغییر می کنه.باید حواسمون باشه که تاریخ در عین آموزندگی فریبمون نده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد